colouring


معنی: رنگ امیزی
معانی دیگر: رنگ امیزی

جمله های نمونه

1. Her daughter has very fair colouring.
[ترجمه عباس آل طیب] دختر او پوست بسیار سفیدی دارد.
|
[ترجمه گوگل]دخترش رنگ بسیار خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]دختر او رنگ بسیار خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Contains no artificial colouring or flavouring.
[ترجمه گوگل]فاقد رنگ و طعم دهنده مصنوعی
[ترجمه ترگمان]هیچ رنگ مصنوعی و یا flavouring مصنوعی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Its colouring makes it highly conspicuous.
[ترجمه گوگل]رنگ آمیزی آن آن را به شدت برجسته می کند
[ترجمه ترگمان]رنگ و رویش خیلی جلب توجه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The colouring pigments from the skins are not allowed to bleed into the grape juice.
[ترجمه گوگل]رنگدانه‌های رنگ‌آمیزی پوست اجازه ورود به آب انگور را ندارند
[ترجمه ترگمان]رنگی که رنگ پوست از پوست گرفته می شود، مجاز به خونریزی در شیره انگور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. None of them had their father's dark colouring.
[ترجمه گوگل]هیچ کدام از آنها رنگ تیره پدرشان را نداشتند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از آن ها رنگ تیره پدرشان را نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This brand of tinned beans contains no artificial colouring.
[ترجمه گوگل]این برند لوبیای کنسرو شده فاقد رنگ مصنوعی است
[ترجمه ترگمان]این نوع لوبیا، رنگ مصنوعی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Colouring your hair was a no-no at that time.
[ترجمه گوگل]رنگ کردن موها در آن زمان یک نه ممنوع بود
[ترجمه ترگمان]موهای تو نه، اون دفعه نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Many women begin colouring their hair in their mid-30s.
[ترجمه گوگل]بسیاری از زنان رنگ کردن موهای خود را در اواسط 30 سالگی شروع می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از زنان در میانه دهه ۳۰ خود به رنگ کردن موی خود می پردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The room was quiet and neutral in colouring, but it was given accent by bowls of bright flowers.
[ترجمه گوگل]اتاق ساکت و رنگی خنثی بود، اما کاسه‌هایی از گل‌های روشن به آن تأکید می‌کردند
[ترجمه ترگمان]اتاق ساکت و بی طرف بود، اما با یک کاسه گل درخشان لهجه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Colour the icing with a little green food colouring.
[ترجمه گوگل]آیسینگ را با کمی رنگ خوراکی سبز رنگ کنید
[ترجمه ترگمان]رنگ یخ زدایی با کمی رنگ سبز به رنگ سبز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This hair colouring comes in several shades.
[ترجمه گوگل]این رنگ مو در چندین رنگ وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این رنگ مو به چند درجه می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Choose shades which tone in with your natural colouring.
[ترجمه گوگل]سایه هایی را انتخاب کنید که با رنگ طبیعی شما هماهنگ باشد
[ترجمه ترگمان]سایه های رنگی را انتخاب کنید که رنگ طبیعی شما را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How long have you been colouring your hair?
[ترجمه گوگل]چند وقته موهاتو رنگ میکنی؟
[ترجمه ترگمان]چند وقته که موهات رو رنگ می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This face powder will enhance your natural colouring.
[ترجمه گوگل]این پودر صورت، رنگ طبیعی شما را تقویت می کند
[ترجمه ترگمان]این پودر، رنگ طبیعی شما را افزایش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This yoghurt contains no artificial flavouring or colouring.
[ترجمه گوگل]این ماست فاقد طعم دهنده و رنگ مصنوعی است
[ترجمه ترگمان]ماست شامل هیچ رنگ یا رنگ مصنوعی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رنگ امیزی (اسم)
coloration, coloring, colouration, polychromy, colouring

تخصصی

[نساجی] رنگ کننده - رنگرزی

انگلیسی به انگلیسی

• act of coloring; pigment; pigmentation, coloration (also coloring)
the colouring of something is the colours that it has.
someone's colouring is the colour of their hair, skin, and eyes.
colouring is a substance that is used to give colour to food.

پیشنهاد کاربران

بپرس