continent

/ˈkɑːntənənt//ˈkɒntɪnənt/

معنی: اقلیم، قاره، خود دار، پاکدامن
معانی دیگر: کشخر، (پزشکی) قادر به نگهداشتن پیشاب یا مدفوع، خویشتندار، میانه رو، دارای کف نفس، پرهیزکار، پرهیزکننده از جماع (به خاطر ملاحظات مذهبی)، (مهجور) محدود کننده، قیدآور، (نادر) ظرف، درون نگهدار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one of the earth's major land masses, such as North America, Australia, or Antarctica.

- Asia is the largest continent on earth.
[ترجمه zha] آسیا بزرگترین قاره در زمین است.
|
[ترجمه amirreza_ba] اسیا بزرگترین قاره ی روی زمین است
|
[ترجمه نرجس] آسیا بزرگترین قاره زمین است
|
[ترجمه مهرداد معدنی] آسیا وسیع ترین قاره ی کره ی زمین است
|
[ترجمه An] اسیا بزگترین قاره کره زمین است
|
[ترجمه متینا] بزرگ ترین قاره روی زمین آسیاست
|
[ترجمه سامان] آسیا بزرگ ترین قاره روی زمین است
|
[ترجمه SN] آسیا پهناور ترین قاره در زمین است
|
[ترجمه Atena] قاره آسیا بزرگترین قاره روی زمین است.
|
[ترجمه یک الاغ] آسیا بهترین قاره روی زمین است
|
[ترجمه مهراب رحمانی] آسیا بزرگترین قاره بر روی زمین است
|
[ترجمه گوگل] آسیا بزرگترین قاره روی زمین است
[ترجمه ترگمان] آسیا بزرگ ترین قاره جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (cap.) the mainland of Europe (usu. prec. by the).

- First we'll stay in England for a week, then we'll travel around the Continent.
[ترجمه p.] ابتدا برا یک هفته در انگلستان می مانیم، سپس به اطراف قاره سفر خواهیم کرد.
|
[ترجمه ..] اول ی هفته میمونیم انگلیس بعد میریم اروپا سفر کنیم
|
[ترجمه گوگل] ابتدا یک هفته در انگلیس می مانیم، سپس به دور قاره سفر خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان] اول یک هفته در انگلستان می مانیم، و بعد به قاره اروپا سفر خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
مشتقات: continently (adv.)
• : تعریف: being self-restrained, esp. in sexual activity.
متضاد: incontinent, licentious, wanton

- To be continent was demanded by society, and any loss of self-restraint was punished severely.
[ترجمه سعید خلیلی] جامعه خواهان پرهیزگاری است و هرگونه عقب گرد از خویشتن داری به سختی مجازات میشود
|
[ترجمه گوگل] قاره بودن مورد تقاضای جامعه بود و هرگونه از دست دادن خویشتنداری به شدت مجازات می شد
[ترجمه ترگمان] جامعه مورد تقاضا جامعه بود، و هرگونه زیان ناشی از خویشتن داری به شدت مجازات می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the continent of africa
قاره ی افریقا

2. a rich continent
یک اقلیم پر برکت

3. india is a continent within a continent
هندوستان اقلیمی است در اقلیم دیگر.

4. nowadays, the old man is continent only infrequently
پیرمرد حالا به ندرت می تواند ادرار خود را نگه دارد.

5. the great mass of the continent is buried under an ice cap
بخش عمده ی این اقلیم زیر پوششی از یخ مدفون است.

6. to stretch pipes across a continent
در سرتاسر اقلیم لوله کشیدن

7. Coffee was introduced into England from the Continent.
[ترجمه Eli] قهوه از انگلستان به سایر قاره ها معرفی شد
|
[ترجمه کس ننت] کس ننت با بیسکوییت ننت خوابید بابام گایید
|
[ترجمه نگین] برنج و ماش با ماسش کیرم و دس راسش
|
[ترجمه گوگل]قهوه از قاره به انگلستان وارد شد
[ترجمه ترگمان]قهوه از قاره اروپا به انگلستان آورده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He found driving on the Continent very different to Britain.
[ترجمه گوگل]او متوجه شد که رانندگی در قاره با بریتانیا بسیار متفاوت است
[ترجمه ترگمان]او رانندگی در قاره اروپا را بسیار با بریتانیا بسیار متفاوت می دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There are two long rivers within the continent.
[ترجمه گوگل]دو رودخانه طولانی در داخل این قاره وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دو رودخانه طولانی در قاره وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The scientists estimate that nearly two-thirds of the continent has become drier over the past 60 years.
[ترجمه گوگل]دانشمندان تخمین می زنند که در 60 سال گذشته تقریباً دو سوم قاره خشک تر شده است
[ترجمه ترگمان]دانشمندان تخمین می زنند که تقریبا دو سوم قاره در طول ۶۰ سال گذشته خشک تر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wolves are still found on the continent of Europe.
[ترجمه گوگل]گرگ ها هنوز در قاره اروپا یافت می شوند
[ترجمه ترگمان]گرگ ها هنوز در قاره اروپا یافت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Live animals are transported across the continent, packed tightly into lorries.
[ترجمه گوگل]حیوانات زنده در سراسر قاره حمل می شوند و در کامیون ها بسته بندی می شوند
[ترجمه ترگمان]حیوانات زنده در سراسر قاره به سختی به کامیون ها حمل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The world's coldest continent, and the most difficult to reach, is Antarctica.
[ترجمه گوگل]سردترین قاره جهان و سخت ترین قاره جهان، قطب جنوب است
[ترجمه ترگمان]قطب جنوب دنیا و دشوارترین مناطق دنیا، قطب جنوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Statesmen will crisscross the Continent.
[ترجمه گوگل]دولتمردان از قاره عبور خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]Statesmen از اروپا عبور خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You can't generalize about a continent as varied as Europe.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید در مورد قاره ای به تنوع اروپا تعمیم دهید
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید در مورد یک قاره با تنوع در اروپا صادق باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Ancient historians wrote of a lost continent beneath the ocean.
[ترجمه گوگل]مورخان باستان از قاره ای گمشده در زیر اقیانوس نوشته اند
[ترجمه ترگمان]مورخین باستان درباره یک قاره گم شده در زیر اقیانوس نوشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. We're going to spend a weekend on the Continent.
[ترجمه Nazanin] ما قصد داریم آخرهفته را در قاره بگذرانیم
|
[ترجمه گوگل]قرار است یک آخر هفته را در قاره بگذرانیم
[ترجمه ترگمان]ما آخر هفته را در قاره اروپا خواهیم گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اقلیم (اسم)
continent, climate

قاره (اسم)
mainland, continent

خود دار (صفت)
continent, undemonstrative, self-collected, self-composed, self-contained, having self-control, self-controlled, self-possessed, self-restrained

پاکدامن (صفت)
virtuous, chaste, vestal, virgin, continent

انگلیسی به انگلیسی

• any of a number of large continuous land masses (usually considered to be 7: europe, asia, africa, north america, south america, australia and antarctica)
a continent is one of the world's seven large land masses, such as africa or asia.
in britain, the mainland of europe is sometimes referred to as the continent.

پیشنهاد کاربران

خوداختیار: ( صفت ) قادر به اعمال کنترل بر دفع ادرار و مدفوع
یکی از معانی قدیمی اش می شود: ( = restrictive )
محدود کننده، دست و پا گیر، بازدارنده
The continent
هنگامی که the قبل از آن بیاید به معنای قاره اروپا به جز بریتانیا و ایرلند است
قاره ، سرزمین بزرگ
اقلیم
قاره
There are five large continents in the world
پنج قاره ی بزرگ در جهان وجود دارد 🔛🔛🔛
به معنی هوا هم میاد.
floating between tho continents
بین دو شرایط اب و هوایی شناور بودن
خُشکاد
A large mass of land surroundeld by the sea
قاره
one of the seven main areas of land on the Earth
قاره
قاره . اقلیم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس