contaminant

/kənˈtæmənənt//kənˈtæmɪnənt/

معنی: الوده کننده، الودگر، جسم الوده
معانی دیگر: آلوده کننده، آلودگر، آلاینده، ملوک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: something that contaminates something else.
مشابه: alloy, taint

جمله های نمونه

1. The technology exists to remove all of these contaminants through filtration.
[ترجمه گوگل]این فناوری برای حذف همه این آلاینده ها از طریق فیلتراسیون وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی برای حذف همه این آلاینده ها از طریق فیلتراسیون وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Contaminants found in poultry will also be found in their eggs.
[ترجمه گوگل]آلاینده های موجود در طیور نیز در تخم آنها یافت می شود
[ترجمه ترگمان]Contaminants یافت شده در مرغ نیز در تخم های خود یافت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Filters do not remove all contaminants from water.
[ترجمه گوگل]فیلترها همه آلاینده ها را از آب پاک نمی کنند
[ترجمه ترگمان]فیلترها همه آلودگی ها را از آب حذف نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ash from the burn operation alone left lasting contaminants in the soil along a wide swath of Eighth Avenue.
[ترجمه گوگل]خاکستر حاصل از عملیات سوزاندن به تنهایی آلودگی های ماندگاری را در خاک در امتداد بخش وسیعی از خیابان هشتم به جا گذاشت
[ترجمه ترگمان]اش از عمل سوختگی به تنهایی در طول خاک در طول یک ردیف عریض از خیابان هشتم، آلوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Autopsies have identified at least 24 different contaminants in their bodies.
[ترجمه گوگل]کالبد شکافی حداقل 24 آلاینده مختلف را در بدن آنها شناسایی کرده است
[ترجمه ترگمان]Autopsies حداقل ۲۴ عامل مختلف را در بدن خود شناسایی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A hand-held chemical agent monitor determines whether any contaminants are still present.
[ترجمه گوگل]یک مانیتور عامل شیمیایی دستی تعیین می کند که آیا آلاینده ای هنوز وجود دارد یا خیر
[ترجمه ترگمان]یک مامور کنترل مواد شیمیایی که با دست نگه داشته می شود مشخص می کند که آیا این آلاینده ها هنوز وجود دارند یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Contaminants combined with inappropriate wound care can convert a simple wound to a major catastrophe.
[ترجمه گوگل]آلاینده ها همراه با مراقبت نامناسب از زخم می توانند یک زخم ساده را به یک فاجعه بزرگ تبدیل کنند
[ترجمه ترگمان]ترکیب شیمیایی با مراقبت از زخم نامناسب می تواند منجر به تبدیل یک زخم ساده به یک فاجعه بزرگ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Table 4 lists some typical ranges of contaminant levels found in used oils.
[ترجمه گوگل]جدول 4 محدوده های معمولی از سطوح آلاینده موجود در روغن های استفاده شده را فهرست می کند
[ترجمه ترگمان]جدول ۴ فهرستی از انواع سطوح آلودگی که در روغن مورد استفاده قرار گرفته اند را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Both these types of contaminant must be removed by flocculation and filtration.
[ترجمه گوگل]هر دو نوع آلاینده باید با لخته سازی و فیلتراسیون حذف شوند
[ترجمه ترگمان]هر دو نوع آلودگی باید با لخته سازی و فیلتراسیون حذف شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But routine screening of milk for contaminants should have disclosed higher lead levels by mid-October.
[ترجمه گوگل]اما غربالگری معمول شیر برای آلاینده ها باید تا اواسط اکتبر سطوح سرب بالاتری را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]اما غربالگری روتین شیر برای آلاینده ها باید تا اواسط ماه اکتبر سطوح بالاتری را از خود نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This enables contaminants, such as lead shot, to be directly identified.
[ترجمه گوگل]این امر باعث می شود که آلاینده ها، مانند شات سرب، به طور مستقیم شناسایی شوند
[ترجمه ترگمان]این امر آلاینده ها را قادر می سازد که به طور مستقیم شناسایی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These contaminant basically come from at the candle, sizy, fuel, segregation board, plastic wait for material with insecticide.
[ترجمه گوگل]این آلاینده ها اساساً از شمع، سایز، سوخت، تخته جداسازی، پلاستیک منتظر مواد با حشره کش هستند
[ترجمه ترگمان]این آلودگی به طور کلی از شمع، سوخت، سوخت، تخته segregation و پلاستیک برای مواد با استفاده از حشره کش استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Study on Contaminant Transportation and Transformation in Soil.
[ترجمه گوگل]مطالعه انتقال آلاینده ها و تبدیل آنها در خاک
[ترجمه ترگمان]مطالعه بر روی حمل و نقل عمومی و تحول در خاک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Product must be destroyed if the metal contaminant cannot be found.
[ترجمه گوگل]اگر آلاینده فلزی یافت نشد، محصول باید از بین برود
[ترجمه ترگمان]اگر ماده آلاینده را نتوان پیدا کرد، محصول باید از بین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Say in findings report, the chemical contaminant that exists generally in French household is acerbity salt of formaldehyde, aldehyde, phthalein and DDVP.
[ترجمه گوگل]در گزارش یافته‌ها گفته می‌شود، آلاینده شیمیایی که به طور کلی در خانواده فرانسوی وجود دارد نمک اسیدی فرمالدئید، آلدئید، فتالئین و DDVP است
[ترجمه ترگمان]در گزارش یافته، آلودگی شیمیایی که به طور کلی در خانواده فرانسوی وجود دارد، acerbity نمک از فرمالدهید، aldehyde، phthalein و DDVP است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

الوده کننده (اسم)
contaminant, pollutant, polluter

الودگر (اسم)
contaminant

جسم الوده (اسم)
contaminant

تخصصی

[عمران و معماری] آلودگی
[آب و خاک] آلاینده

انگلیسی به انگلیسی

• substance that contaminates, substance that pollutes
a contaminant is a substance that contaminates air, water, or food and makes them impure; a formal word.

پیشنهاد کاربران

contaminant ( n ) ( kənˈt�mənənt ) =a substance that makes something impure, e. g. Filters don't remove all contaminants from water.
contaminant
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : contaminate
✅️ اسم ( noun ) : contamination / contaminant
✅️ صفت ( adjective ) : contaminated
✅️ قید ( adverb ) : _
contaminant ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: ناسالم‏کننده
تعریف: عاملی که باعث تغییرات نامطلوب شرایط آب یا خاک شود
آلاینده های محیط های زنده
الاینده
آلاینده
آلاینده، عامل آلودگی

بپرس