computing

/kəmˈpjuːtɪŋ//kəmˈpjuːtɪŋ/

معنی: محاسبه، رشته کامپیوتر
معانی دیگر: محسبات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the use and operation of computers.

(2) تعریف: the science and study of algorithmic processes that describe and transform information.

جمله های نمونه

1. in the future, computing will be as important as literacy
در آینده کار با کامپیوتر به اهمیت داشتن سواد خواهد بود.

2. I took a correspondence course in computing.
[ترجمه گوگل]من یک دوره مکاتبه ای در محاسبات گذراندم
[ترجمه ترگمان]من یک دوره مکاتبه ای را در محاسبات گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Courses range from cookery to computing.
[ترجمه گوگل]دوره ها از آشپزی تا محاسبات را شامل می شود
[ترجمه ترگمان]دروس از آشپزی گرفته تا محاسبه فاصله دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Most adult education centres offer computing courses.
[ترجمه گوگل]اکثر مراکز آموزش بزرگسالان دوره های محاسباتی را ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]اکثر مراکز آموزش بزرگسالان دوره های کامپیوتر ارائه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many graduates are employed in the electronics and computing industries.
[ترجمه گوگل]بسیاری از فارغ التحصیلان در صنایع الکترونیک و محاسبات مشغول به کار هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از فارغ التحصیلان در صنایع الکترونیک و محاسباتی به کار گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I don't enjoy studying computing?it's just a means to an end.
[ترجمه گوگل]من از مطالعه کامپیوتر لذت نمی برم؟ این فقط وسیله ای برای رسیدن به هدف است
[ترجمه ترگمان]از مطالعه computing لذت نمی برم؟ این فقط یک معنی برای پایان دادن هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Computing science was still in its infancy.
[ترجمه گوگل]علم محاسبات هنوز در مراحل اولیه خود بود
[ترجمه ترگمان]علم محاسبه هنوز در دوران کودکی خود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An aptitude for computing is beneficial for students taking this degree.
[ترجمه گوگل]استعداد برای محاسبات برای دانشجویانی که این مدرک را می گیرند مفید است
[ترجمه ترگمان]یک استعداد برای محاسبه، برای دانش آموزانی که این مدرک را می گیرند، مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Back in the dark ages of computing, in about 1980, they started a software company.
[ترجمه گوگل]در دوران تاریک محاسبات، در حدود سال 1980، آنها یک شرکت نرم افزاری راه اندازی کردند
[ترجمه ترگمان]در سنین تیره محاسبه، در حدود سال ۱۹۸۰، آن ها یک شرکت نرم افزاری را آغاز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Have you ever done any computing?
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال محاسباتی انجام داده اید؟
[ترجمه ترگمان]آیا تا به حال محاسبه کرده اید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'd like to try my hand at computing.
[ترجمه گوگل]من می خواهم دستم را در محاسبات امتحان کنم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم دستم را به computing برسانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Modern science is critically dependent on high-performance computing.
[ترجمه گوگل]علم مدرن به شدت به محاسبات با کارایی بالا وابسته است
[ترجمه ترگمان]علم مدرن به شدت وابسته به محاسبات با کارایی بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The course offers options in design and computing.
[ترجمه گوگل]این دوره گزینه هایی را در زمینه طراحی و محاسبات ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این دوره گزینه های طراحی و محاسبه را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Businesses have become increasingly reliant on complicated computing systems.
[ترجمه گوگل]کسب و کارها به طور فزاینده ای به سیستم های محاسباتی پیچیده وابسته شده اند
[ترجمه ترگمان]تجارت ها به طور فزاینده ای به سیستم های محاسباتی پیچیده وابسته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محاسبه (اسم)
calculation, computing, computation

رشته کامپیوتر (اسم)
computing

تخصصی

[کامپیوتر] محاسبه

انگلیسی به انگلیسی

• calculating, figuring, reckoning
computing is the activity of using a computer and writing programs for it.

پیشنهاد کاربران

تجهیزات کامپیوتری
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : compute / computerize
✅️ اسم ( noun ) : computer / computerization / computing / computation
✅️ صفت ( adjective ) : computerate / computable / computational
✅️ قید ( adverb ) : computationally
چرا صدای بلند گو برنامه قطع شده است، چطور درستش کنم
"رایانِش" برابر با واژه یِ بیگانه یِ " computing " به چمِ " محاسبه گری" است.
"رایانه" برابر با واژه بیگانه " computer" به چمِ " محاسبه گر، وسیله محاسبه گر" است.
"رایانیدن" برابر واژه یِ " compute " به چمِ "محاسبه کردن" است.
...
[مشاهده متن کامل]

"رایانیدن" گذرایِ کارواژه یِ "راییدَن /راستَن" است. "راستَن" را در کارواژه هایی همچون " آراستن، ویراستن و. . . " داریم.

[مهندسی کامپیوتر وIT] رایانش ، محاسبه ، محاسبات
computing ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: رایانش
تعریف: به کارگیری رایانه ها یا بهره برداری از آنها
علوم رایانه
محاسبه
رایانش ( هر فعالیتی که از کامپیوتر در فرایندهای مدیریتی، اطلاعات و ارتباطات و. . . استفاده می کند )
داده ها

بپرس