colonial

/kəˈloʊniəl//kəˈləʊnɪəl/

معنی: مستعمراتی
معانی دیگر: (اغلب با c بزرگ) وابسته به سیزده مهاجرنشین انگلیسی در امریکا که پس از انقلاب ایالات متحده امریکا را تشکیل دادند، (معماری و مبل سازی و غیره) سبک دوران مستعمراتی امریکا، مهاجرنشین، ماندگر، نونشین، کوچگر، استعماری، وابسته به کوچ نشینی، پرگنه ای، (کشور) مستعمره دار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to a colony or colonies.

(2) تعریف: of or pertaining to the thirteen British colonies that became the United States, or to the period before they achieved independence.

(3) تعریف: (cap.) of or pertaining to the architectural and decorative styles associated with the colonial period of the United States.

(4) تعریف: in ecology, composed of or forming a colony or colonies.

- a colonial social structure among bees
[ترجمه گوگل] ساختار اجتماعی استعماری در بین زنبورها
[ترجمه ترگمان] یک ساختار اجتماعی استعماری در میان زنبورها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: colonially (adv.)
• : تعریف: an inhabitant or member of a colony.

جمله های نمونه

1. colonial literature
ادبیات وابسته به دوران مستعمراتی (امریکا)

2. with the rise of nationalism, colonial empires disintegrated
با پیدایش ملیت گرایی،امپراطوری های استعماری از هم پاشیده شدند.

3. Tunisia achieved independence from French colonial rule in 195
[ترجمه گوگل]تونس در سال 195 از استعمار فرانسه استقلال یافت
[ترجمه ترگمان]تونس در سال ۱۹۵ از حکومت استعماری فرانسه به استقلال رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His guerrillas defeated the colonial army in 195
[ترجمه گوگل]چریک های او ارتش استعمار را در سال 195 شکست دادند
[ترجمه ترگمان]چریک های او ارتش استعماری را در سال ۱۹۵ شکست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. France was once a colonial power.
[ترجمه گوگل]فرانسه زمانی یک قدرت استعماری بود
[ترجمه ترگمان]فرانسه زمانی قدرت استعماری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Britain was the largest colonial power .
[ترجمه گوگل]بریتانیا بزرگترین قدرت استعماری بود
[ترجمه ترگمان]بریتانیا بزرگ ترین قدرت استعماری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Various parts of Africa have suffered under colonial rule.
[ترجمه گوگل]بخش‌های مختلف آفریقا تحت سلطه استعمار آسیب دیده‌اند
[ترجمه ترگمان]بخش های مختلفی از آفریقا در دوران استعمار رنج برده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The people of Africa have successfully fought against colonial rule.
[ترجمه گوگل]مردم آفریقا با موفقیت علیه حکومت استعماری مبارزه کرده اند
[ترجمه ترگمان]مردم آفریقا با موفقیت در برابر حکومت استعماری مبارزه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ex - colonial countries began to challenge the cultural dominance of Europe.
[ترجمه گوگل]کشورهای استعماری سابق شروع به به چالش کشیدن سلطه فرهنگی اروپا کردند
[ترجمه ترگمان]کشورهای مستعمره سابق شروع به به چالش کشیدن سلطه فرهنگی اروپا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Dutch colonial authorities imprisoned him for his part in the independence movement.
[ترجمه گوگل]مقامات استعماری هلند او را به خاطر نقشش در جنبش استقلال زندانی کردند
[ترجمه ترگمان]مقامات مستعمراتی هلند او را به خاطر نقش خود در نهضت استقلال زندانی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Turkey was once an important colonial power.
[ترجمه گوگل]ترکیه زمانی یک قدرت مهم استعماری بود
[ترجمه ترگمان]ترکیه روزی یک قدرت استعماری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Kenya was under colonial rule for many years.
[ترجمه گوگل]کنیا سال ها تحت سلطه استعمار بود
[ترجمه ترگمان]کنیا سال ها تحت سلطه استعماری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The town was first established in colonial times.
[ترجمه گوگل]این شهر اولین بار در دوران استعمار تأسیس شد
[ترجمه ترگمان]شهر اولین بار در زمان استعماری تاسیس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Their outdated attitudes are a remnant from colonial days.
[ترجمه گوگل]نگرش های منسوخ شده آنها بازمانده ای از دوران استعمار است
[ترجمه ترگمان]نگرش های کهنه آن ها بازمانده از روزه ای استعمار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Such attitudes are a legacy from colonial times.
[ترجمه گوگل]چنین نگرش هایی میراثی از دوران استعمار است
[ترجمه ترگمان]چنین attitudes میراثی از زمان استعمار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مستعمراتی (صفت)
colonial

تخصصی

[زمین شناسی] کلنی گروه زی؛انبوه زی؛ گروهی؛ به جانوری گویند که در ارتباط نزدیک با سایر جانوران از گونه/ جنس مشابه زندگی می کند و معمولاً به عنوان یک موجود جدا نمی تواند وجود داشته باشد. مثلاً کلنی مرجان یا کلنی که در آن افراد تک به عنوان یک واحد زندگی می کنند. مقایسه شود با: مرجان تک رست.

انگلیسی به انگلیسی

• member of a colony (group of people who have settled in a new country and who are still subject to the mother country)
characteristic of or pertaining to a colony (group of people who have settled in a new country and who are still subject to the mother country)
colonial means relating to countries that are colonies, or to colonialism.

پیشنهاد کاربران

استعماری، مستعمره ای
مثال: They studied the colonial history of the region.
آن ها تاریخ استعماری منطقه را مطالعه کردند.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
پَرگَنِه ای
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : colonize
✅️ اسم ( noun ) : colony / colonization / colonizer / colonist / colonial / colonialist / colonialism
✅️ صفت ( adjective ) : colonial / colonialist
✅️ قید ( adverb ) : colonially
استعمارگر
colonial ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: استعماری
تعریف: مربوط به استعمار
استعماری , مستعمراتی
# Britain was once an important colonial power
# Kenya was under colonial rule for many years
# Various parts of Africa have suffered under colonial rule
کلنی وار، کلنی گونه

بپرس