contravene

/ˈkɑːntrəˌvin//ˌkɒntrəˈviːn/

معنی: نقض کردن، تخلف کردن از، تخطی کردن
معانی دیگر: سرپیچی کردن، زیر پا گذاشتن، مغایر بودن با، شکستن (قانون یا مقررات)، (در بحث و غیره) مخالفت کردن، رد کردن، نفی کردن (contradict هم می گویند)، نق­ کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: contravenes, contravening, contravened
(1) تعریف: to conflict with; act against; oppose; violate.
مترادف: break, disobey, infringe, oppose, transgress, violate
مشابه: disregard, ignore

- He contravened the orders of his superior.
[ترجمه A.A] او از دستورات مافوق خودش سرپیچی کرد
|
[ترجمه گوگل] او دستورات مافوق خود را نقض کرد
[ترجمه ترگمان] او دستورها مافوق خود را به عمل آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to express opposition to; contradict.
مترادف: contradict, differ with, gainsay, oppose, oppugn
متضاد: uphold
مشابه: cross, deny, dispute, foil, frustrate, hamper, hinder, nullify, protest, thwart

جمله های نمونه

1. to contravene a law
قانون را زیر پا گذاشتن

2. to contravene a proposition
قضیه یا پیشنهادی را رد کردن

3. Some portions of the bill may contravene state law.
[ترجمه گوگل]برخی از بخش‌های این لایحه ممکن است با قوانین ایالتی مغایرت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]برخی از بخش های این لایحه ممکن است از قانون دولت تخطی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The moves contravene the peace plan agreed by both sides.
[ترجمه A.A] هر دو طرف در مورد حرکات مغایر بودن با برنامه صلح موافقت کردند
|
[ترجمه A.R] هر دو طرف صلحی که توافق کرده بوند را نقض کردند.
|
[ترجمه امیرمحمد] تحرکات مغایره با برنامه صلح ( آرامش ) که دوطرف موافقت کردند
|
[ترجمه گوگل]این اقدامات در تضاد با طرح صلح مورد توافق دو طرف است
[ترجمه ترگمان]این حرکت از طرح صلح با هر دو طرف مخالف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Don't do whatever may contravene the law of the country.
[ترجمه گوگل]هر کاری ممکن است مغایر با قانون کشور باشد را انجام ندهید
[ترجمه ترگمان]هر کاری که ممکن باشد از قانون کشور تخطی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her actions contravene the rules.
[ترجمه گوگل]اقدامات او مغایر با قوانین است
[ترجمه ترگمان]رفتار او با قوانین مخالف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It seems to us to contravene all normal rules of equity that they should be able to behave in this fashion.
[ترجمه گوگل]به نظر ما با تمام قواعد عادی عدالت در تضاد هستیم که آنها باید بتوانند به این شکل رفتار کنند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که ما با همه قوانین طبیعی برابری که آن ها باید بتوانند در این سبک رفتار کنند، تخطی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The treaty in question does not contravene any prohibitory words to be found in the Constitution.
[ترجمه گوگل]معاهده مورد بحث با هیچ واژه منع کننده ای که در قانون اساسی وجود دارد، مغایرت ندارد
[ترجمه ترگمان]معاهده در مورد هر کلمه prohibitory که در قانون اساسی یافت نمی شود تخطی نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Are you formally requesting me to contravene the Geneva Convention?
[ترجمه گوگل]آیا شما رسماً از من درخواست می کنید که کنوانسیون ژنو را نقض کنم؟
[ترجمه ترگمان]شما رسما از من می خواهید که از کنوانسیون ژنو تخطی کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But such a move could contravene the way corporate debt structures work and possibly the U. S. Constitution since senior lenders have their debt secured against company assets.
[ترجمه گوگل]اما چنین اقدامی می‌تواند با نحوه عملکرد ساختار بدهی شرکت‌ها و احتمالاً قانون اساسی ایالات متحده مغایرت داشته باشد، زیرا وام دهندگان ارشد بدهی خود را در برابر دارایی‌های شرکت تضمین می‌کنند
[ترجمه ترگمان]اما چنین حرکتی می تواند از طریق کار ساختارهای بدهی شرکتی و احتمالا \"U\" تخطی کند اس قانون اساسی از زمانی که وام دهندگان ارشد بدهی خود را نسبت به دارایی های شرکت تامین کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He said the article did not contravene the industry's code of conduct.
[ترجمه گوگل]او گفت که این ماده مغایر با قوانین رفتاری صنعت نیست
[ترجمه ترگمان]او گفت که این مقاله از رفتار این صنعت تخطی نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Article 3 Adoption shall not contravene laws and regulations on family planning.
[ترجمه گوگل]ماده 3 فرزندخواندگی نباید مغایر قوانین و مقررات تنظیم خانواده باشد
[ترجمه ترگمان]ماده ۳ فرزند خواندگی با قوانین و مقررات مربوط به تنظیم خانواده تخطی نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These services contravene the Hong Kong Numbering Plan prescribed by the Telecommunications Authority and infringe the telecommunications licence of those offering them.
[ترجمه گوگل]این خدمات با طرح شماره گذاری هنگ کنگ که توسط اداره مخابرات تجویز شده است مغایرت دارد و مجوز مخابرات ارائه دهندگان آنها را نقض می کند
[ترجمه ترگمان]این سرویس ها از برنامه Numbering هنگ کنگ که توسط مرجع ارتباطات تجویز می شوند تخطی می کنند و مجوز ارتباطات راه دور را زیر پا می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We resolutely oppose such and practices that contravene facts and undermine China - US relations.
[ترجمه گوگل]ما قاطعانه با چنین اقداماتی مخالفت می کنیم که با واقعیت ها در تضاد است و روابط چین و آمریکا را تضعیف می کند
[ترجمه ترگمان]ما قاطعانه مخالف چنین اعمالی هستیم که از حقایق تخطی کرده و روابط چین و ایالات متحده را تضعیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The content of the settlement agreement shall not contravene the law.
[ترجمه گوگل]مفاد توافقنامه نباید مغایر با قانون باشد
[ترجمه ترگمان]محتوای قرارداد توافق تخطی از قانون نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نقض کردن (فعل)
break, breach, gainsay, reverse, violate, quash, contravene, disaffirm, infract

تخلف کردن از (فعل)
contravene, broach, infringe, transgress

تخطی کردن (فعل)
impinge, offend, contravene, encroach, trespass

انگلیسی به انگلیسی

• violate, transgress, infringe
to contravene a law or rule means to do something that is forbidden by it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس