concentrative


تمرکز دهنده، تمرکزی، تمرکزدهنده ,تمرکزی

جمله های نمونه

1. Concentrative accounting system is one of the basic forms of accounting appointive system.
[ترجمه گوگل]سیستم حسابداری متمرکز یکی از اشکال اساسی سیستم انتصابی حسابداری است
[ترجمه ترگمان]سیستم حسابداری Concentrative یکی از اشکال اصلی سیستم حسابداری حسابداری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Building a telecommunication concentrative alarm system is the key resolvent of those problems.
[ترجمه گوگل]ساخت یک سیستم هشدار متمرکز مخابراتی راه حل اصلی این مشکلات است
[ترجمه ترگمان]ایجاد یک سیستم هشدار دهنده ارتباط از راه دور کلید اصلی این مشکلات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. By application of concentrative I/O, ladder chart and bool logic, PLC program design with complex logic is simplified, clarity and reliability of program logic are improved.
[ترجمه گوگل]با استفاده از I/O متمرکز، نمودار نردبانی و منطق بوول، طراحی برنامه PLC با منطق پیچیده ساده شده، وضوح و قابلیت اطمینان منطق برنامه بهبود می یابد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از concentrative I \/ O، نمودار نردبانی و منطق bool، طراحی برنامه PLC با منطق پیچیده ساده، وضوح و قابلیت اطمینان منطق برنامه بهبود یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. GIS is a concentrative system including computing science, geographic database system, and development of application system.
[ترجمه گوگل]GIS یک سیستم متمرکز شامل علوم محاسباتی، سیستم پایگاه داده جغرافیایی و توسعه سیستم کاربردی است
[ترجمه ترگمان]GIS یک سیستم concentrative از جمله علوم محاسباتی، سیستم پایگاه داده جغرافیایی و توسعه سیستم کاربردی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is the concentrative reflection of materialistic view of history of Marxism and the essence of population theory of economic determinism.
[ترجمه گوگل]این بازتاب متمرکز نگاه ماتریالیستی به تاریخ مارکسیسم و ​​جوهر نظریه جمعیت جبر اقتصادی است
[ترجمه ترگمان]این بازتاب concentrative از دیدگاه مادی گرایانه از تاریخ مارکسیسم و ماهیت نظریه جبر اقتصادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Second, we must develop economy concentrative to promote the all strength and defend national economic security.
[ترجمه گوگل]دوم، ما باید اقتصاد متمرکزی را توسعه دهیم تا تمام توان را ارتقا دهیم و از امنیت اقتصادی ملی دفاع کنیم
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، ما باید اقتصاد concentrative را توسعه دهیم تا همه قدرت را ارتقا داده و از امنیت ملی دفاع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All the above are the concentrative expressions of our value concepts.
[ترجمه گوگل]همه موارد فوق بیان متمرکز مفاهیم ارزشی ما هستند
[ترجمه ترگمان]تمام موارد بالا عبارت concentrative از مفاهیم ارزشی ما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tectonic movement of Keping block is strong and concentrative active region of Xinjiang M ( subscript S ) 6 earthquake.
[ترجمه گوگل]حرکت تکتونیکی بلوک Keping منطقه فعال قوی و متمرکز زلزله M سین کیانگ (Subscript S) 6 است
[ترجمه ترگمان]حرکت Tectonic بلوک Keping قوی و concentrative ناحیه فعال of M (subscript S)۶ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Concentrative accounting system is one of the basic forms of accounting appointive system. It has been carried out gradually everywhere.
[ترجمه گوگل]سیستم حسابداری متمرکز یکی از اشکال اساسی سیستم انتصابی حسابداری است به تدریج در همه جا انجام شده است
[ترجمه ترگمان]سیستم حسابداری Concentrative یکی از اشکال اصلی سیستم حسابداری حسابداری است این روند به تدریج در همه جا انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Concentrative investment, diversifiable risk, professional custodian service, great varieties, and reliable operation are all its advantages.
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری متمرکز، ریسک قابل تنوع، خدمات نگهبان حرفه ای، تنوع عالی و عملکرد قابل اعتماد همه از مزایای آن هستند
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری Concentrative، ریسک diversifiable، خدمات نگهبان حرفه ای، انواع بزرگ، و عملیات قابل اعتماد همه مزایای آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Based on the theory of Industry Organization, the paper uses the Concentrative Ratio, Herfindahl-Hirschman Index, Lorenz Curve and Gini Coefficient to analyze AMM's concentrative degree.
[ترجمه گوگل]بر اساس تئوری سازمان صنعت، در این مقاله از نسبت متمرکز، شاخص هرفیندال-هیرشمن، منحنی لورنز و ضریب جینی برای تحلیل درجه تمرکز AMM استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]براساس نظریه سازمان صنعت، این مقاله از نسبت Concentrative، شاخص Herfindahl - Hirschman، منحنی لورنز و ضریب جینی برای تجزیه و تحلیل درجه concentrative استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Designs a scattered control network based on the principle " concentrative monitor and separate control" and programs communication supervisor of the system.
[ترجمه گوگل]طراحی شبکه کنترل پراکنده بر اساس اصل "مانیتور متمرکز و کنترل مجزا" و برنامه‌ریزی ناظر ارتباطی سیستم
[ترجمه ترگمان]طراحی یک شبکه کنترل پراکنده براساس اصل \"پایش concentrative و کنترل جداگانه\" و برنامه های ارتباط برنامه ها با سیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The scattered region of sympathetic postganglionic neurons of those organs were located respectively in the periphery of respective concentrative region.
[ترجمه گوگل]ناحیه پراکنده نورون های پس گانگلیونی سمپاتیک آن اندام ها به ترتیب در حاشیه ناحیه متمرکز مربوطه قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]منطقه پراکنده نورون های postganglionic دلسوز این اعضا به ترتیب در حاشیه منطقه concentrative مربوطه قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Power PC theory was tested by using the concentrative presentation of graph representation of information and the paradigm of comparing causal power.
[ترجمه گوگل]تئوری Power PC با استفاده از ارائه متمرکز نمایش نمودار اطلاعات و الگوی مقایسه قدرت علی مورد آزمایش قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]نظریه کامپیوتر قدرت با استفاده از نمایش concentrative نمایش نموداری از اطلاعات و نمونه مقایسه قدرت علی، مورد آزمایش قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] تمرکز دهنده، تمرکزی

انگلیسی به انگلیسی

• attentive, focused

پیشنهاد کاربران

بپرس