convalescence

/ˌkɑːnvəˈlesəns//ˌkɒnvəˈlesns/

معنی: دوره نقاهت، بهگرایی
معانی دیگر: دوره ی نقاهت، دوره ی شفایابی، نقاهت، شفا یافتن و برخاستن از بیماری، شفایابی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the gradual process of recuperation from an illness, or the period during which it takes place.
مترادف: healing, recovery, recuperation, rehabilitation
مشابه: bed rest, improvement

- Her sister took care of her during her long convalescence.
[ترجمه گوگل] خواهرش در دوران نقاهت طولانی از او مراقبت می کرد
[ترجمه ترگمان] خواهرش در دوران نقاهت او از او مراقبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. her convalescence was long and painful
دوران نقاهت او طولانی و دردآمیز بود.

2. the languor of convalescence
بی رمقی دوران نقاهت

3. You need four to six weeks' convalescence.
[ترجمه گوگل]شما به دوره نقاهت چهار تا شش هفته ای نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]تو به ۴ تا ۶ هفته نقاهت نیاز داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She bore up well during her convalescence.
[ترجمه گوگل]او در دوران نقاهت به خوبی از پا درآمد
[ترجمه ترگمان]در دوران نقاهت او حالش خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is necessary to prepare tor convalescence before you go into hospital if that is at all possible.
[ترجمه گوگل]در صورت امکان، لازم است قبل از رفتن به بیمارستان برای نقاهت آماده شوید
[ترجمه ترگمان]لازم است که دوران نقاهت خود را قبل از اینکه به بیمارستان بروید، آماده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mrs. Gwynn will continue her convalescence at home.
[ترجمه گوگل]خانم گوین دوران نقاهت خود را در خانه ادامه خواهد داد
[ترجمه ترگمان]خانم Gwynn نقاهت خود را در خانه ادامه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Food and convalescence were as far as Mitchell needed to think.
[ترجمه گوگل]غذا و دوران نقاهت تا آنجا بود که میچل فکر می کرد
[ترجمه ترگمان]تا آنجا که می چل به فکر افتاد، غذا و نقاهت ضروری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusions Landscape convalescence can improve psychological distress.
[ترجمه گوگل]ConclusionsRevalescence چشم انداز می تواند پریشانی روانی را بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری دوره نقاهت چشم انداز می تواند پریشانی روانی را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He kept to the house during his convalescence.
[ترجمه گوگل]او در دوران نقاهت به خانه می رفت
[ترجمه ترگمان]در دوران نقاهت او به خانه باز می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. During convalescence, activities of enzymes detected in the cure group, were all beyond reference ranges.
[ترجمه گوگل]در طول دوره نقاهت، فعالیت آنزیم های شناسایی شده در گروه درمان، همه فراتر از محدوده مرجع بود
[ترجمه ترگمان]در طول دوران نقاهت، فعالیت های آنزیم های شناسایی شده در گروه درمان، فراتر از محدوده مرجع بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Methods Collect and retrieve relative data of various convalescence rehabilitation medical subjects in the whole army on convalescence of border guards, and carry out sorting and analysis and summary.
[ترجمه گوگل]روش‌ها جمع‌آوری و بازیابی اطلاعات نسبی از افراد مختلف پزشکی توانبخشی دوران نقاهت در کل ارتش در مورد نقاهت مرزبانان، و انجام مرتب‌سازی، تجزیه و تحلیل و خلاصه‌سازی
[ترجمه ترگمان]روش های جمع آوری و بازیابی داده های مربوط به دوران نقاهت مختلف در کل ارتش در دوران نقاهت ماموران مرزی و انجام دسته بندی و تحلیل و خلاصه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Convalescence is the period when you are still sick after you get well.
[ترجمه گوگل]دوران نقاهت دوره ای است که پس از بهبودی همچنان بیمار هستید
[ترجمه ترگمان]Convalescence زمانی است که شما بعد از این که خوب شدید، بیمار هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Another apparent sign of convalescence is more ambiguous.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از نشانه های آشکار دوران نقاهت مبهم تر است
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از نشانه های آشکار دوران نقاهت، مبهم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After passing this one convalescence, russia economy will enter a fast development period.
[ترجمه گوگل]پس از گذراندن این دوره نقاهت، اقتصاد روسیه وارد یک دوره توسعه سریع خواهد شد
[ترجمه ترگمان]پس از گذشت این دوره نقاهت، اقتصاد روسیه به یک دوره توسعه سریع وارد خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Does the convalescence of breast enhancement want how long?
[ترجمه گوگل]آیا دوره نقاهت بزرگ کردن سینه چقدر طول می کشد؟
[ترجمه ترگمان]آیا دوران نقاهت در پستان این است که چقدر طول بکشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوره نقاهت (اسم)
convalescence

بهگرایی (اسم)
convalescence

انگلیسی به انگلیسی

• recuperation, period of recovery (after an illness)
convalescence is the period of time during which you recover from an illness, or the process of recovery.

پیشنهاد کاربران

۱. نقاهت ۲. دوره نقاهت
مثال:
Her convalescence was long and painful.
دوره نقاحت او طولانی و دردناک بود.
نقاهت . دوره ی نقاهت
نقاهت. پس از بیماری
a period of convalescence

بپرس