comer

/ˈkəmər//ˈkʌmə/

معنی: اینده، وارد
معانی دیگر: کسی که می آید، آینده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: anyone that comes.

- He defended his position against all comers.
[ترجمه گوگل] او از مواضع خود در برابر همه افراد حاضر دفاع کرد
[ترجمه ترگمان] از موقعیت خود در برابر هر comers دفاع می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- This store serves all comers.
[ترجمه گوگل] این فروشگاه به تمامی علاقه مندان خدمات رسانی می کند
[ترجمه ترگمان] این فروشگاه همه comers
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (informal) one who shows promise or is advancing rapidly.

- She is a comer among the management trainees.
[ترجمه گوگل] او یکی از کارآموزان مدیریت است
[ترجمه ترگمان] او از جمله کارآموزان مدیریت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He consigned the task to the new comer.
[ترجمه گوگل]او این وظیفه را به تازه وارد سپرد
[ترجمه ترگمان]او کار را به تازه وارد واگذار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We visited the new comer without ceremony.
[ترجمه گوگل]بدون تشریفات از تازه وارد بازدید کردیم
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The new comer applied his mind to the job.
[ترجمه گوگل]تازه وارد ذهن خود را به کار اعمال کرد
[ترجمه ترگمان]تازه وارد تصمیم خود را به کار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He offered it to the first comer.
[ترجمه گوگل]او آن را به اولین وارد پیشنهاد کرد
[ترجمه ترگمان]آن را به تازه وارد تقدیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The first comer was the Sultan himself.
[ترجمه گوگل]اولین کسی که آمد خود سلطان بود
[ترجمه ترگمان]اولین نفر سلطان خود سلطان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How's the new comer shaping ?
[ترجمه گوگل]تازه وارد چگونه شکل می گیرد؟
[ترجمه ترگمان]تازه وارد چه شکلی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the far comer was a bundle of wet straw which he assumed was the bed.
[ترجمه گوگل]در راه دور یک بسته کاه خیس بود که او تصور می کرد تخت است
[ترجمه ترگمان]در گوشه دیگر یک بسته کاه خیس بود که به گمان خود تخت خواب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The two men huddled in a comer away from the awed young group.
[ترجمه گوگل]دو مرد دور از گروه جوان هیبتی دور هم جمع شدند
[ترجمه ترگمان]آن دو مرد در گوشه ای کزکرده بودند که از دیدن این جوان وحشت زده دور شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At the comer stood a green plastic rubbish skip, presumably the one where Ruggiero's letter had been left.
[ترجمه گوگل]در کنار مسافر یک سطل زباله پلاستیکی سبز رنگ قرار داشت، احتمالاً همانی که نامه روجیرو در آن جا گذاشته بود
[ترجمه ترگمان]در گوشه خیابان یک زباله پلاستیکی سبز رنگ قرار داشت که به احتمال زیاد نامه one باقی مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She crossed to the comer and began to throw paper all over the room.
[ترجمه گوگل]او به سمت شخص وارد شد و شروع به پرتاب کاغذ در تمام اتاق کرد
[ترجمه ترگمان]به طرف او رفت و شروع به پرت کردن کاغذهای روی کاغذ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They settled themselves in a comer, both facing the door so that they had instant warning of anyone's approach.
[ترجمه گوگل]آنها خود را در یک مسافر مستقر کردند، هر دو رو به درب به طوری که آنها هشدار فوری از نزدیک شدن هر کسی داشتند
[ترجمه ترگمان]هر دو در یک گوشه ایستادند و هر دو به در رو کردند تا به کسی نزدیک شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They were near, just around the comer, accompanied by much shouting and noise of commotion.
[ترجمه گوگل]آن‌ها نزدیک بودند، درست در اطراف مهمان‌دار، همراه با فریاد و سر و صدای زیاد
[ترجمه ترگمان]نزدیک او بودند، درست در گوشه ای، با فریادهای بلند و سرو صدا و هیاهو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Away in the far comer a three piece band was manfully trying to make itself heard above the din.
[ترجمه گوگل]در دوردست، یک گروه سه نفره مردانه تلاش می‌کردند تا صدای خود را بالاتر از هیاهو برانگیزند
[ترجمه ترگمان]در آن نزدیکی ها، یک گروه سه نفری مردانه، مردانه در تلاش بودند که خود را از سرو صدا و هیاهو به گوش برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Every junk-heap of the Comer on this stretch they touched at and ransacked.
[ترجمه گوگل]هر انبوه آشغال های Comer در این مسیر را لمس کردند و غارت کردند
[ترجمه ترگمان]همه heap که در این طول کشیده بودند، دست به دست و دست و پا می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I hid in my comer with my head between my knees.
[ترجمه گوگل]من در حالی که سرم بین زانوهایم است، در اتاقم پنهان شدم
[ترجمه ترگمان]با سر خود را میان زانوهایم پنهان کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اینده (اسم)
aftertime, future, comer, futurity

وارد (اسم)
comer, infare, intrant, versant

انگلیسی به انگلیسی

• someone or something with a promising future; someone or someone that arrives

پیشنهاد کاربران

آیگر
( Āygar )
�آمدن� ( come ) و �گر� ( er )
فرد آینده دار؛ بالقوه مؤفق
Example 1: 👇
Many in the party see tax relief as a comer.
بسیاری از اعضای حزب، معافیت مالیاتی را به عنوان یک موفقیت بالقوه می بینند.
Example 2: 👇
NICK: I heard about his work with this party. [Engagement party of Julia and Johnny]
...
[مشاهده متن کامل]

JOHNNY: He's been all right to, me.
NICK: Oh, sure - he believes you're a comer. That's what won him over so quickly—the same stuff as Grandpa Seton himself—up - from - nothing - hew to the line. ( Holiday - a play Philip Berry )
نیک: شنیدم چرا این مهمانی رو براه انداخته [مهمانی نامزدی جولیا و جانی]
جانی: من با اون آدم مشکلی ندارم.
نیک: مطمئناً—اون تو رو به عنوان یک آدمی می بینه که آینده داری ( بالقوه موفقی ) . این چیزیه که با این سرعت باعثِ جلب نظرش شده ( باعث موافقتش شده ) —مثل پدر بزرگ استون—از هیچ چیز به همه چیز رسیدن—پیروی از خط مشیِ اصلی.
گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #تعطیلات، # اثر فیلیپ بری

comer
پیاده رو مثال At the comer معنی در پیاده رو
وارد شونده
One of comers یکی از افرادی که آمده ، یکی از حضار ، در زبان فارسی معادل دقیقش ، آمده . است
پیاده رو
اینده، وارد
comer واردشونده
You came, with love, deep delightful life
شما با عشق، زندگی لذت بخش عمیق آمدید

بپرس