close out

/kloʊs aʊt//kləʊs aʊt/

(در مورد فروشگاه ها) کالای موجود را حراج کردن و برای همیشه تعطیل کردن، حراج کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a sale of goods at low prices because the store is closing or because the line of goods will be discontinued.

جمله های نمونه

1. The store is closing out on Saturday.
[ترجمه گوگل]فروشگاه در روز شنبه تعطیل است
[ترجمه ترگمان]فروشگاه روز شنبه تعطیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The store is closing out tomorrow; I'll go and buy a pair of shoes.
[ترجمه گوگل]فروشگاه فردا تعطیل می شود من برم یک جفت کفش بخرم
[ترجمه ترگمان]فروشگاه فردا تعطیل می شود و یک جفت کفش می خرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We're closing out this line of swimwear.
[ترجمه گوگل]ما در حال بستن این خط از لباس شنا هستیم
[ترجمه ترگمان]ما داریم این خط of رو تعطیل می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The store is closing out on Monday with discounts of up to 75%.
[ترجمه گوگل]فروشگاه در روز دوشنبه با تخفیف تا 75٪ تعطیل می شود
[ترجمه ترگمان]این فروشگاه روز دوشنبه با تخفیف تا ۷۵ درصد تعطیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We need a curtain up there to close out the light.
[ترجمه گوگل]ما به یک پرده برای بسته شدن نور نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]به یک پرده احتیاج داریم تا نور را ببندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The bond market closed out the week on a strong note.
[ترجمه گوگل]بازار اوراق قرضه هفته را با رشدی قوی به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]بازار اوراق قرضه هفته را با یک یادداشت قوی بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'd like to close out my savings account.
[ترجمه گوگل]من می خواهم حساب پس انداز خود را ببندم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم حساب پس اندازم رو ببندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There are discos and clubs but these are often closed out of season.
[ترجمه گوگل]دیسکوها و کلوب‌ها وجود دارند، اما اغلب در خارج از فصل تعطیل می‌شوند
[ترجمه ترگمان]دیسکوها و کلوب های ورزشی وجود دارند اما اغلب اوقات خارج از فصل تعطیل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The vote closed out the three-day debate.
[ترجمه گوگل]رای گیری مناظره سه روزه را خاتمه داد
[ترجمه ترگمان]رای گیری در این مذاکرات سه روزه بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He decided to close out his book store.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت کتابفروشی خود را تعطیل کند
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت فروشگاه کتابش رو ببنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They close out the opportunity for careful deliberation and considered discussion by experts and experienced legislators.
[ترجمه گوگل]آنها فرصت را برای بررسی دقیق و بحث در نظر گرفته شده توسط کارشناسان و قانونگذاران مجرب می بندند
[ترجمه ترگمان]آن ها این فرصت را برای بررسی دقیق و بررسی بحث توسط متخصصان و قانونگذاران باتجربه انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Not close, out a ways, as if giving themselves room to move around in.
[ترجمه گوگل]نه نزدیک، از راه‌هایی بیرون، انگار به خودشان فضایی برای حرکت می‌دهند
[ترجمه ترگمان]به هیچ وجه، طوری نیست که انگار خودشان را برای حرکت دادن به آن جا می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The ambulance doors closed out the white face of my recently acquired 17-year-old husband.
[ترجمه گوگل]درهای آمبولانس چهره سفید شوهر 17 ساله ام را که اخیراً به دست آورده بود، بسته بود
[ترجمه ترگمان]در آمبولانس، چهره سفید شوهر ۱۷ ساله من بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Red velvet curtains closed out the Devon night, and the bar was awash with the drunken summer school intelligentsia.
[ترجمه گوگل]پرده‌های مخمل قرمز شب دوون را بسته بودند، و بار مملو از روشنفکران مست مدرسه تابستانی بود
[ترجمه ترگمان]پرده های مخملی قرمز تمام شب را بسته بودند و بار لبریز از طبقه روشنفکر summer بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Consolidated Stores is a retailer and wholesaler of close-out merchandise.
[ترجمه گوگل]فروشگاه های ادغام شده یک خرده فروش و عمده فروش کالاهای بسته شده است
[ترجمه ترگمان]فروشگاه های Consolidated یک خرده فروش و عمده فروش کالاهای نزدیک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Colossal close-outs kept him sprinting for the horizon.
[ترجمه گوگل]کلوزآوت های عظیم او را به سرعت برای رسیدن به افق نگه داشت
[ترجمه ترگمان]Colossal که نزدیک بود او را نگه داشت تا افق را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. From requisitioning through contract closeout, learn the skills needed to advance your career by earning your Master Certificate in Commercial Contract Management.
[ترجمه گوگل]از درخواست تا پایان قرارداد، با کسب مدرک کارشناسی ارشد خود در مدیریت قراردادهای تجاری، مهارت های مورد نیاز برای پیشرفت حرفه خود را بیاموزید
[ترجمه ترگمان]از \"requisitioning\" تا \"closeout\"، مهارت های لازم برای پیشبرد حرفه خود را با کسب مدرک کارشناسی ارشد در مدیریت قرارداد تجاری یاد بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Since we purchase wholesale lighting fixtures at closeout prices, once a deal is gone, it is gone for good.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که ما لوازم روشنایی عمده فروشی را با قیمت های بسته خریداری می کنیم، پس از اتمام معامله، برای همیشه از بین می رود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که ما لوازم روشنایی عمده فروشی را با قیمت closeout خریداری کردیم، زمانی که معامله تمام شد، برای خوب از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The big closeout of the week will be the NFP employment data due out in New York on Friday morning.
[ترجمه گوگل]بسته بزرگ هفته، داده های اشتغال NFP است که در صبح جمعه در نیویورک منتشر می شود
[ترجمه ترگمان]بخش اعظم این هفته داده های استخدامی NFP است که در صبح روز جمعه در نیویورک منتشر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The closeout of an enterprise means the enterprise has permanently ceased its business activities.
[ترجمه گوگل]تعطیلی یک شرکت به این معنی است که شرکت برای همیشه فعالیت های تجاری خود را متوقف کرده است
[ترجمه ترگمان]The یک شرکت به این معنا است که شرکت به طور دایم فعالیت های تجاری خود را متوقف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. To facilitate closeout, petty cash funds should be reconciled every 30to60 days.
[ترجمه گوگل]برای تسهیل بسته شدن، وجوه نقد خرد باید هر 30 تا 60 روز یکبار تسویه شود
[ترجمه ترگمان]برای تسهیل closeout، وجوه نقد ناچیز باید هر ۳۰ روز یک بار آشتی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Closeout of an enterprise is a form of termination of an enterprise.
[ترجمه گوگل]تعطیلی یک شرکت نوعی خاتمه یک شرکت است
[ترجمه ترگمان]ایجاد یک شرکت نوعی از اتمام یک شرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. In addition, Jordan had a closeout game of 14 points against the Celtics in 1986 (including 4 points in the second half), and another in the Finals shooting 5-1
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، جردن یک بازی نزدیک 14 امتیازی مقابل سلتیکس در سال 1986 داشت (شامل 4 امتیاز در نیمه دوم) و یک بازی دیگر در فینال با شوت 5-1
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این اردن بازی closeout ۱۴ امتیاز در برابر بوستون سلتیکس در سال ۱۹۸۶ داشت (از جمله ۴ امتیاز در نیمه دوم)و دیگری در مسابقه نهایی ۵ بر ۱
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Do the Grizzlies have what it takes to closeout the Spurs???
[ترجمه گوگل]آیا گریزلیز آنچه را که برای بستن اسپرز لازم است دارند؟
[ترجمه ترگمان]کاری که لازمه رو انجام بده تا \"Spurs\" رو نابود کنه؟ ؟؟ ؟؟ ؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. During 8 years of follow-up, 93 of 1105 participants with normal albumin excretion rate at DCCT closeout developed incident microalbuminuria.
[ترجمه گوگل]در طی 8 سال پیگیری، 93 نفر از 1105 شرکت‌کننده با میزان دفع آلبومین طبیعی در DCCT به میکروآلبومینوری مبتلا شدند
[ترجمه ترگمان]در طول ۸ سال پی گیری، ۹۳ نفر از شرکت کنندگان ۱۱۰۵ با میزان ترشح آلبومین طبیعی در DCCT closeout در microalbuminuria incident ایجاد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Based on the lifespan of the project, PM includes the managements for four phases: project concept phase, project planning phase, project execution phase and project closeout phase.
[ترجمه گوگل]بر اساس طول عمر پروژه، PM شامل مدیریت ها برای چهار فاز است: فاز مفهومی پروژه، مرحله برنامه ریزی پروژه، مرحله اجرای پروژه و مرحله بسته شدن پروژه
[ترجمه ترگمان]براساس طول عمر پروژه، PM از مدیریت برای چهار مرحله تشکیل می شود: مرحله مفهوم پروژه، فاز برنامه ریزی پروژه، فاز اجرای پروژه و فاز closeout پروژه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Ensure experience feedback from the project. Help to solve the closeout of the punch item list to obtain PAC and FAC and to organize archive of final documentation.
[ترجمه گوگل]از بازخورد تجربه پروژه اطمینان حاصل کنید کمک به حل بسته شدن فهرست اقلام پانچ برای به دست آوردن PAC و FAC و سازماندهی آرشیو اسناد نهایی
[ترجمه ترگمان]اطمینان حاصل کنید که از پروژه بازخورد داشته باشید به منظور دستیابی به PAC و FAC و سازماندهی آرشیو اسناد نهایی، به حل the فهرست آیتم پانچ کمک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Clark had a unique talent for taking off on hopeless closeout shorebreak waves and surviving in one piece.
[ترجمه گوگل]کلارک استعداد منحصربه‌فردی برای برخاستن از امواج ناامیدکننده ساحل و زنده ماندن در یک قطعه داشت
[ترجمه ترگمان]کلارک از استعداد منحصر به فرد برای خلاص شدن از امواج hopeless closeout استفاده کرد و در یک قطعه جان سالم به در برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. During 8 years of follow-up, 93 of 1105 participants with normal albumin excretion rate (AER) at DCCT closeout developed incident microalbuminuria.
[ترجمه گوگل]در طی 8 سال پیگیری، 93 نفر از 1105 شرکت‌کننده با میزان دفع آلبومین طبیعی (AER) در DCCT به میکروآلبومینوری مبتلا شدند
[ترجمه ترگمان]در طول ۸ سال پی گیری، ۹۳ نفر از شرکت کنندگان ۱۱۰۵ با میزان ترشح آلبومین طبیعی (AER)در DCCT closeout در microalbuminuria incident ایجاد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• selling of all the merchandise in a store (generally because a store is closing)

پیشنهاد کاربران

چیزی را به پایان رساندن، سر و ته چیزی را هم آوردن
( bring something to an end )
Steve tried to close out the conversation
نکته: این عبارت زمانی معنی �حراج کردن� می دهد که به شکل بدون فاصله closeout نوشته شود.
به نتیجه رساندن، تمام کردن، حراج کردن اجناس
بند و بساط خاصی را تماما جمع کردن
حراج کردن
جمع شدن ( کسب وکار، مغازه )
واگذاری

بپرس