codify

/ˈkoʊdɪfaɪ//ˈkəʊdɪfaɪ/

معنی: رمزی کردن، بصورت رمز دراوردن، قانون وضع کردن، تدوین کردن
معانی دیگر: مدون کردن، سامان بندی کردن، منظم و مرتب کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: codifies, codifying, codified
مشتقات: codifier (n.)
• : تعریف: to classify and organize, esp. into a legal code.
مترادف: categorize, classify
مشابه: arrange, catalogue, group, index, order, organize, systematize, tabulate

- The emperor ordered the jurists to codify the laws of the previous five centuries.
[ترجمه گوگل] امپراتور به فقها دستور داد تا قوانین پنج قرن گذشته را تدوین کنند
[ترجمه ترگمان] امپراطور به حقوقدانان دستور داد که قوانین پنج قرن گذشته را تدوین کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The latest draft of the agreement codifies the panel's decision.
[ترجمه گوگل]آخرین پیش نویس توافق، تصمیم هیئت را مدون می کند
[ترجمه ترگمان]آخرین پیش نویس این قرارداد تصمیم هیات را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It codified democratic rights and freedoms including freedom of speech, assembly and association, and private ownership.
[ترجمه گوگل]این قانون حقوق و آزادی های دموکراتیک از جمله آزادی بیان، تجمع و تشکل، و مالکیت خصوصی را مدون کرد
[ترجمه ترگمان]این قانون حقوق و آزادی های دموکراتیک از جمله آزادی بیان، مجلس و انجمن و مالکیت خصوصی را تدوین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Codifying these transactions and coordinating them through software via the I-way can reduce the complexity of the task.
[ترجمه گوگل]کدگذاری این تراکنش ها و هماهنگ کردن آنها از طریق نرم افزار از طریق I-way می تواند پیچیدگی کار را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]استفاده از این تراکنش ها و هماهنگ کردن آن ها از طریق نرم افزار از طریق روش اول می تواند پیچیدگی کار را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Earlier the government had approved amendments codifying foreign exchange regulations to enable foreign companies to repatriate profits.
[ترجمه گوگل]پیش از این، دولت اصلاحاتی را تصویب کرده بود که مقررات ارزی را تدوین می‌کرد تا شرکت‌های خارجی بتوانند سود خود را به کشور بازگردانند
[ترجمه ترگمان]پیش از این، دولت اصلاحاتی را تصویب کرده بود که قوانین تبادل خارجی را تصویب کرده و شرکت های خارجی را قادر می ساخت تا سود خود را به کشور بازگردانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By the end of the month it had been codified into a document which was widely circulated for study among work groups.
[ترجمه گوگل]در پایان ماه این سند به صورت سندی تدوین شده بود که به طور گسترده برای مطالعه در بین گروه های کاری توزیع شد
[ترجمه ترگمان]در پایان ماه یک سند تدوین شد که به طور گسترده برای مطالعه در میان گروه های کاری انتشار یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In 534 the emperor codified the law.
[ترجمه گوگل]در سال 534 امپراتور این قانون را تدوین کرد
[ترجمه ترگمان]در ۵۳۴ امپراطور این قانون را تدوین کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In a country without a codified constitution, it is hardly possible to give a definitive answer.
[ترجمه گوگل]در کشوری بدون قانون اساسی مدون، به سختی می توان پاسخ قطعی داد
[ترجمه ترگمان]در کشوری بدون قانون اساسی مدون، دادن پاسخ قطعی ممکن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Institutions have regulations, codified systems of behavior, organizational flow charts, and job descriptions.
[ترجمه گوگل]موسسات دارای مقررات، سیستم های مدون رفتار، نمودارهای جریان سازمانی و شرح وظایف هستند
[ترجمه ترگمان]نهادها، نظام های مدون رفتار، نمودارهای جریان سازمانی، و توصیفات شغلی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These lessons were contained in revisions to the constitution and in the explanatory legislation that codified its clauses.
[ترجمه گوگل]این درس‌ها در بازنگری‌های قانون اساسی و قوانین توضیحی که بندهای آن را مدون می‌کرد، گنجانده شد
[ترجمه ترگمان]این درس ها در تجدید نظر قانون اساسی و در قانون توضیحی که بنده ای آن را مدون کرد، گنجانده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Allowances and Deductions Screens Codified details, start date and actual amounts are entered on to the screen.
[ترجمه گوگل]صفحه های کمک هزینه و کسر جزئیات کدگذاری شده، تاریخ شروع و مبالغ واقعی روی صفحه وارد می شوند
[ترجمه ترگمان]Allowances و Deductions Screens جزئیات، تاریخ شروع و مقادیر واقعی وارد صفحه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It codified previous provisions excluding aliens and added a long list of new categories of persons to be excluded.
[ترجمه گوگل]مقررات قبلی را که بیگانگان را مستثنی می‌کرد، مدون کرد و فهرست بلندبالایی از دسته‌های جدیدی از افراد را اضافه کرد که باید مستثنی شوند
[ترجمه ترگمان]این قانون مقررات قبلی را به استثنای بیگانگان تدوین کرده و لیستی طولانی از دسته های جدیدی را که باید حذف شوند اضافه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It brought forth the age of written constitutions and codified basic rights.
[ترجمه گوگل]عصر قانون اساسی مکتوب و حقوق اساسی مدون را به وجود آورد
[ترجمه ترگمان]این کار سن قانونی اساسی و حقوق اساسی مدون را مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The agreement must still be codified by federal legislation.
[ترجمه گوگل]این توافق هنوز باید توسط قوانین فدرال مدون شود
[ترجمه ترگمان]این قرارداد هنوز باید با قوانین فدرال تدوین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His call for a new spirit of experimental investigation was later codified and converted into a more concrete programme by Francis Bacon.
[ترجمه گوگل]فراخوان او برای روحیه جدیدی از تحقیقات تجربی بعداً توسط فرانسیس بیکن به برنامه ای ملموس تر تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]درخواست او برای یک روح جدید از تحقیقات تجربی بعدها تدوین و به یک برنامه بتونی بیشتر توسط فرانسیس بیکن تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The purpose for which such financial powers are used are not codified in law.
[ترجمه گوگل]هدف استفاده از چنین اختیارات مالی در قانون مدون نیست
[ترجمه ترگمان]هدفی که چنین قدرت های مالی مورد استفاده قرار می گیرند در قانون مدون نشده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رمزی کردن (فعل)
code, mystify, encode, codify

به صورت رمز در آوردن (فعل)
code, encode, codify, cryptograph

قانون وضع کردن (فعل)
codify, legislate

تدوین کردن (فعل)
codify

تخصصی

[حقوق] تدوین کردن (قانون)، وضع کردن قانون، به صورت قانون درآوردن، به صورت رمز درآوردن

انگلیسی به انگلیسی

• reduce to code; arrange systematically
if you codify a set of rules, you present them in a clear and ordered way.

پیشنهاد کاربران

به صورت قانون درآوردن
در قالب قانون درآوردن
تدوین کردن
رمزگذاری
چیزی را در دستور کار قرار دادن ( مثل قانون )

بپرس