compendium

/kəmˈpendiəm//kəmˈpendɪəm/

معنی: اختصار، خلاصه، کوتاهی، زبده
معانی دیگر: (کتاب و رساله و غیره) فشرده (کتاب حاوی اطلاعات بسیار که به اختصار و وضوح بیان شده)، کتاب ملخص و مجمل، کتاب مختصر و پرمغز، مختصر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: compendia, compendiums
(1) تعریف: an abridgement, summary, or abstract.
مشابه: outline

- Each chapter begins with a compendium of the subject matter that is to be discussed.
[ترجمه گوگل] هر فصل با خلاصه ای از موضوع مورد بحث شروع می شود
[ترجمه ترگمان] هر فصل با یک رساله از موضوعی که باید مورد بحث قرار گیرد شروع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a complete list.

- The same author has published a compendium of all the inns and hotels in the region.
[ترجمه گوگل] همین نویسنده خلاصه ای از تمام مسافرخانه ها و هتل های منطقه را منتشر کرده است
[ترجمه ترگمان] همین نویسنده رساله کاملی از همه مسافرخانه ها و هتل ها در منطقه منتشر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. This encyclopedia is truly a compendium of knowledge.
[ترجمه گوگل]این دایره المعارف واقعاً خلاصه ای از دانش است
[ترجمه ترگمان]این دانشنامه واقعا a از دانش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Roman Catholic Church has issued a compendium of its teachings.
[ترجمه گوگل]کلیسای کاتولیک رومی خلاصه ای از آموزه های خود را منتشر کرده است
[ترجمه ترگمان]کلیسای کاتولیک رومی خلاصه ای از تعالیم آن را منتشر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mostly, however, what we find in this new compendium is more.
[ترجمه گوگل]با این حال، عمدتاً آنچه در این خلاصه جدید می یابیم بیشتر است
[ترجمه ترگمان]به هر حال، چیزی که در این کتاب جدید پیدا کردیم بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As early as 184 Alfred Donne published a compendium of drawings made from daguerreotypes of microscopic forms.
[ترجمه گوگل]در سال 184 آلفرد دان خلاصه ای از نقاشی های ساخته شده از داگرئوتیپ های اشکال میکروسکوپی را منتشر کرد
[ترجمه ترگمان]در همان ابتدا، (آلفرد)یک رساله از نقاشی های ساخته شده از daguerreotypes اشکال میکروسکوپی را منتشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Cambridge Encyclopedia of Language is a compendium of useful information about language, including language in literature.
[ترجمه گوگل]دایره المعارف زبان کمبریج خلاصه ای از اطلاعات مفید درباره زبان، از جمله زبان در ادبیات است
[ترجمه ترگمان]دانشنامه زبان حاوی اطلاعات مفید در مورد زبان، از جمله زبان در ادبیات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is largely a compendium of model royal commands and charters, with some appropriate responses.
[ترجمه گوگل]این تا حد زیادی خلاصه ای از دستورات و منشورهای سلطنتی مدل است، با برخی پاسخ های مناسب
[ترجمه ترگمان]این کتاب عمدتا یک رساله از دستورها و منشور سلطنتی است که پاسخ های مناسبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wolfgang Tillmans is exhibiting a compendium of 5images, with yet more in display cabinets in the centre of the room.
[ترجمه گوگل]ولفگانگ تیلمانز مجموعه‌ای از 5 عکس را به نمایش می‌گذارد که تعداد بیشتری از آنها در کابینت‌های ویترینی در مرکز اتاق قرار دارند
[ترجمه ترگمان](ولفگانگ Tillmans)یک رساله از ۵ تصویر را با این وجود در قفسه های نمایش در وسط اتاق نمایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A great scholarly compendium of folklore and legends.
[ترجمه گوگل]یک مجموعه علمی بزرگ از فولکلور و افسانه ها
[ترجمه ترگمان]یک رساله علمی بسیار بزرگ از folklore و افسانه ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They are an enthusiastic compendium of info about the area and also run kayaking trips out of Ketchikan.
[ترجمه گوگل]آنها یک مجموعه مشتاقانه از اطلاعات در مورد این منطقه هستند و همچنین سفرهای کایاک سواری را به خارج از Ketchikan انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک رساله پر شوری از اطلاعات در مورد منطقه و همچنین سفره ای کایاک سواری با کایاک خارج از Ketchikan هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ovid is a compendium of mythology.
[ترجمه گوگل]اوید خلاصه ای از اساطیر است
[ترجمه ترگمان]اووید، رساله اساطیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is a 318-page compendium of stock liberal positions and personal anecdotes bound by a thick strand of moral conservatism.
[ترجمه گوگل]این مجموعه ای 318 صفحه ای از مواضع لیبرال سهام و حکایات شخصی است که توسط رشته ضخیم محافظه کاری اخلاقی محدود شده است
[ترجمه ترگمان]این یک رساله ۳۱۸ صفحه ای از موقعیت های لیبرال در سهام و داستان های شخصی است که توسط یک رشته از محافظه کاری اخلاقی تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These three, but particularly the Compendium, became the basis of all civil service examinations.
[ترجمه گوگل]این سه، به ویژه خلاصه، اساس همه امتحانات خدمات کشوری شد
[ترجمه ترگمان]این سه تن، اما به خصوص the، اساس همه امتحانات خدمات شهری قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The itinerary from north to south is a compendium of Norwegian nature.
[ترجمه گوگل]برنامه سفر از شمال به جنوب خلاصه ای از طبیعت نروژ است
[ترجمه ترگمان]برنامه سفر از شمال به جنوب، رساله طبیعت نروژی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This compendium of all the old Roman virtues died at an advanced age, respected and feared.
[ترجمه گوگل]این خلاصه از تمام فضایل قدیمی روم در سنین بالا مرد، مورد احترام و ترس بود
[ترجمه ترگمان]این رساله شامل تمام فضایل قدیم رومی در عصر پیشرفته، مورد احترام و بیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اختصار (اسم)
reduction, abbreviation, brevity, clipping, compendium, contraction, compression, abridgment, compend, briefness

خلاصه (اسم)
compendium, summary, short, abridgment, epitome, abstract, synopsis, substance, digest, compend, extract, adumbration, essence, review, condensation, upshot, sketch, gist, outline, resume, wrap-up

کوتاهی (اسم)
brevity, compendium, abridgment, failure, default, delinquency, transience, compend

زبده (اسم)
compendium, abstract, elite, cream, prime, compend, extract

انگلیسی به انگلیسی

• summary; inventory, list of contents

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : compendium
✅️ صفت ( adjective ) : compendious
✅️ قید ( adverb ) : compendiously
کتابی شامل مجموعه نقاشی یک هنرمند
مجموعه
کتاب
گزیده

بپرس