cogency

/ˈkoʊdʒənsi//ˈkəʊdʒənsi/

معنی: زیرکی، اجبار، قدرت عقیده
معانی دیگر: مستدل بودن، قدرت مجاب سازی، انسجام، استدلال محکم، ضرورت

جمله های نمونه

1. the cogency of his objections
مستدل بودن ایرادات او

2. having no cogency or legal force.
[ترجمه گوگل]بدون قاطعیت یا قوه قانونی
[ترجمه ترگمان]نیازی به قدرت یا نیروی قانونی نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The film makes its points with cogency and force.
[ترجمه گوگل]فیلم نکات خود را با قاطعیت و قدرت بیان می کند
[ترجمه ترگمان]این فیلم نقاط خود را با cogency و نیرو می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The cogency of this prescriptive analysis is highly questionable.
[ترجمه گوگل]قاطعیت این تحلیل تجویزی بسیار مشکوک است
[ترجمه ترگمان]استفاده از این تحلیل تجویزی بسیار سوال برانگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Teachers should discuss the cogency and clarity of such documents and should encourage pupils to improve them.
[ترجمه گوگل]معلمان باید در مورد شفافیت و شفافیت چنین اسنادی بحث کنند و دانش آموزان را تشویق به بهبود آنها کنند
[ترجمه ترگمان]معلمان باید درباره شفافیت و وضوح این مدارک بحث و تبادل نظر کنند و باید دانش آموزان را تشویق به بهبود آن ها کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The MP argued his position with such cogency and wit that even his opponents were impressed.
[ترجمه گوگل]این نماینده مجلس موضع خود را با چنان قاطعیت و شوخی استدلال کرد که حتی مخالفان وی نیز تحت تأثیر قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]نماینده مجلس در مورد موقعیت خود با چنین cogency و wit بحث کرد که حتی مخالفانش تحت تاثیر قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. there is the problem with the very cogency of the idea itself.
[ترجمه گوگل]این مشکل در خود ایده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]مشکل اصلی خود این ایده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Still, the underlying reasons for it have some cogency.
[ترجمه گوگل]با این حال، دلایل زیربنایی آن تا حدی قانع کننده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، دلایل اساسی برای آن برخی cogency دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Qiao Busi states in cogency decided the contribution that couple of law heart Er makes for the company, expect Fadeer to serve as somewhat in new working post.
[ترجمه گوگل]Qiao Busi در قاطعیت تصمیم گرفت سهمی که زوج حقوقدان Er برای شرکت می کند، انتظار دارد که Fadeer تا حدودی در پست کاری جدید خدمت کند
[ترجمه ترگمان]Qiao Busi از ایالات Busi در cogency به این نتیجه رسیدند که دو قانون قلب قانون برای شرکت ایجاد شده است و انتظار می رود که Fadeer تا حدی در پست کاری جدید خدمت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But Hamas says, with some cogency, that it has been illegal for Mr Abbas to retain his post as the PA’s president since January this year, when his four-year term should have run out.
[ترجمه گوگل]اما حماس با کمی قاطعیت می‌گوید که حفظ پست خود به عنوان رئیس تشکیلات خودگردان برای آقای عباس از ژانویه امسال، زمانی که دوره چهار ساله او باید تمام می‌شد، غیرقانونی است
[ترجمه ترگمان]اما حماس با برخی cogency می گوید که برای آقای عباس غیر قانونی بوده است که پست خود را به عنوان رئیس جمهور PA از ژانویه امسال حفظ کند، زمانی که دوره چهار ساله او باید خارج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You will be graded for clarity, conciseness, originality, cogency of arguments, and ability to synthesize different lines of thinking.
[ترجمه گوگل]شما از نظر وضوح، مختصر بودن، اصالت، قاطعیت استدلال ها و توانایی ترکیب خطوط مختلف تفکر درجه بندی خواهید شد
[ترجمه ترگمان]شما برای شفافیت، کارآیی، اصالت، قابلیت استدلال، و توانایی ترکیب کردن خطوط مختلف تفکر، درجه بندی خواهید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To see the cogency of this argument, let’s look at a part of the U. S. federal government’s budget.
[ترجمه گوگل]برای درک درستی این استدلال، اجازه دهید به بخشی از بودجه دولت فدرال ایالات متحده نگاه کنیم
[ترجمه ترگمان]برای دیدن the این بحث، اجازه دهید به بخشی از U نگاه کنیم اس بودجه دولت فدرال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So the notion that pragmatics might be the study of aspects of meaning not covered in semantics certainly has some cogency.
[ترجمه گوگل]بنابراین این تصور که پراگماتیک ممکن است مطالعه جنبه‌هایی از معنا باشد که در معناشناسی پوشش داده نشده‌اند، مطمئناً تا حدی قابل قبول است
[ترجمه ترگمان]بنابراین این تصور که علم گرایی ممکن است مطالعه جنبه هایی از معنا باشد که در علم معنا پوشش داده نمی شود قطعا some دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is only by bringing them into the light of day that we can assess their cogency.
[ترجمه گوگل]تنها با معرفی آنها به روشنایی روز است که می‌توانیم قاطعیت آنها را ارزیابی کنیم
[ترجمه ترگمان]فقط با آوردن آن ها به روشنایی روز است که ما می توانیم cogency آن ها را ارزیابی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیرکی (اسم)
intelligence, agility, sagacity, acuteness, brilliance, cunning, subtlety, astuteness, penetration, perspicuity, cogency, insinuation, perspicacity

اجبار (اسم)
persuasion, constraint, coercion, compulsion, duress, cogency

قدرت عقیده (اسم)
cogency

انگلیسی به انگلیسی

• convincing force, persuasiveness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : cogency
✅️ صفت ( adjective ) : cogent
✅️ قید ( adverb ) : cogently
قدرت اقناع
قدرت عقیده
preconception

بپرس