civility

/səˈvɪləti//sɪˈvɪlɪti/

معنی: مدارا، نزاکت، نجابت و رفتار خوب، تربیت، مردمی
معانی دیگر: ادب، نیک رفتاری، مدنیت، معرفت، (معمولا جمع) رفتار یا سخن مودبانه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: civilities
(1) تعریف: courteous behavior; politeness.
مترادف: courtesy, manners, politeness
متضاد: disrespect, incivility, rudeness
مشابه: amenity, cordiality, courtliness, decorum, deference, grace, propriety, respect, urbanity

(2) تعریف: a specific courteous act.
مترادف: courtesy
متضاد: incivility
مشابه: amenity, beneficence, cordiality, favor, generosity, urbanity

جمله های نمونه

1. they treated the old lady with civility and respect
آنان نسبت به پیرزن با ادب و احترام رفتار کردند.

2. i hope next time he will have enough civility not to barge in before knocking
امیدوارم بار دیگر آنقدر ادب داشته باشد که در نزده داخل نشود.

3. Civility costs nothing.
[ترجمه فرحان] نزاکت هیچ هزینه ایی ندارد
|
[ترجمه گوگل]مدنیت هیچ هزینه ای ندارد
[ترجمه ترگمان]Civility هیچ هزینه ای ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Please have the civility to knock before you enter next time.
[ترجمه Hosseini] لطفا مودب باشید و دفعه بعد قبل از ورود در بزنید.
|
[ترجمه گوگل]لطفاً قبل از ورود به دفعه بعد، متانت را داشته باشید
[ترجمه ترگمان]لطفا قبل از اینکه دفعه بعدی وارد شوید ادب را رعایت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He greeted us with civility.
[ترجمه گوگل]با متانت از ما استقبال کرد
[ترجمه ترگمان]با ادب و نزاکت از ما استقبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You should show more civility to your host.
[ترجمه گوگل]شما باید ادب بیشتری به میزبان خود نشان دهید
[ترجمه ترگمان]تو باید بیشتر از این ادب رو به میزبان نشون بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He made no attempt at any civility, and left Elizabeth to do the talking.
[ترجمه گوگل]او هیچ تلاشی برای رفتار متمدنانه انجام نداد و الیزابت را ترک کرد تا صحبت کند
[ترجمه ترگمان]الیزابت اصلا ادب و نزاکت نشان نداد، و الیزابت را تنها گذاشت تا حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was capable of acknowledging defeat with decent civility.
[ترجمه گوگل]او قادر به اعتراف به شکست با تمدن شایسته بود
[ترجمه ترگمان]او قادر بود با ادب و نزاکت رفتار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Random acts of civility do appear to be at an all-time low.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد اقدامات تصادفی متمدنانه در پایین ترین حد خود قرار دارند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که رفتار و نزاکت تصادفی در تمام مدت کوتاه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The annual meeting must be conducted with civility.
[ترجمه گوگل]جلسه سالانه باید با مدنیت برگزار شود
[ترجمه ترگمان]جلسه سالانه باید با نزاکت انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ordinary civility was an uphill battle for him.
[ترجمه گوگل]مدنیت معمولی برای او نبرد سختی بود
[ترجمه ترگمان]ادب و نزاکت معمولی برای او یک جنگ بزرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Disagreements are resolved with a level of civility that would make Miss Manners proud.
[ترجمه گوگل]اختلافات با سطحی از متانت حل می شود که باعث افتخار خانم منرز می شود
[ترجمه ترگمان]Disagreements با ادب و نزاکت تمام تصمیم گرفته اند که ادب و نزاکت را رعایت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. While assuming a pose of utmost civility and cordiality, Caroline is relentless in her campaign to undermine me.
[ترجمه گوگل]در حالی که کارولین نهایت متانت و صمیمیت را به خود می گیرد، در کمپین خود برای تضعیف من بی امان است
[ترجمه ترگمان]کارولین با کمال ادب و نزاکت تمام سعی کرد خودش را از این مبارزه منصرف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dave starts with his usual civility.
[ترجمه گوگل]دیو با مدنیت همیشگی خود شروع می کند
[ترجمه ترگمان]دیو با ادب همیشگی اش شروع به صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مدارا (اسم)
forbearance, reserve, affability, toleration, condescension, moderateness, civility, lenity

نزاکت (اسم)
politeness, suavity, civility, gentilesse, propriety, tact, politesse

نجابت و رفتار خوب (اسم)
civility

تربیت (اسم)
manner, steerage, cultivation, civility, nurture, upbringing, pedagogy, gentry, gentrice, pedagogics

مردمی (اسم)
courtesy, civility, humanism

انگلیسی به انگلیسی

• politeness, courtesy, graciousness
civility is behaviour which is polite but not very friendly.

پیشنهاد کاربران

مصدر civilization به معنای تمدن است
Civilized یعنی تمدن یافته، متمدن شده
در نتیجه واژه Civility از همین خانواده بایستی معنایی پیرامون تمدن و متمدن بودن بدهد!
اگر مفید بود لطفا لایک کنید ❤️🙏🏻
ادب
تربیت ، نزاکت

بپرس