chop and change


مرتبا تغییر عقیده یا روش دادن، متلون بودن

جمله های نمونه

1. Don't ask me why they have chopped and changed so much.
[ترجمه نیما چوبین] از من نپرس چرا اینقدر نظرشان رو عوض می کنند
|
[ترجمه گوگل]از من نپرسید چرا اینقدر خرد و تغییر کرده اند
[ترجمه ترگمان]از من نپرس که چرا اونا رو تیکه تیکه کردن و خیلی تغییر دادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You shouldn't keep chopping and changing like this; you'd better make up your mind right now!
[ترجمه گوگل]شما نباید اینگونه به خرد کردن و تغییر ادامه دهید بهتره همین الان تصمیمت رو بگیری
[ترجمه ترگمان]تو نباید به خرد کردن و تغییر دادن ادامه بدی، بهتره همین الان ذهنت رو عوض کنی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You wouldn't chop and change your mind, either remain here or go abroad.
[ترجمه گوگل]شما نمی تونید دست به کار بشید و نظرتون رو عوض کنید، یا اینجا بمونید یا برید خارج
[ترجمه ترگمان]اگه اینجا بمونی یا بری بیرون ذهنت رو عوض کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's always chopping and changing.
[ترجمه گوگل]او همیشه در حال خرد کردن و تغییر است
[ترجمه ترگمان]او همیشه در حال خرد کردن و تغییر کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You can't keep chopping and changing like this!
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید به خرد کردن و تغییر اینگونه ادامه دهید!
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی با خرد کردن و عوض کردن این وضع ادامه بدهی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After six months of chopping and changing, we've decided to go back to our old system.
[ترجمه گوگل]پس از شش ماه خرد کردن و تغییر، تصمیم گرفتیم به سیستم قبلی خود برگردیم
[ترجمه ترگمان]بعد از شش ماه خرد کردن و تغییر کردن، تصمیم گرفتیم به سیستم قدیمی خودمان برگردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the past century the institutions and the external stimuli affecting the relation between finance and industry have been chopped and changed.
[ترجمه گوگل]در قرن گذشته نهادها و محرک های بیرونی موثر بر رابطه بین مالی و صنعت قطع و تغییر کرده اند
[ترجمه ترگمان]در قرن گذشته، موسسات و محرک های خارجی که رابطه بین دارایی و صنعت را تحت تاثیر قرار دادند، خرد شده و تغییر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't chop and change from one style to another. It confuses the reader.
[ترجمه گوگل]خرد نکنید و از یک سبک به سبک دیگر تغییر ندهید خواننده را گیج می کند
[ترجمه ترگمان]خرد نکن و از یه مدل دیگه به یکی دیگه تغییر بده گیج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I wish they wouldn't keep chopping and changing. There's a different team on the field every week.
[ترجمه گوگل]ای کاش به خرد کردن و تغییر ادامه نمی دادند هر هفته یک تیم متفاوت در زمین حضور دارند
[ترجمه ترگمان]ای کاش به خرد کردن و تغییر کردن ادامه نمی دادند هر هفته یه تیم دیگه توی زمین هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So you won't have to chop and change your chops to make sure they're done evenly.
[ترجمه گوگل]بنابراین مجبور نخواهید بود که ریز ریزها را خرد کنید و عوض کنید تا مطمئن شوید که به طور مساوی درست شده اند
[ترجمه ترگمان]پس مجبور نیستی که خرد کنی و chops رو عوض کنی تا مطمئن بشی که اونا مساوی هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I was still chopping and changing lyrics and order of jokes.
[ترجمه گوگل]هنوز در حال خرد کردن و تغییر متن و ترتیب جوک ها بودم
[ترجمه ترگمان]من هنوز گیج بودم و متن و سفارش جوک رو عوض می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Only those with extremely short attention spans or those in orbit can appreciate all the chopping and changing.
[ترجمه گوگل]فقط کسانی که بازه توجه بسیار کوتاهی دارند یا کسانی که در مدار هستند می توانند از همه ریزش و تغییر قدردانی کنند
[ترجمه ترگمان]تنها آن هایی که در مدار بسیار کوتاه قرار دارند و یا آن هایی که در مدار قرار دارند می توانند از خرد کردن و تغییر آن ها لذت ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I hope you not chop and change your mind so often.
[ترجمه گوگل]امیدوارم انقدر ریز ریز نکنی و نظرت رو عوض نکنی
[ترجمه ترگمان]امیدوارم که این قدر زود فکرت را عوض نکنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If you chop and change jobs like this, you'll never get experience.
[ترجمه گوگل]اگر به این شکل شغل خود را خرد کنید و تغییر دهید، هرگز تجربه نخواهید داشت
[ترجمه ترگمان]اگر مثل این کار کنی و کار را عوض کنی، هیچ وقت تجربه نخواهی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

تغییرات پیوسته و ناپایدار دادن
To keep changing your ideas, opinions, activities, or job
مدام تغییر عقیده، نظر، فعالیت یا تغییر کار دادن

بپرس