clang

/ˈklæŋ//klæŋ/

معنی: صدای شیپور، صدای جرنگ جرنگ، صدای بهم خوردن اسلحه، صدا کردن
معانی دیگر: صدای خوردن چکش به سندان، صدای دنگ یا جرنگ، (دنگ دنگ کنان) حرکت کردن، با سر و صدا حرکت کردن، به صدا در آوردن، دنگ دنگ کردن، چرنگیدن، جرنگیدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: clangs, clanging, clanged
• : تعریف: to emit a clear, resonant sound or ring, such as that made when two heavy metal objects are struck together.
مترادف: peal, reverberate, ring
مشابه: chime, chink, ding-dong, knell, resound, toll

- The dinner bell clanged for almost twenty minutes.
[ترجمه گوگل] زنگ شام تقریباً بیست دقیقه به صدا درآمد
[ترجمه ترگمان] زنگ شام تقریبا بیست دقیقه به صدا درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to cause to clang or ring.
مترادف: ring
مشابه: chime, ding, sound, toll
اسم ( noun )
• : تعریف: a clanging sound.
مترادف: bong, ring
مشابه: chime, chink, clank, clink, ding, dong, knell, peal

- the clang of pans on a metal table
[ترجمه گوگل] صدای تق تق روی میز فلزی
[ترجمه ترگمان] صدای pans روی میز فلزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he opened the door with a clang
در را با صدای بلندی باز کرد.

2. There was a clang as he dropped the tools.
[ترجمه گوگل]هنگام انداختن ابزارها صدایی به صدا درآمد
[ترجمه ترگمان]صدای جرنگ جرنگ جرنگ به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He pulled the gates to with a clang.
[ترجمه گوگل]او با صدای جیغ دروازه ها را به سمت خود کشید
[ترجمه ترگمان]با صدای دنگ دروازه را بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The door shut with a loud clang.
[ترجمه گوگل]در با صدای جیغ بلند بسته شد
[ترجمه ترگمان]در با صدای بلندی بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bell made a resounding clang.
[ترجمه گوگل]صدای زنگ طنین انداز شد
[ترجمه ترگمان]زنگ به صدا در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With an angry clang the machine lurched and rocked out even more.
[ترجمه گوگل]با صدایی خشمگین، دستگاه هول کرد و حتی بیشتر تکان خورد
[ترجمه ترگمان]دستگاه با صدای مهیبی به راه افتاد و حتی بیشتر تکان خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He heard the clang of metal on metal, and a ricochet whined viciously past his head.
[ترجمه گوگل]او صدای هق هق فلز روی فلز را شنید و یک کمانه با شرارت از کنار سرش ناله کرد
[ترجمه ترگمان]صدای جرنگ فلز روی فلز را شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cowbells clang across the endless green fields.
[ترجمه گوگل]زنگ‌های گاوچران در میان مزارع سبز بی‌پایان به صدا در می‌آیند
[ترجمه ترگمان]صدای جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ به مزارع سرسبز بی پایان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And while they are pleasingly cheap, the doors clang rather than clunk when you close them.
[ترجمه گوگل]و در حالی که آنها به طرز خوشایندی ارزان هستند، درها به جای اینکه درها را ببندید به صدا در می آیند
[ترجمه ترگمان]و در حالی که در کنار هم قرار دارند، درها با صدای جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ جرنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The steel door swung open with a clang.
[ترجمه گوگل]در فولادی با صدای جیغ باز شد
[ترجمه ترگمان]در فولادی با صدای دنگ باز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He could hear the clang of distant bells.
[ترجمه گوگل]او می توانست صدای ناقوس های دوردست را بشنود
[ترجمه ترگمان]صدای ناقوس کلیسا را می شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the older part of the city, the clang and bang of the builders goes on all day.
[ترجمه گوگل]در بخش قدیم شهر، کل روز صدای جرقه و بنگ سازندگان ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]در قسمت قدیمی تر شهر، صدای دنگ و بنگ of تمام روز به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Clang, it is a very large bedding bag so!
[ترجمه گوگل]Clang، این یک کیسه ملافه بسیار بزرگ است بنابراین!
[ترجمه ترگمان]Clang، این کیسه خوابی بسیار بزرگ است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The square, resounding with the roll and clang of music, presented a scene of noisy hilarity.
[ترجمه گوگل]میدانی که با صدای بلند و صدای موزیک طنین انداز بود، صحنه ای از شادی پر سر و صدا را به نمایش گذاشت
[ترجمه ترگمان]میدان که پر از صدای موسیقی و صدای موسیقی بود، صحنه ای از شادی پر سر و صدا به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. On Sunday afternoons, the clang of traditional Indonesian percussion music known as gamelan wafts down the street, audible on the approach to the Indonesian Consulate on Manhattan's east side.
[ترجمه گوگل]یکشنبه‌ها بعدازظهر، صدای زمزمه موسیقی کوبه‌ای سنتی اندونزیایی معروف به گاملان در خیابان به گوش می‌رسد که در نزدیکی کنسول اندونزی در سمت شرقی منهتن شنیده می‌شود
[ترجمه ترگمان]در بعد از ظهرهای یکشنبه، صدای موسیقی سازه ای کوبه ای سنتی به نام gamelan wafts در خیابان به گوش می رسد که در نزدیک به کنسولگری اندونزی در قسمت شرقی مان هاتان به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صدای شیپور (اسم)
blast, clang, trump, tantara

صدای جرنگ جرنگ (اسم)
clang, jingle

صدای بهم خوردن اسلحه (اسم)
clang

صدا کردن (فعل)
cry, sound, blare, hum, clang, click, rustle

انگلیسی به انگلیسی

• ringing sound, sound of metal striking metal, clank
ring, make a loud metallic sound, clank
when large metal objects clang, they make a loud, deep noise. verb here but can also be used as a singular noun. e.g. the door opened with a heavy clang.

پیشنهاد کاربران

صدای بیرون کشیده شدن شمشیر از غلاف
جیرینگ جرینگ کردن
جیرینگ جرینگ کنان، جرنگان جرنگان
شیپور
make a loud sound

بپرس