صفت ( adjective )
مشتقات: clearsightedly (adv.), clearsightedness (n.)
مشتقات: clearsightedly (adv.), clearsightedness (n.)
• (1) تعریف: having clear vision.
• (2) تعریف: possessing sound judgment; thinking clearly; perceptive.
clear sighted
/ˈklɪrˈsaɪtəd//klɪəˈsaɪtɪd/
بصیر، روشن بین روشن بین، صاحب نظر، روشن بین، خوش فکر، خوش فهم، با شعور، روشندل، دارای دید خوب، دارای چشمان سالم
بررسی کلمه
انگلیسی به انگلیسی
someone who is clear-sighted is able to understand situations well and to make sensible judgements and decisions about them.
پیشنهاد کاربران
صاحب نظران
دقیق
تیزبین
تیزبین
روشن بین روشن فکر
خوش فهم