checking

/ˈt͡ʃekɪŋ//ˈt͡ʃekɪŋ/

معنی: منع، بررسی، مقابله
معانی دیگر: مقابله، بررسی

جمله های نمونه

1. after checking into the room, i slept for some two hours
پس از ورود به اتاق (هتل) دو ساعتی خوابیدم.

2. parity checking
بررسی همسنگی (توازن)

3. i have a checking account and a savings account
من یک حساب جاری و یک حساب پس انداز دارم.

4. After checking in, we went out for a meal.
[ترجمه گوگل]بعد از تحویل گرفتن برای صرف غذا بیرون رفتیم
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه چک کردیم رفتیم بیرون یه غذا بخوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bodyguard was killed while checking the president's car for booby traps.
[ترجمه گوگل]این محافظ هنگام بررسی خودروی رئیس جمهور برای وجود تله های انفجاری کشته شد
[ترجمه ترگمان]محافظ وی در حین بازرسی خودروی رئیس جمهور برای تله های انفجاری کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Police were checking the area for booby traps.
[ترجمه گوگل]پلیس در حال بررسی منطقه برای یافتن تله های انفجاری بود
[ترجمه ترگمان]پلیس منطقه را برای تله های انفجاری کنترل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is certainly worth checking up on your benefit entitlements.
[ترجمه گوگل]مطمئناً ارزش بررسی حقوق مزایای خود را دارد
[ترجمه ترگمان]این قطعا ارزش بررسی برنامه های سودمند شما را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bank customers can access their checking accounts instantly through the electronic system.
[ترجمه گوگل]مشتریان بانک می توانند به صورت آنی از طریق سامانه الکترونیکی به حساب های جاری خود دسترسی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]مشتریان بانک می توانند به حساب های بانکی خود بلافاصله از طریق سیستم الکترونیکی دسترسی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some voters wrote in names instead of checking off the candidates listed.
[ترجمه گوگل]برخی از رای دهندگان به جای بررسی نامزدهای فهرست شده، نام خود را نوشتند
[ترجمه ترگمان]برخی رای دهندگان به جای چک کردن نامزدها، نامه ای نوشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The minister was tasked with checking that British aid money was being spent wisely.
[ترجمه گوگل]وزیر موظف شد بررسی کند که پول کمک های بریتانیا عاقلانه خرج می شود
[ترجمه ترگمان]وزیر وظیفه داشت چک کند که پول کمک بریتانیا عاقلانه خرج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He goes through the whole performance of checking the oil and water every time he drives the car.
[ترجمه گوگل]او هر بار که ماشین را می راند تمام عملکرد بررسی روغن و آب را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]او تمام عملکرد چک کردن روغن و آب را هر بار که ماشین را می راند، انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The police are checking for similarities with other recent attacks in the area.
[ترجمه گوگل]پلیس در حال بررسی شباهت با سایر حملات اخیر در منطقه است
[ترجمه ترگمان]پلیس در حال بررسی شباهت هایی با سایر حملات اخیر در این ناحیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Go through the document checking the errors.
[ترجمه گوگل]سند را بررسی کنید و خطاها را بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]این سند را بررسی کنید تا اشتباه ات را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I always make a point of checking that all the windows are shut before I go out.
[ترجمه گوگل]من همیشه این نکته را بررسی می کنم که قبل از بیرون رفتن، همه پنجره ها بسته باشند
[ترجمه ترگمان]من همیشه سعی می کنم بررسی کنم که تمام پنجره ها قبل از بیرون رفتن بسته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She was checking the proofs of her latest novel.
[ترجمه گوگل]او در حال بررسی شواهد آخرین رمانش بود
[ترجمه ترگمان]او مدارک آخرین رمان خود را بررسی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منع (اسم)
prevention, ban, veto, averting, prohibition, forbidding, inhibition, hindrance, withholding, checking, interdiction, hindering, forbiddance

بررسی (اسم)
study, deliberation, discussion, survey, check, handling, scrutiny, checking

مقابله (اسم)
comparison, verification, contrast, collation, opposition, checking, confronting, meeting face to face

تخصصی

[عمران و معماری] تحقیق - بررسی
[مهندسی گاز] بررسی، نظارت
[نساجی] عمل همه قطعات جعبه ماکو که سبب توقف ماکو در جعبه ماکو می شود
[ریاضیات] کنترل، بررسی
[خاک شناسی] تنک کردن

انگلیسی به انگلیسی

• test, inspection; leaving of (goods) for safekeeping

پیشنهاد کاربران

checking ( مهندسی بسپار - تایر )
واژه مصوب: تَرَکسار
تعریف: ترک های ریز بر سطح قطعۀ لاستیک، مانند تایر، که براثر اکسایش یا پیرش پدید می آید
حسابِ جاری ( در بانک )
( صنایع غذایی ) ترک خوردن
تسویه کردن
وارسی
بررسی

بپرس