concordance

/kənˈkɔːrdəns//kənˈkɔːdəns/

معنی: موافقت، هم اهنگی، فهرست، مطابقت، کشف اللغات، تطبیق نامه، هم شیبی، راهنمای مطالب و موضوعات کتاب
معانی دیگر: همدلی، توافق، سازش، مشابهت، همگامی، فهرست واژه ها (فهرست لغات به کار رفته در آثار یک نویسنده یا کتاب مهم با ذکر صفحه ی مربوطه و بسامد کاربرد)، فهرست اعلام و لغات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an alphabetical index of all the main words in a book or in the entire work of an author, listing the contexts in which each word occurs and giving page references for each occurrence.

- We found the passage by looking up the key words in the Bible's concordance.
[ترجمه گوگل] ما این قسمت را با جستجوی کلمات کلیدی در تطابق کتاب مقدس یافتیم
[ترجمه ترگمان] ما راهرو را با نگاه کردن کلمات کلیدی در concordance انجیلی پیدا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a state of agreement or harmony; concord.
مشابه: accord, agreement, concord, unity

جمله های نمونه

1. a concordance of shakespeare
فهرست واژه های (به کار رفته در آثار) شکسپیر

2. in concordance with
در توافق با،در هماهنگی با،مطابق،طبق

3. there exists a surprising concordance between their ideas
تشابه شگفت انگیزی بین عقاید آنها وجود دارد.

4. Last Thursday's show produced moments of inspired concordance between the dance forms.
[ترجمه گوگل]نمایش پنجشنبه گذشته لحظاتی از تطابق الهام‌بخش بین فرم‌های رقص را ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]برنامه پنجشنبه گذشته لحظاتی از هماهنگی الهام گرفته شده بین فرم های رقص را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is reasonable concordance between the two sets of results.
[ترجمه گوگل]تطابق معقولی بین این دو مجموعه از نتایج وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تطابق معقولی بین دو مجموعه نتایج وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We've got a computer program which will concordance newspaper texts.
[ترجمه گوگل]ما یک برنامه کامپیوتری داریم که متون روزنامه را مطابقت می دهد
[ترجمه ترگمان]ما یک برنامه کامپیوتری داریم که متون newspaper را هماهنگ می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. About 000 concordance lines were obtained for each test word, taken from a 22 million-token corpus.
[ترجمه گوگل]حدود 000 خط هماهنگی برای هر کلمه آزمایشی به دست آمد که از یک پیکره 22 میلیون توکن گرفته شده بود
[ترجمه ترگمان]حدود ۴۰۰۰ خط مطابق برای هر کلمه آزمون گرفته شد، که از پیکره زبانی ۲۲ میلیون دلاری گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Importantly, the difference in concordance rates could not be accounted for by the different concordance rates for alcoholism alone.
[ترجمه گوگل]نکته مهم این است که تفاوت در نرخ‌های همخوانی را نمی‌توان تنها با نرخ‌های تطابق متفاوت برای اعتیاد به الکل در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]به طور مهمی، تفاوت در نرخ های تطابق را نمی توان با نرخ های متفاوت هماهنگی به تنهایی به تنهایی توجیه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hence it is difficult to determine whether concordance in monozygous twins is due to shared genes or shared early environment.
[ترجمه گوگل]از این رو تعیین اینکه آیا تطابق در دوقلوهای تک تخمکی به دلیل ژن های مشترک است یا محیط اولیه مشترک دشوار است
[ترجمه ترگمان]از این رو تعیین این که آیا هماهنگی در دوقلوهای monozygous به دلیل ژن های مشترک یا محیط اولیه مشترک است یا خیر، دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Incidentally, what is the concordance in schizophrenia in identical twins?
[ترجمه گوگل]اتفاقاً تطابق در اسکیزوفرنی در دوقلوهای همسان چیست؟
[ترجمه ترگمان]راستی، حالت concordance در schizophrenia یک سان چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These reports indicate concordance rates of over 50% for monozygotic twin pairs compared with under 10% for dizygotic twins.
[ترجمه گوگل]این گزارش‌ها نرخ تطابق بیش از 50 درصد را برای جفت‌های دوقلو تک تخمکی در مقایسه با کمتر از 10 درصد برای دوقلوهای دو تخمکی نشان می‌دهند
[ترجمه ترگمان]این گزارش ها حاکی از افزایش بیش از ۵۰ % برای جفت دوقلوی monozygotic در مقایسه با کم تر از ۱۰ % برای دوقلوها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Instead, the concordance rate has been found to lie between 35 and 58 percent.
[ترجمه گوگل]در عوض، میزان تطابق بین 35 تا 58 درصد یافت شده است
[ترجمه ترگمان]در عوض، میزان تطابق بین ۳۵ تا ۵۸ درصد یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Result showed that this protocol allowed 84 % concordance with jury classification.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که این پروتکل 84 درصد با طبقه بندی هیئت منصفه مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه نشان داد که این پروتکل ۸۴ درصد با طبقه بندی هیات منصفه سازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cronbach a coefficient and Kendall coefficient of concordance are chosen to evaluate the evaluation reliability.
[ترجمه گوگل]برای ارزیابی پایایی ارزیابی، یک ضریب کرونباخ و ضریب همخوانی کندال انتخاب شده‌اند
[ترجمه ترگمان]ضریب Cronbach و ضریب Kendall برای ارزیابی قابلیت اطمینان ارزیابی انتخاب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The concordance rate of HOS and ESC was 67 % lt suggests that HOS and.
[ترجمه گوگل]میزان تطابق HOS و ESC برابر با 67 درصد بود که نشان می‌دهد HOS و
[ترجمه ترگمان]نرخ هماهنگی of و مرکز خدمات کارآفرینی ۶۷ درصد است و این حاکی از آن است که hos و
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موافقت (اسم)
consent, assent, accord, accordance, agreement, covenant, contract, treaty, pact, concurrence, compliance, concord, compact, approbation, entente, congruence, assentation, concordance, congruency, congruity

هم اهنگی (اسم)
accord, harmony, coordination, cadence, consonance, concert, unison, synchrony, concordance

فهرست (اسم)
index, file, roll, list, inventory, schedule, registry, table, catalog, repertory, roster, concordance

مطابقت (اسم)
comparison, concord, conformity, similarity, correspondence, concordance

کشف اللغات (اسم)
concordance

تطبیق نامه (اسم)
concordance

هم شیبی (اسم)
concordance

راهنمای مطالب و موضوعات کتاب (اسم)
concordance

تخصصی

[کامپیوتر] راهنما ؛ فهرست ؛ فهرست الفبایی کلمات و عبارات در نوشته
[زمین شناسی] همسازی، توافق، هم شیبی موازی بودن چینه ها با مرزهای توالی، که هیچ چینه ای بر خلاف سطوح مرزی خاتمه نمی یابد. (میچام – 1977). مقایسه شود با: غیر هم سازی.
[ریاضیات] هماهنگی، توافق
[آمار] هماهنگی

انگلیسی به انگلیسی

• agreement, harmony; alphabetical listing (in a book)
concordance is the state of being similar to or consistent with something else; a formal use.
a concordance is an alphabetical list of the words in a book or a set of books which also says where each word can be found and often how it is used.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : concordance
✅️ اسم ( noun ) : concord / concordance
✅️ صفت ( adjective ) : concordant
✅️ قید ( adverb ) : concordantly
concordance ( علوم کتابداری و اطلاع رسانی )
واژه مصوب: واژه‏یاب
تعریف: نمایه‏ای الفبایی از کلمات موجود در یک متن به همراه نشانی بازیابی آنها|||متـ . کشّاف
تطابق ( فیزیک )
هماهنگی، همبستگی، همگامی
Concordance lines در زبانشناسی به معنی �واژگان همنشین� است.
خطی که از متن موجود در پیکره یا corpus استخراج شده و برای مطالعه واژه در متن یا context کاربرد داره.
واژه همخوانی هم برای این کلمه مناسبه
در ترکی آذربایجانی ، استانبولی ، ازبکی و اویغوری: uyum
واژه یاب، کشف اللغات٬ کشف الالفاظ
یک لیست از فهرست حروف الفبا برای تطبیق با موضوعات خاص
شباهت

بپرس