clustering


کامپیوتر : دسته بندى

جمله های نمونه

1. To avoid clustering of collisions, chaining was chosen as a collision resolution technique.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از خوشه‌بندی برخوردها، زنجیربندی به عنوان تکنیک تفکیک برخورد انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]برای اجتناب از دسته بندی برخوردها، chaining به عنوان تکنیک حل برخورد انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But clustering of the orbits of comets and asteroids is a demonstrated fact.
[ترجمه گوگل]اما خوشه‌بندی مدارهای دنباله‌دارها و سیارک‌ها یک واقعیت ثابت شده است
[ترجمه ترگمان]اما خوشه بندی مدارهای دنباله دار و خرده سیاره ها یک واقعیت ثابت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Clustering applications would include things like character recognition, sonar / radar signal classification, and robotic control.
[ترجمه گوگل]برنامه‌های خوشه‌بندی شامل مواردی مانند تشخیص کاراکتر، طبقه‌بندی سیگنال سونار/رادار، و کنترل رباتیک می‌شود
[ترجمه ترگمان]برنامه های خوشه بندی شامل چیزهایی مانند بازشناسی شخصیت، طبقه بندی امواج صوتی \/ رادار و کنترل روباتیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. OSF1 V2 will support symmetrical multi-processing and clustering, and is due for release between October 1993 and April 199
[ترجمه گوگل]OSF1 V2 از چند پردازش و خوشه بندی متقارن پشتیبانی می کند و قرار است بین اکتبر 1993 و آوریل 199 منتشر شود
[ترجمه ترگمان]مجموعه V۲ OSF۱ از پردازش و خوشه بندی متقارن پشتیبانی می کند و قرار است بین اکتبر ۱۹۹۳ تا ۱۹۹ آوریل آزاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He initiated far-reaching studies of the clustering of galaxies.
[ترجمه گوگل]او مطالعات گسترده ای را درباره خوشه بندی کهکشان ها آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]او مطالعات گسترده ای را در مورد دسته بندی کهکشان ها آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hanging over parapets and out of windows, clustering in the streets and on the rooftops, the crowd whistled and applauded.
[ترجمه گوگل]جمعیت آویزان روی جان پناه ها و بیرون از پنجره ها، دسته جمعی در خیابان ها و پشت بام ها، سوت زدند و کف زدند
[ترجمه ترگمان]معلق بر روی باروها و خارج از پنجره ها، دسته بندی در خیابان ها و روی پشت بام ها، جمعیت سوت می زدند و کف می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All that is required is a little local clustering, of a sort that will naturally tend to arise in natural populations.
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که لازم است کمی خوشه بندی محلی است، نوعی که به طور طبیعی در جمعیت های طبیعی ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]تمام آنچه که لازم است یک خوشه کوچک محلی است، از نوعی که طبیعتا تمایل به ایجاد جمعیت های طبیعی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conceptual clustering involves more detailed analysis of relationships between traits.
[ترجمه گوگل]خوشه بندی مفهومی شامل تجزیه و تحلیل دقیق تری از روابط بین صفات است
[ترجمه ترگمان]خوشه بندی مفهومی شامل تحلیل دقیق تر روابط بین ویژگی ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rebuilding is a corrective measure, required because the clustering process is flawed.
[ترجمه گوگل]بازسازی یک اقدام اصلاحی است، زیرا فرآیند خوشه بندی ناقص است
[ترجمه ترگمان]بازسازی یک اقدام اصلاحی است، چرا که فرآیند خوشه بندی ناقص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One virtue of clustering is that it can often invent disjunctive ones.
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی های خوشه بندی این است که اغلب می تواند موارد متمایز را ابداع کند
[ترجمه ترگمان]یک خاصیت خوشه بندی این است که اغلب می تواند ones را اختراع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Is it by clustering together to elect one of their own in isolation?
[ترجمه گوگل]آیا انتخاب یک نفر از خود در انزوا از طریق خوشه‌بندی با هم است؟
[ترجمه ترگمان]آیا با خوشه بندی با یکدیگر برای انتخاب یکی از آن ها در انزوا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The method used is based on collecting and clustering bigram statistics using a rank correlation metric.
[ترجمه گوگل]روش مورد استفاده بر اساس جمع آوری و خوشه بندی آمار بیگرام با استفاده از متریک همبستگی رتبه ای است
[ترجمه ترگمان]روش مورد استفاده مبتنی بر جمع آوری و خوشه بندی آمار bigram با استفاده از معیار همبستگی رتبه می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The improved fuzzy C-means clustering algorithm has better robustness and makes the cluster results insensitive to the predefined cluster number.
[ترجمه گوگل]الگوریتم خوشه‌بندی فازی C-means استحکام بهتری دارد و نتایج خوشه را نسبت به شماره خوشه از پیش تعریف شده غیر حساس می‌کند
[ترجمه ترگمان]الگوریتم خوشه بندی فازی یافته C به این معنی است که الگوریتم خوشه بندی استحکام بهتری دارد و نتایج خوشه را نسبت به تعداد خوشه از پیش تعیین شده نسبت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Because these constructs are highly correlated they may also be encircled as a way of indicating this clustering.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که این سازه ها همبستگی بالایی دارند، ممکن است به عنوان راهی برای نشان دادن این خوشه بندی محاصره شوند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این ساختارها بسیار هم بسته هستند، ممکن است به عنوان راهی برای نشان دادن این خوشه باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] دسته بندی .
[زمین شناسی] طبقه بندی نظارت نشده - خوشه بندی
[آمار] خوشه بندی

انگلیسی به انگلیسی

• grouping of a number of similar things

پیشنهاد کاربران

متمرکز کردن فعالیت های اقتصادی و صنایع و . . در مناطق جغرافیایی مشخص
Clustering refers to a technique used in fashion merchandising and retail to group or cluster similar products or items together. The purpose of clustering is to create a visually appealing display that showcases the products, highlights their features and benefits, and enhances the shopping experience for customers
...
[مشاهده متن کامل]

خوشه بندی به تکنیکی اطلاق می شود که در تجارت مد و خرده فروشی برای گروه بندی یا خوشه بندی محصولات یا اقلام مشابه با هم استفاده می شود. هدف از خوشه بندی ایجاد یک نمایشگر بصری جذاب است که محصولات را به نمایش می گذارد، ویژگی ها و مزایای آنها را برجسته می کند و تجربه خرید را برای مشتریان افزایش می دهد.
The trend of displaying several small objects in a group as a way of decorating a room
روند نمایش چندین شی کوچک در یک گروه به عنوان روشی برای تزئین اتاق.

منابع• https://dictionaryblog.cambridge.org/2023/09/11/new-words-11-september-2023/
خوشگی
خوشه ای
دور هم جمع شدن . حلقه زدن دور هم
در صنایع غذایی به معنی خوشه ای شدن گلبول های چربی درصنایع لبنی هستش
clustering ( آمار )
واژه مصوب: خوشه بندی
تعریف: تقسیم یک جامعه به تعدادی زیرجامعه به نام خوشه
بخش بندی
دور هم جمع شدن
در مدیریت:
خوشه بندی - همبندی
خوشه بندی ( به classification دسته بندی می گوییم )
دسته بندی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس