chicanery

/ʃɪˈkeɪnəri//ʃɪˈkeɪnəri/

معنی: ضد ونقیض گویی، حیله بازی
معانی دیگر: زبان بازی، (با حرف) گول زدن، مغلطه (به ویژه در کارهای حقوق و قضایی)، گول، فند، ضد ونقی­ گویی، مغالطه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: chicaneries
(1) تعریف: deception by clever or cunning means.
مترادف: guile, wiliness
مشابه: cunning, deceit, deception, double-dealing, duplicity, fraud, monkey business, treachery, trickery

- The elderly couple were taken in by the chicanery of the underhanded salesman.
[ترجمه گوگل] زن و شوهر سالخورده توسط شیک فروش دستفروش به دام افتادند
[ترجمه ترگمان] این زوج سالخورده، گول chicanery of را به خود گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The high school principal was on guard for any chicanery the students might attempt.
[ترجمه گوگل] مدیر دبیرستان مراقب هرگونه شیطنتی بود که دانش‌آموزان انجام می‌دادند
[ترجمه ترگمان] مدیر دبیرستان مراقب هرگونه chicanery بود که دانش آموزان بتوانند از آن سو استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a trick.
مترادف: artifice, hoax, ruse, stratagem, trick
مشابه: cheat, deceit, deception, fraud

جمله های نمونه

1. this lawyer is a master of chicanery
این وکیل استاد مغلطه است.

2. The investigation revealed political chicanery and corruption at the highest levels.
[ترجمه شان] بررسی ها ، حیله بازی های سیاسی و فساد را در بالاترین سطوح، آشکار کرد.
|
[ترجمه گوگل]تحقیقات حاکی از شیطنت سیاسی و فساد در بالاترین سطوح بود
[ترجمه ترگمان]این تحقیقات حاکی از chicanery سیاسی و فساد در بالاترین سطح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Clearly there is some chicanery going on.
[ترجمه گوگل]واضح است که یک شیطنت در جریان است
[ترجمه ترگمان] واضحه که یه سری chicanery هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Clearly there is some chicanery going on and perhaps in due course we will find out the truth.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که یک شیطنت در جریان است و شاید در زمان مناسب ما حقیقت را دریابیم
[ترجمه ترگمان]واضح است که در اینجا کمی نیرنگ وجود دارد و شاید هم به همین دلیل ما حقیقت را می فهمیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Barnett did not stoop to the kind of chicanery that had made Davis so unpopular.
[ترجمه گوگل]بارنت به آن نوع شیک بازی که دیویس را تا این حد نامحبوب کرده بود، خم نشد
[ترجمه ترگمان]بارنت به نوع chicanery که دیویس را اینقدر منفور کرده بود، خم نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Why are you give me so much chicanery as a explanation?
[ترجمه شان] چرا به جای دادن توضیح به من، مغالطه می کنی؟
|
[ترجمه گوگل]چرا اینقدر به من شیک میزنی به عنوان توضیح؟
[ترجمه ترگمان]چرا به من مثل یه توضیح much می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thanks to some chicanery courtesy of Sebulba, Holdfast also piloted one of the largest fireballs in the race .
[ترجمه گوگل]هولدفست به لطف برخی از شیطنت‌های سبولبا، یکی از بزرگترین توپ‌های آتشین مسابقه را نیز هدایت کرد
[ترجمه ترگمان]با تشکر از some chicanery، holdfast یکی از بزرگ ترین fireballs را در این مسابقه هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We will continue to see such chicanery in the future.
[ترجمه گوگل]ما در آینده شاهد چنین شیطنت هایی خواهیم بود
[ترجمه ترگمان]ما به دیدن چنین chicanery در آینده ادامه خواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A lot of psychology is charlatanry, chicanery.
[ترجمه گوگل]بسیاری از روانشناسی شارلاتانی، شیک بازی است
[ترجمه ترگمان]خیلی از روانشناسی charlatanry، chicanery
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some think more legal chicanery may be in store.
[ترجمه گوگل]برخی فکر می کنند که ممکن است شیطنت های حقوقی بیشتری در راه باشد
[ترجمه ترگمان]برخی فکر می کنند chicanery قانونی بیشتری ممکن است در فروشگاه وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'm too an at using chicanery to accomplish my mission.
[ترجمه گوگل]من برای انجام ماموریتم بیش از حد از شیطنت استفاده می کنم
[ترجمه ترگمان]من از chicanery استفاده کردم تا ماموریت رو به انجام برسونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. in which underclared aggression, war, hypocrisy, chicanery, anarchy and impending immolation are part of our daily lives, we all.
[ترجمه گوگل]که در آن تجاوز آشکار، جنگ، ریاکاری، شیطنت، هرج و مرج و آتش سوزی قریب الوقوع بخشی از زندگی روزمره ما است
[ترجمه ترگمان]در آن تجاوز underclared، جنگ، ریاکاری، chicanery، هرج ومرج و immolation که در شرف وقوع است بخشی از زندگی روزمره ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Well - doer never does chicanery and person who is good at chicanery does not belong well - doer.
[ترجمه گوگل]نیکوکار هرگز شیطنت نمی کند و کسی که در شیطنت مهارت دارد به نیکوکار تعلق ندارد
[ترجمه ترگمان]خوب، فاعل هرگز chicanery و فردی را که در chicanery خوب است، به خوبی فاعل عمل نمی کند، انجام نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The world is full of chicanery.
[ترجمه شان] دنیا، آکنده از حیله بازی است.
|
[ترجمه گوگل]دنیا پر از شیطنت است
[ترجمه ترگمان]دنیا پر از chicanery
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضد و نقیض گویی (اسم)
chicanery

حیله بازی (اسم)
trickery, chicanery

انگلیسی به انگلیسی

• plotting, scheming
chicanery is an act of verbal deception or trickery of some kind; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس