compressed air

/kəmˈprestˈer//kəmˈpresteə/

هوای متراکم، هوای فشرده (که معمولا در سیلندر نگهداری می شود)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: air subjected to greater pressure than the surrounding atmosphere, esp. by mechanical means.

جمله های نمونه

1. With a supply of compressed air, the large balloon inflated in a matter of seconds.
[ترجمه گوگل]با وجود هوای فشرده، بالون بزرگ در عرض چند ثانیه باد شد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از هوای فشرده، بالون بزرگ در عرض چند ثانیه باد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The miners used rock drills and compressed air to drive through hard rock.
[ترجمه گوگل]معدنچیان از مته های سنگ و هوای فشرده برای عبور از سنگ سخت استفاده می کردند
[ترجمه ترگمان]معدنچیان از تمرین های راک و هوای فشرده برای عبور از سنگ سخت استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Jets of compressed air gave the aircraft lateral and directional stability.
[ترجمه گوگل]جت های هوای فشرده به هواپیما ثبات جانبی و جهتی داد
[ترجمه ترگمان]جت هوای فشرده باعث ایجاد پایداری جانبی و هدایتی در هواپیما شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Doctors examining miners working under compressed air conditions remark on their fitness.
[ترجمه گوگل]پزشکانی که معدنچیانی را که تحت شرایط هوای فشرده کار می‌کنند معاینه می‌کنند، به تناسب اندام آنها اشاره می‌کنند
[ترجمه ترگمان]پزشکان در حال بررسی معدنچیان که تحت شرایط هوای فشرده کار می کنند، بر آمادگی خود اظهارنظر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Boy larking with compressed air line. 3
[ترجمه گوگل]پسری که با خط هوای فشرده در حال شنا است 3
[ترجمه ترگمان]جست وخیز پسر با خط هوایی فشرده ۳
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Compressed air oscillates the ventricles, circulating blood around the body.
[ترجمه گوگل]هوای فشرده بطن ها را به نوسان می اندازد و خون را در سراسر بدن به گردش در می آورد
[ترجمه ترگمان]هوای فشرده به بطن ها نوسان می کند و خون را در اطراف بدن پخش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There was a click and a hiss of compressed air as their pursuer reloaded.
[ترجمه گوگل]صدای کلیک و صدای خش خش هوای فشرده به گوش می رسید که تعقیب کننده آنها دوباره بارگیری می کرد
[ترجمه ترگمان]صدای کلیک و صدای هیس مانندی از هوای فشرده به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Scuba divers used cylinders of compressed air.
[ترجمه گوگل]غواصان از سیلندرهای هوای فشرده استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]غواصان غواصی از سیلندر هوای فشرده استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Whole craft was raised on a cushion of compressed air.
[ترجمه گوگل]کل کاردستی روی یک بالشتک از هوای فشرده بزرگ شده بود
[ترجمه ترگمان]همه کشتی روی کو سن از هوای فشرده بالا آمده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Air Saver Nozzles harness the power of compressed air to do BIG blow-off, cooling and parts ejection jobs, without spewing raw compressed air and noise all over your plant.
[ترجمه گوگل]نازل‌های محافظ هوا از نیروی هوای فشرده برای انجام کارهای دمش بزرگ، خنک‌کننده و بیرون‌کشی قطعات، بدون پرتاب هوای فشرده خام و سر و صدا در سراسر کارخانه شما استفاده می‌کنند
[ترجمه ترگمان]محافظ صفحه هوا قدرت هوای فشرده را مهار می کند تا کار منفجر کننده، خنک کننده و قسمت هایی از کار را انجام دهد بدون این که هوای فشرده و شلوغ ایجاد شود و در سراسر نیروگاه برق بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Compressed air cool storage system is a new way for energy storage.
[ترجمه گوگل]سیستم ذخیره سازی خنک کننده هوای فشرده روشی جدید برای ذخیره انرژی است
[ترجمه ترگمان]سیستم نگهداری هوای فشرده هوای فشرده راه جدیدی برای ذخیره سازی انرژی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For compressed air and vacuum, the Numatics poppet valves are ideal for single acting cylinders, air bellows, and vacuum material handling.
[ترجمه گوگل]برای هوای فشرده و خلاء، دریچه‌های پاپت Numatics برای سیلندرهای تک عمل، دم هوا و جابجایی مواد خلاء ایده‌آل هستند
[ترجمه ترگمان]برای هوای فشرده و خلا، شیره ای poppet Numatics برای سیلندرهای فعال تکی، نعره هوایی و جابجایی مواد خلا ایده آل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Compressed air system is the most important equipment is perhaps after cooler.
[ترجمه گوگل]سیستم هوای فشرده مهمترین تجهیزات است که شاید بعد از خنک کننده باشد
[ترجمه ترگمان]سیستم هوای فشرده مهم ترین تجهیزات ممکن است بعد از کولر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The requirements of plant complex compressed air users should be met.
[ترجمه گوگل]الزامات استفاده کنندگان هوای فشرده مجتمع کارخانه باید برآورده شود
[ترجمه ترگمان]نیاز کاربران هوای فشرده به کارخانه باید برآورده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] هوای متراکم
[نساجی] هوای فشرده
[ریاضیات] هوای متراکم، هوای فشرده
[معدن] هوای فشرده (خدمات فنی)
[نفت] هوای فشرده

انگلیسی به انگلیسی

• air which has been pressurized, high-pressure air

پیشنهاد کاربران

بپرس