conceptual

/kənˈsept͡ʃuːəl//kənˈseptjʊəl/

معنی: ادراکی، تصوری
معانی دیگر: وابسته به اندیش زایی، ذهنی، بینشی، مفهومی، نظری، فرایافتی، تعقلی، عقلانی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: conceptually (adv.)
• : تعریف: of or pertaining to concepts or their formation.

- There is strong conceptual similarity between the words "flaw" and "defect."
[ترجمه گوگل] شباهت مفهومی شدیدی بین کلمات "عیب" و "عیب" وجود دارد
[ترجمه ترگمان] شباهت مفهومی قوی بین کلمات \"نقص\" و \"نقص\" وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a child's conceptual growth
رشد بینشی کودک

2. most people are unable to have a conceptual understanding of computers
بیشتر مردم از درک ذهنی کامپیوتر عاجزند.

3. The two systems are, at bottom, conceptual models.
[ترجمه گوگل]این دو سیستم، در پایین، مدل های مفهومی هستند
[ترجمه ترگمان]این دو سیستم در پایین مدل های مفهومی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The main weakness of the proposal is conceptual.
[ترجمه گوگل]ضعف اصلی پیشنهاد مفهومی است
[ترجمه ترگمان]ضعف اصلی پیشنهاد مفهومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the 50s, Rauschenberg anticipated the conceptual art movement of the 80s.
[ترجمه گوگل]در دهه 50، راوشنبرگ جنبش هنر مفهومی دهه 80 را پیش بینی کرد
[ترجمه ترگمان]در دهه ۵۰، Rauschenberg حرکت هنر مفهومی ۸۰ s را پیش بینی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Coursework gives a solid conceptual grounding introducing major themes from economics, sociology, history and business management.
[ترجمه گوگل]کار درسی زمینه مفهومی محکمی را ارائه می دهد که موضوعات عمده ای از اقتصاد، جامعه شناسی، تاریخ و مدیریت کسب و کار را معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]coursework، دیدگاه مفهومی محکمی را ارایه می دهد که موضوعات اصلی را از اقتصاد، جامعه شناسی، تاریخ و مدیریت کسب وکار معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If we can develop a conceptual language therefore, there may be important advantages for the scheme.
[ترجمه گوگل]بنابراین اگر بتوانیم یک زبان مفهومی توسعه دهیم، ممکن است مزایای مهمی برای این طرح وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اگر بتوانیم یک زبان مفهومی را توسعه دهیم، ممکن است مزایای مهمی برای این طرح وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It means using evidence, making deductions, seeing conceptual connections and drawing conclusions.
[ترجمه گوگل]یعنی استفاده از شواهد، استنباط، دیدن ارتباطات مفهومی و نتیجه گیری
[ترجمه ترگمان]این به معنی استفاده از شواهد، ایجاد کسورات، دیدن روابط مفهومی و نتیجه گیری می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They are included to provide insight into the conceptual underpinnings of the team-based, decentralized approach.
[ترجمه گوگل]آنها برای ارائه بینشی به زیربنای مفهومی رویکرد غیرمتمرکز مبتنی بر تیم گنجانده شده‌اند
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل ارایه بینش در اصول مفهومی رویکرد مبتنی بر تیم و غیرمتمرکز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As a conceptual analysis of the idea of law, sanction theories of the traditional Austinian type are largely discredited.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک تحلیل مفهومی از ایده قانون، نظریه های تحریمی از نوع سنتی آستینی تا حد زیادی بی اعتبار می شوند
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک تحلیل مفهومی از ایده قانون، تئوری های تصویب از نوع Austinian سنتی تا حد زیادی بی اعتبار تلقی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conceptual problems Despite these technical limitations, physiological psychologists take the lesion method very much for granted.
[ترجمه گوگل]مشکلات مفهومی با وجود این محدودیت های فنی، روانشناسان فیزیولوژیک روش ضایعه را بسیار بدیهی می دانند
[ترجمه ترگمان]مشکلات مفهومی با وجود این محدودیت های فنی، روان شناسان فیزیولوژیکی، روش lesion را بسیار بدیهی تلقی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The plan reflects bold conceptual thinking on a grand scale.
[ترجمه گوگل]این طرح تفکر مفهومی جسورانه را در مقیاس بزرگ منعکس می کند
[ترجمه ترگمان]این طرح منعکس کننده تفکر مفهومی پررنگ در مقیاس بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Also implicit within, but fundamental to, Dicey's conceptual structure is the idea of the separation of powers.
[ترجمه گوگل]همچنین در ساختار مفهومی دایسی ضمنی، اما بنیادی، ایده تفکیک قوا است
[ترجمه ترگمان]همچنین به طور ضمنی در درون، اما ساختار مفهومی to ایده جداسازی قدرت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conceptual art was another attempt by artists to avoid the strait-jacket of commercialisation and the conformity of gallery art.
[ترجمه گوگل]هنر مفهومی تلاش دیگری بود که هنرمندان برای اجتناب از جلیقه تجاری سازی و مطابقت هنر گالری انجام دادند
[ترجمه ترگمان]هنر مفهومی یک تلاش دیگر از سوی هنرمندان برای اجتناب از نیم تنه تنگ تجاری سازی و مطابقت با هنر گالری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The conceptual block of the Nat Bell case is circumvented by regarding a component of the X question as jurisdictional.
[ترجمه گوگل]بلوک مفهومی پرونده نات بل با در نظر گرفتن یک جزء از سؤال X به عنوان صلاحیت قضایی دور زده می شود
[ترجمه ترگمان]بلوک مفهومی قضیه نات، با در نظر گرفتن جزیی از سوال X به عنوان jurisdictional نادیده گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادراکی (صفت)
conceptual, perceptual, noetic

تصوری (صفت)
imaginary, unrealistic, unreal, romantic, imaginable, imaginal, conceptual, shandy, suppositious, shandygaff

تخصصی

[ریاضیات] ادراکی، مفهومی، پنداری، تصوری

انگلیسی به انگلیسی

• of an idea or concept; pertaining to the forming of a concept or idea
conceptual means related to ideas and concepts formed in the mind; a formal word.

پیشنهاد کاربران

۱. فکری. ذهنی. تصوری ۲. عقلی. تعقلی. عقلانی
مثال:
a child's conceptual growth
رشد فکری و عقلانی یک کودک
مفهومی
ادراکی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : conceptualize
✅️ اسم ( noun ) : concept / conception / conceptualist / conceptualism / conceptualization
✅️ صفت ( adjective ) : conceptual
✅️ قید ( adverb ) : conceptually
Conceptual : مفهومی
مَفهوم ( انگلیسی: Concept ) در واژه شناسی آنچه مورد فهم واقع شده است. اما در اصطلاح:
گاهی به یکای اصلی اندیشه گفته می شود که دسته بندی شدنی نیست، می تواند سودمند و زیانبار باشد. [نیازمند منبع]
...
[مشاهده متن کامل]

مفهوم در برابر مصداق ( Extensionality ) . مفهوم یعنی، معنا و مدلولی که لفظ بر آن دلالت می کند و از لفظ فهمیده می شود. از نگر اندیشمندان بزرگی همچون ارسطو، هربرت پوتنام و. . . مفهوم به صورت ساده معرفی یا ترکیب برداشتهای حسی است یا صورت ساده معرفی و ترکیب برداشتهای حسی است. از دید دسته دیگری از آن ها همچون جان دیویی مغز نمی تواند یک دریافت کنندهٔ مفعول و بدون مداخله باشد.
مفهوم به دو دسته طبقه بندی می شود: مفهوم جزئی و کلی. اولی ( جزیی ) دربرگیرنده همه ویژگی های سازنده یک مفهوم می باشد، برداشت از یک مفهوم در واقع مجموعی از ویژگی هایی است که باعث تمایز آن مفهوم از بقیه مفاهیم می شود. و دومی ( کلی ) مجموع خصوصیاتی که تشکیل دهنده برداشت اول هستند ( مانند مفهوم انسان بدون مشخصات یک مصداق خاص )
مفهوم جزئی: مفهومی است که تنها بر یک مصداق �قابل صدق� است؛ مانند: تهران
مفهوم کلی: مفهومی است که بر بیش از یک مصداق �قابل صدق� است؛ مانند: انسان
بنابراین، می توان گفت: اولا ملاک کلی و جزئی بودن یک مفهوم به ترتیب �قابلیت صدق� و �عدم قابلیت صدق� بر مصادیق متعدد است. تحقق یا عدم تحقق مصداق خارجی، محدود یا بی شمار بودن آن، دخلی در کلیت و جزئیت مفهوم ندارد.
با توجه به تقسیم مفهوم، به کلی و جزئی، می توان لفظی را که دال بر معنای جزئی است لفظ جزئی و لفظی را که دال بر معنای کلی است �لفظ کلی� نامید. در این صورت، تقسیم الفاظ به جزئی و کلی از قبیل نامگذاری �دال� به اسم �مدلول� خواهد بود. همچنین باید توجه داشت که مفهوم افعال نیز از مفاهیم کلی است؛ زیرا این مفاهیم نیز قابل صدق بر مصادیق متعدد است.
همچنین گاهی مفاهیم را به دو دسته عرفی و تخصصی تعریف نموده اند. مفهوم عرفی �مفهومی است که در محاورات روزمره آن را به کار می گیریم و به ماهیت هایی اشاره دارد که در سطح تفاهم، به اجمال و اهمال برگزار شده و غرض در استعمال آن رفع حوایج روزمره است، نه غور و غوص در کشف شرایط و حقایق دقّی و علمی. مثل مفهوم �آب� در موردی که مثلاً دانشمند به کسی بگوید: �قدری آب برایم بیاورید� قسم دوم ( علمی ) �همواره متشکل از تصورات گوناگون است. تصوراتی که قاعدتاً به وسیله پژوهش و تأمل گرد آمده اند. این مفهوم را مفهوم فنی یا علومی، می نامیم. مثل مفهوم �آب� در نظر علوم، همچون شیمی، بیوشیمی، فیزیک، فیزیک شیمی، هیدرولیک، فیزیک ذره ای، زیست شناسی، مکانیک، بوم شناسی، اپتیک و علم النور، طب، کاسمولوژی، تفسیرهای عرفانی و عالم شناختی و نشانه شناختی و غیر آن. � این مفهوم، همواره متشکل از تصورات گوناگون است. تصوراتی که قاعدتاً به وسیله پژوهش و تأمل گرد آمده اند. این مفهوم را مفهوم فنی یا علومی، می نامیم. مثل مفهوم �آب� در نظر علوم، همچون شیمی، بیوشیمی، فیزیک، فیزیک شیمی، هیدرولیک، فیزیک ذره ای، زیست شناسی، مکانیک، بوم شناسی، اپتیک و علم النور، طب، کاسمولوژی، تفسیرهای عرفانی و عالم شناختی و نشانه شناختی و غیر آن.
Mental representation or an abstract object
Concepts are defined as abstract ideas. They are understood to be the fundamental building blocks of the concept behind principles, thoughts and beliefs. They play an important role in all aspects of cognition. As such, concepts are studied by several disciplines, such as linguistics, psychology, and philosophy, and these disciplines are interested in the logical and psychological structure of concepts, and how they are put together to form thoughts and sentences. The study of concepts has served as an important flagship of an emerging interdisciplinary approach called cognitive science.
In contemporary philosophy, there are at least three prevailing ways to understand what a concept is:
Concepts as mental representations, where concepts are entities that exist in the mind ( mental objects )
Concepts as abilities, where concepts are abilities peculiar to cognitive agents ( mental states )
Concepts as Fregean senses, where concepts are abstract objects, as opposed to mental objects and mental states
Concepts can be organized into a hierarchy, higher levels of which are termed "superordinate" and lower levels termed "subordinate". Additionally, there is the "basic" or "middle" level at which people will most readily categorize a concept. For example, a basic - level concept would be "chair", with its superordinate, "furniture", and its subordinate, "easy chair".

فکری
تئوری !!
( در مقابل operational )
انتزاعی ، غیرواقعی
ذهنی
بینشی
ادراکی یا مفهومی
فرضی
مفهومی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس