chief of state

/ˈt͡ʃiːfəvˈsteɪt//t͡ʃiːfəvsteɪt/

رئیس دولت

جمله های نمونه

1. The Chief of State did not heed the warnings, and found herself kidnapped by Ashgad.
[ترجمه گوگل]رئیس دولت به هشدارها توجه نکرد و خود را ربوده شده توسط اشگاد دید
[ترجمه ترگمان]رئیس دولت به هشدارها اعتنا نکرد و خود را در کنار Ashgad یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Although Gorbachev was the nominal chief of state, Boris Yeltsin now had immense popular support and wielded more substantial power.
[ترجمه گوگل]اگرچه گورباچف ​​رئیس اسمی دولت بود، اما بوریس یلتسین اکنون از حمایت مردمی بی‌نظیر برخوردار بود و از قدرت قابل توجه‌تری برخوردار بود
[ترجمه ترگمان]اگرچه گورباچف رئیس اسمی کشور بود، اما بوریس یلتسین یک حمایت مردمی بسیار داشت و قدرت اساسی بیشتری را به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The president is the chief of state as well as the head of government.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور رئیس دولت و همچنین رئیس دولت است
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور رئیس دولت و رئیس دولت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Chief of state and government is the hereditary sultan (Qaboos of Oman), who appoints a cabinet to assist him.
[ترجمه گوگل]رئیس دولت و دولت سلطان موروثی (قابوس عمان) است که کابینه ای را برای کمک به او تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]رئیس دولت و دولت سلطان موروثی (Qaboos of Oman)است که یک کابینه را برای کمک به او منصوب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Formally a constitutional monarchy, its chief of state is the British monarch, represented by the governor - general.
[ترجمه گوگل]به طور رسمی یک سلطنت مشروطه، رئیس ایالت آن پادشاه بریتانیا است که توسط فرماندار - کل نمایندگی می شود
[ترجمه ترگمان]به طور رسمی سلطنت مشروطه، رئیس دولت بریتانیا، پادشاه بریتانیا است که به نمایندگی از سوی فرماندار منصوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After 10 years apart, the chief of state of China visits Japan again.
[ترجمه گوگل]پس از 10 سال فاصله، رئیس دولت چین دوباره به ژاپن سفر کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از ۱۰ سال، رئیس دولت چین مجددا از ژاپن دیدن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ensign of a chief of state, nation, or city.
[ترجمه گوگل]نشان یک رئیس دولت، ملت یا شهر
[ترجمه ترگمان]The رئیس دولت، ملت یا شهر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The 77-year-old ceremonial but deeply revered chief of state underlined Prime Minister Naoto Kan's earlier assertion that Japan is going through its worst crisis since World War II.
[ترجمه گوگل]رئیس دولت 77 ساله تشریفاتی اما عمیقاً مورد احترام بر ادعای نخست وزیر نائوتو کان تأکید کرد که ژاپن بدترین بحران خود از زمان جنگ جهانی دوم را پشت سر می گذارد
[ترجمه ترگمان]این مراسم ۷۷ ساله اما به شدت مورد احترام نخست وزیر ژاپن نائوتو کان تاکید کرد که ژاپن از زمان جنگ جهانی دوم از بدترین بحران خود عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The President is the chief of state.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور رئیس دولت است
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور رئیس دولت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They were asserting themselves as individuals having rights and duties, refusing to be regarded as subjects of the chief of state.
[ترجمه گوگل]آنها خود را به عنوان افراد دارای حقوق و تکالیف مطرح می کردند و از تلقی شدن به عنوان تابع رئیس دولت خودداری می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها خود را به عنوان افرادی ادعا می کردند که حقوق و وظایف خود را دارند و از این که به عنوان موضوع اصلی ایالت در نظر گرفته شود خودداری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When Seti Ashgad, leader of the anti-Theran Rationalist Party contacted Chief of State Leia Organa Solo for diplomatic relations, Callista attempted to warn Leia to stay away from the world.
[ترجمه گوگل]هنگامی که ستی عشقاد، رهبر حزب خردگرای ضد تهران، برای روابط دیپلماتیک با رئیس دولت لیا ارگانا سولو تماس گرفت، کالیستا سعی کرد به لیا هشدار دهد که از دنیا دور بماند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که Seti Ashgad، رهبر حزب مخالف -، با رئیس دولت Leia organa Solo برای روابط دیپلماتیک تماس گرفت، Callista تلاش کرد تا به Leia هشدار دهد که از جهان دور بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lying on her deathbed, Mothma tendered her resignation as Chief of State, and passed on the leadership to Leia Organa Solo.
[ترجمه گوگل]موتما در بستر مرگ، استعفای خود را به عنوان رئیس دولت ارائه کرد و رهبری را به لیا ارگانا سولو سپرد
[ترجمه ترگمان]Mothma در بس تر مرگ خود استعفا داد و استعفای خود را به عنوان رئیس دولت تقدیم کرد و رهبری را به Leia سولو واگذار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When Mon Mothma stepped down from her position of Chief of State of the New Republic due to health issues, she passed on the mantle of leadership to Leia.
[ترجمه گوگل]زمانی که مون موتما به دلیل مسائل بهداشتی از سمت خود به عنوان رئیس ایالت جمهوری جدید کنار رفت، ردای رهبری را به لیا سپرد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که Mon از جایگاه رئیس دولت جمهوری جدید به خاطر مسائل بهداشتی کناره گیری کرد، او شنل رهبری را به Leia رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In fact, Jacen lived a happy, adventure-filled childhood of privilege, being the son of the Chief of State of the New Republic.
[ترجمه گوگل]در واقع، جاسن دوران کودکی سرشار از ماجراجویی و ممتازی را سپری کرد، زیرا پسر رئیس ایالت جمهوری جدید بود
[ترجمه ترگمان]در واقع، Jacen کودکی شاد، پر ماجراجویی از امتیاز، پسر ارشد دولت جمهوری جدید، زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس