contentedness


قناعت ,خرسندی ,خوشنودی

جمله های نمونه

1. Happiness, contentedness and hope all depend on the content of your thoughts.
[ترجمه گوگل]شادی، رضایت و امید همه به محتوای افکار شما بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]شادی، امید و امید همگی بستگی به محتوای افکار شما دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sound health is the greatest of gifts; contentedness, greatest of riches; trust, the greatest of qualities.
[ترجمه گوگل]سلامتی صدا بزرگترین موهبت است رضایت، بزرگترین ثروت; اعتماد، بزرگترین ویژگی
[ترجمه ترگمان]سلامت صدا بزرگ ترین هدیه است؛ contentedness، بزرگ ترین ثروت؛ اعتماد، بزرگ ترین خصال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Possession is not important, contentedness is. Be contented in any situation and problems will be away.
[ترجمه گوگل]داشتن مهم نیست، قناعت مهم است در هر شرایطی راضی باشید و مشکلات برطرف خواهند شد
[ترجمه ترگمان]تصرف موضوع مهم نیست، contentedness است در هر وضعیتی راضی باشید و مشکلات از بین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. By the term "contentedness" we do not mean to imply that any individual in China is satisfied with what he possesses in such a way and to such a degree that he does not wish to better his condition.
[ترجمه گوگل]منظور ما از اصطلاح "رضایت" این نیست که هر فردی در چین از آنچه در اختیار دارد به گونه ای و به اندازه ای راضی است که مایل به بهبود وضعیت خود نباشد
[ترجمه ترگمان]در عبارت \"contentedness\" به این معنا نیست که هر فرد در چین از آنچه که در چنین روشی دارد راضی است و به حدی است که مایل نیست شرایط او را بهتر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Joy, contentedness, love, interest, and satisfaction are some of the positive emotions that lead us to feel happy.
[ترجمه گوگل]شادی، رضایت، عشق، علاقه و رضایت بخشی از احساسات مثبتی هستند که ما را به احساس خوشبختی سوق می دهند
[ترجمه ترگمان]شادی، عشق، عشق، علاقه، و رضایت، برخی از احساسات مثبت هستند که باعث می شود ما احساس خوشحالی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Possession is not important, contentedness is. Be contented in any situation and problems will be kept away.
[ترجمه گوگل]داشتن مهم نیست، قناعت مهم است در هر شرایطی راضی باشید و مشکلات از بین خواهند رفت
[ترجمه ترگمان]تصرف موضوع مهم نیست، contentedness است در هر وضعیتی راضی باشید و مشکلات از بین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He relaxed in sleepy contentedness.
[ترجمه گوگل]با رضایت خواب آلود آرام گرفت
[ترجمه ترگمان]به بیت با contentedness خواب آلود آرام آرام آرام گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Recent studies by Lyubomirsky have shown that deliberately doing different things every day boosts contentedness in the short term and the long term.
[ترجمه گوگل]مطالعات اخیر توسط لیوبومیرسکی نشان داده است که انجام عمدی کارهای مختلف هر روز باعث افزایش رضایت در کوتاه مدت و بلند مدت می شود
[ترجمه ترگمان]مطالعات اخیر انجام شده توسط Lyubomirsky نشان داده اند که هر روز کاره ای متفاوتی را انجام می دهند و contentedness را در کوتاه مدت و بلند مدت افزایش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I know this first-hand, as uncontrolled spending led to debt for me, and contentedness led to me getting out of debt.
[ترجمه گوگل]من این را از نزدیک می دانم، زیرا هزینه های کنترل نشده منجر به بدهی برای من شد و رضایت خاطر باعث شد که از بدهی خلاص شوم
[ترجمه ترگمان]می دانم که این دست اول، به عنوان هزینه های کنترل نشده، منجر به بدهی من شد و contentedness منجر به خروج من از بدهی ها شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But on days that I draw a cartoon that I like, a weird calmness comes over me, a strange feeling of contentedness and happiness. What the hell’s that all about?
[ترجمه گوگل]اما روزهایی که کارتونی می کشم که دوستش دارم، آرامش عجیبی بر من حاکم می شود، احساس رضایت و شادی عجیبی این لعنتی برای چیست؟
[ترجمه ترگمان]اما روزها که من یک کارتونی را می سازم که از آن خوشم می آید، یک آرامش عجیب بر من چیره می شود، احساس غریبی از شادی و سعادت این دیگه واسه چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The fact that China has not yet seen mass popular uprisings like those in Tunisia, Egypt, or Libya is no sure sign of contentedness among the Chinese people.
[ترجمه گوگل]این واقعیت که چین هنوز قیام‌های مردمی توده‌ای مانند تونس، مصر یا لیبی را ندیده است، نشانه مطمئنی از رضایت مردم چین نیست
[ترجمه ترگمان]این واقعیت که چین هنوز شاهد قیام های مردمی مردمی مانند تونس، مصر، یا لیبی نبوده است، هیچ نشانه ای از contentedness بین مردم چین نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I’ve been thinking about simplicity a lot lately and I’ve identified a key ingredient to living a simplistic life; contentedness.
[ترجمه گوگل]من اخیراً خیلی به سادگی فکر کرده‌ام و یک عنصر کلیدی برای داشتن یک زندگی ساده را شناسایی کرده‌ام رضایت
[ترجمه ترگمان]اخیرا خیلی به سادگی فکر کرده ام و یک جز کلیدی برای زندگی ساده و ساده را شناسایی کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If I had to be in a psychiatric ward, I would listen to Nick Drake. Nick Drake and contentedness are related, too – for me.
[ترجمه گوگل]اگر مجبور بودم در یک بخش روانپزشکی باشم، به نیک دریک گوش می‌دادم برای من نیک دریک و رضایت هم به هم مرتبط هستند
[ترجمه ترگمان]، اگه من توی بخش روان پزشکی بودم به \"نیک دریک\" گوش می دادم نیک درک \"و\" contentedness \"با هم مرتبط هستن\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Food, shelter, clothing, other people, something meaningful to do, and a mindset of contentedness.
[ترجمه گوگل]غذا، سرپناه، لباس، افراد دیگر، کاری معنادار برای انجام دادن، و طرز فکر رضایت
[ترجمه ترگمان]غذا، سرپناه، پوشاک، افراد دیگر، چیزی معنی دار برای انجام این کار، و طرز فکر contentedness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being satisfied

پیشنهاد کاربران

بپرس