conservation of energy

/ˌkɑːnsərˈveɪʃənəvˈenərdʒi//ˌkɒnsəˈveɪʃənəvˈenədʒi/

(فیزیک) پایستگی انرژی، پایندگی (یا بقا) انرژی (این اصل: در هر سیستم بسته، کل میزان انرژی ثابت است)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a principle of physics that asserts that the total energy in a closed system remains constant regardless of changes in the system.

جمله های نمونه

1. Conservation of energy requires a corresponding change in the vibrational energy of the molecule.
[ترجمه گوگل]بقای انرژی مستلزم تغییر متناظر در انرژی ارتعاشی مولکول است
[ترجمه ترگمان]حفاظت از انرژی نیاز به تغییر در انرژی ارتعاشی مولکول دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Conservation of energy is that energy can't be made or destroyed, it can only be transformed.
[ترجمه گوگل]بقای انرژی این است که انرژی را نمی توان ساخت یا از بین برد، فقط می توان آن را تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]حفاظت از انرژی این است که انرژی را نمی توان ساخت یا نابود کرد، اما تنها می تواند تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Who discovered the conservation of energy?
[ترجمه گوگل]چه کسی بقای انرژی را کشف کرد؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی حفاظت از انرژی را کشف کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Starting from principle of conservation of energy, a proportional model of sweep speed and laser power is set up by combining with the specific demand of LOM prototype manufacturing technology.
[ترجمه گوگل]با شروع از اصل صرفه جویی در انرژی، یک مدل متناسب از سرعت رفت و برگشت و توان لیزر با ترکیب با تقاضای خاص فناوری ساخت نمونه اولیه LOM تنظیم شده است
[ترجمه ترگمان]با شروع از اصل حفاظت از انرژی، یک مدل متناسب با سرعت جاروب و قدرت لیزری با ترکیب با تقاضای خاص فن آوری تولید نمونه اولیه راه اندازی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The conservation of energy is also utilized in the interpretation of spectroscopy.
[ترجمه گوگل]از بقای انرژی نیز در تفسیر طیف‌سنجی استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]حفاظت از انرژی نیز در تفسیر طیف سنجی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. According to the principle of conservation of energy, lateral impedance of piles in layered soil is presented on the basis of the "Beam_on_Winkler_foundation".
[ترجمه گوگل]با توجه به اصل پایستگی انرژی، امپدانس جانبی شمع ها در خاک لایه ای بر اساس "پیش_رو_وینکلر_فنداسیون" ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]با توجه به اصل حفاظت از انرژی، مقاومت ظاهری piles در خاک لایه ای براساس \"پرتو - بنیاد وینکلر\" ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The law of conservation of energy is the fundamental law of the nature.
[ترجمه گوگل]قانون بقای انرژی قانون اساسی طبیعت است
[ترجمه ترگمان]قانون حفظ انرژی قانون اساسی طبیعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The discussion on the Law of Conservation of Energy continues but is applied in higher dimensions.
[ترجمه گوگل]بحث در مورد قانون بقای انرژی ادامه دارد اما در ابعاد بالاتر اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]بحث درباره قانون حفاظت از انرژی ادامه دارد اما در ابعاد بالاتر اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Any interchange will be governed by the conservation of energy.
[ترجمه گوگل]هر گونه تبادل با پایستگی انرژی کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]هر interchange توسط حفاظت از انرژی اداره خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On principle of conservation of energy, the control arithmetic for blood pump motor driven based on the ventricular work is proposed.
[ترجمه گوگل]بر اساس اصل بقای انرژی، محاسبات کنترلی برای موتور پمپ خون رانده شده بر اساس کار بطنی پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]در اصل حفاظت از انرژی، حساب کنترل برای موتور پمپ خون براساس کار بطن پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Under these conditions the conservation of energy is equivalent to the conservation of mass.
[ترجمه گوگل]در این شرایط بقای انرژی معادل بقای جرم است
[ترجمه ترگمان]تحت این شرایط، حفاظت از انرژی برابر با حفاظت از جرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The principle of conservation of energy is mingled in every artist or technician with the search for happiness and death.
[ترجمه گوگل]اصل بقای انرژی در هر هنرمند یا تکنسینی با جستجوی شادی و مرگ آمیخته شده است
[ترجمه ترگمان]اصل بقای انرژی در هر هنرمند یا متخصص در جستجوی خوشبختی و مرگ مخلوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We've done this before-- this is the conservation of energy, and in order to find the period of the simple harmonic oscillation, we take the time derivative.
[ترجمه گوگل]ما قبلاً این کار را انجام داده‌ایم - این بقای انرژی است و برای یافتن دوره نوسان هارمونیک ساده، مشتق زمان را می‌گیریم
[ترجمه ترگمان]ما این کار را قبلا انجام داده ایم - - این حفاظت از انرژی است، و به منظور یافتن دوره نوسانات هارمونیک ساده، ما مشتق زمان را می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Finally the Law of Conservation of Energy is discussed and demonstrated with specific examples.
[ترجمه گوگل]در نهایت قانون بقای انرژی با مثال‌های خاص مورد بحث و بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]در نهایت قانون حفاظت از انرژی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد و با مثال های ویژه به نمایش در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The law of conservation of energy also takes a simple form.
[ترجمه گوگل]قانون بقای انرژی نیز شکل ساده ای دارد
[ترجمه ترگمان]قانون حفظ انرژی نیز یک شکل ساده می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] پایستگی انرژى، پایندگی (یا بقا) انرژى (این اصل : در هر سیستم بسته، کل میزان انرژى ثابت است )
[عمران و معماری] بقای انرژی
[ریاضیات] پایستگی انرژی،بقای انرژی
[آب و خاک] اصل بقای انرژی

انگلیسی به انگلیسی

• principle of physics which dictates that electrical energy does not change but is preserved

پیشنهاد کاربران

conservation of energy ( فیزیک )
واژه مصوب: پایستگی انرژی
تعریف: اصلی بنیادی که براساس آن انرژی نه پدید می آید و نه نابود می شود، بلکه از نوعی به نوع دیگر تبدیل می شود

بپرس