compressive


معنی: فشرده، فشاری، هم فشارنده، مایه تراکم
معانی دیگر: همفشار، تراکمی، وابسته یا متمایل به متراکم سازی

جمله های نمونه

1. These thrusts are an expression of compressive forces, which shorten the crust.
[ترجمه گوگل]این رانش ها بیانگر نیروهای فشاری هستند که پوسته را کوتاه می کنند
[ترجمه ترگمان]این thrusts حالتی از نیروهای فشاری هستند که پوسته را کوتاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The adhesive had good workability, high compressive strength and better bonding strength for polar materials, for example iron, and non-polar materials, for example PE.
[ترجمه گوگل]این چسب کارایی خوب، مقاومت فشاری بالا و استحکام پیوند بهتر برای مواد قطبی، به عنوان مثال آهن، و مواد غیر قطبی، به عنوان مثال PE داشت
[ترجمه ترگمان]چسب، مقاومت فشاری قوی، مقاومت فشاری بالا و مقاومت اتصال بهتر برای مواد قطبی، برای مثال آهن و مواد غیر قطبی، برای مثال PE داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conclusion: Surgical treatment of neurovascular decompression for vascular compressive tinnitus via retrosigmoid sinus approach has positive therapeutic effect as long as the diagnosis is correct.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: درمان جراحی رفع فشار عصبی عروقی وزوز فشاری عروقی با رویکرد سینوس رتروزیگموئید تا زمانی که تشخیص صحیح باشد، اثر درمانی مثبت دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: درمان جراحی پلاستیک برای فشار تراکم زدایی از طریق روش سینوس معکوس تا زمانی که تشخیص درست باشد، اثر درمانی مثبت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To report the clinical experience of compressive titanium miniature plate and screw treatment for phalangeal fractures.
[ترجمه گوگل]هدف گزارش تجربه بالینی صفحه مینیاتوری تیتانیوم فشرده و درمان پیچی برای شکستگی های فالانژال
[ترجمه ترگمان]هدف گزارش تجربه بالینی صفحات مینیاتوری titanium compressive و پیچ کردن پیچ برای شکستگی های phalangeal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion:MRI is the best method to diagnose compressive myelomalacia .
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: MRI بهترین روش برای تشخیص میلومالاسی فشاری است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: MRI بهترین روش برای تشخیص myelomalacia تراکم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A well suited numerical expression of the compressive stress-strain curve applicable to SFRC was put forward.
[ترجمه گوگل]یک بیان عددی مناسب از منحنی تنش-کرنش فشاری قابل اعمال برای SFRC ارائه شد
[ترجمه ترگمان]یک بیان عددی مناسب از منحنی فشار - کرنش اعمال شده برای SFRC به جلو ارائه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tensile stress and compressive stress have different effects on the magnetic domain structure.
[ترجمه گوگل]تنش کششی و تنش فشاری اثرات متفاوتی بر ساختار حوزه مغناطیسی دارند
[ترجمه ترگمان]تنش کششی و تنش فشاری، اثرات متفاوتی بر ساختار دامنه مغناطیسی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. OBJECTIVE To investigate the effects of compressive stress on the proteoglycan synthesis of rabbit mandibular condylar chondrocytes cultured in vitro.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات تنش فشاری بر سنتز پروتئوگلیکان کندروسیت‌های کندیل فک پایین خرگوش کشت‌شده در شرایط آزمایشگاهی
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE برای بررسی اثرات فشار فشردگی بر سنتز proteoglycan of condylar condylar chondrocytes در محیط آزمایشگاهی کشت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For concrete, its compressive strength, mark of resistance to impermeability and strength prior to settlement shall comply with the requirements of design and terms of construction specification.
[ترجمه گوگل]برای بتن، مقاومت فشاری، علامت مقاومت در برابر نفوذ ناپذیری و مقاومت آن قبل از نشست باید با الزامات طراحی و شرایط مشخصات ساخت مطابقت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]برای بتون، مقاومت فشاری آن، علامت مقاومت در برابر مقاومت و مقاومت قبل از توافق باید با الزامات طراحی و شرایط مشخصات ساختمانی مطابقت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. AIM:To compare the compressive strength, tensile strength and flexural strength of bulkily filled and incrementally filled visible light-cured composite resin.
[ترجمه گوگل]هدف: مقایسه استحکام فشاری، استحکام کششی و مقاومت خمشی رزین مرئی کامپوزیت نوری مرئی پر شده و به صورت تدریجی پر شده است
[ترجمه ترگمان]به منظور مقایسه قدرت تراکم، مقاومت کششی و قدرت موجی of پر شده و به طور افزایشی رزین کامپوزیت cured شده را پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Discontinuous shot-peening can lead to crack initiation at the tensile surface stresses adjacent to edges of abrupt compressive layer run outs (no fadeout).
[ترجمه گوگل]شات پینینگ ناپیوسته می تواند منجر به شروع ترک در تنش های سطح کششی مجاور لبه های تخلیه ناگهانی لایه فشاری شود (بدون محو شدن)
[ترجمه ترگمان]Discontinuous shot - peening می تواند منجر به شروع ترک در سطح کشش سطحی در مجاورت با لبه های تک لایه کنترل ناگهانی (بدون fadeout)شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The biomechanical parameters of 9 finite element models were measured under axial compressive load within physiological range.
[ترجمه گوگل]پارامترهای بیومکانیکی 9 مدل المان محدود تحت بار فشاری محوری در محدوده فیزیولوژیکی اندازه‌گیری شد
[ترجمه ترگمان]پارامترهای biomechanical ۹ مدل اجزای محدود تحت بار فشاری محوری در محدوده فیزیولوژیک اندازه گیری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some embodiments are configured to ascertain the amount of compressive force that is being applied to the tissue while the thickness of the tissue is being determined.
[ترجمه گوگل]برخی از تجسم ها برای تعیین میزان نیروی فشاری اعمال شده به بافت در حالی که ضخامت بافت در حال تعیین است، پیکربندی شده اند
[ترجمه ترگمان]برخی از تصاویر برای تعیین مقدار نیروی فشاری که در بافت به کار گرفته می شود در حالی که ضخامت بافت مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فشرده (صفت)
compressed, condensed, succinct, compacted, pressed, squeezed, compressive

فشاری (صفت)
compressive, pressing

هم فشارنده (صفت)
compressive

مایه تراکم (صفت)
compressive

تخصصی

[عمران و معماری] فشاری - تراکمی

انگلیسی به انگلیسی

• compacting, condensing; tending to compress

پیشنهاد کاربران

فشرده، متراکم
( مهندسی عمران ) فشاری
محدود
“The appointment of Rob Malley may be a clear indication that the Biden administration is prioritizing a return to the J. C. P. O. A. over a policy of deploying American power to get a more compressive and permanent agreement, ” said Mark Dubowitz
...
[مشاهده متن کامل]

توافق محدود و دائمی
NEW YORK TIMES@

بپرس