convalescent

/ˌkɑːnvəˈlesənt//ˌkɒnvəˈlesnt/

معنی: بهگرا
معانی دیگر: کسی که دوران نقاهت را می گذراند، شفایاب، در حال بازیابی تندرستی، وابسته به نقاهت

جمله های نمونه

1. a convalescent diet
رژیم غذایی دوران نقاهت

2. two convalescent children
دو کودک که دوران نقاهت را می گذرانند

3. The convalescent child was penned up in the house by his parent.
[ترجمه گوگل]این کودک در حال نقاهت توسط والدینش در خانه حبس شد
[ترجمه ترگمان]کودک دوران نقاهت را با پدر و مادرش در خانه حک کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I treated him as a convalescent, not as a sick man.
[ترجمه گوگل]من با او به عنوان یک فرد بهبودیافته رفتار کردم، نه به عنوان یک مرد بیمار
[ترجمه ترگمان]من او را به عنوان یک دوران نقاهت درمان کردم، نه به عنوان یک بیمار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many policies specifically exclude rehabilitative or convalescent care.
[ترجمه گوگل]بسیاری از سیاست ها به طور خاص مراقبت های توانبخشی یا نقاهت را مستثنی می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سیاست ها به طور خاص مراقبت های توان بخشی و درمان را مستثنی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Crawley should be out of the convalescent home shortly and he could carry her downstairs.
[ترجمه گوگل]کراولی باید به زودی از نقاهتگاه خارج شود و می تواند او را به طبقه پایین ببرد
[ترجمه ترگمان]کر الی به زودی از نقاهت خارج می شود و او می تواند او را به طبقه پایین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I was told I should go to a convalescent home to complete my recovery.
[ترجمه گوگل]به من گفتند که باید به نقاهتگاه بروم تا بهبودی کامل شود
[ترجمه ترگمان]به من گفتند که باید به دوران نقاهت بروم تا بهبودی کامل خود را تکمیل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A small number of convalescent and recuperative holidays can be arranged.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از تعطیلات نقاهت و نقاهت را می توان ترتیب داد
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از روزه ای نقاهت و recuperative را میتوان ترتیب داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She also helped set up a convalescent home for patients from the East End after the cholera epidemic of 186
[ترجمه گوگل]او همچنین به ایجاد یک نقاهتگاه برای بیماران از ایست اند بعد از همه گیری وبا در سال 186 کمک کرد
[ترجمه ترگمان]او همچنین به ایجاد بستری برای بیماران از شرق پس از شیوع وبا در سال ۱۸۶ کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She had gone to a convalescent home in Bournemouth.
[ترجمه گوگل]او به یک نقاهتگاه در بورنموث رفته بود
[ترجمه ترگمان]او به دوران نقاهت در Bournemouth رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After a long time in the convalescent home, Johnson is once again a healthy man.
[ترجمه گوگل]جانسون پس از مدت ها در نقاهتگاه، بار دیگر مردی سالم است
[ترجمه ترگمان]جانسون پس از مدتی طولانی در خانه نقاهت، یک بار دیگر یک مرد سالم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Neither is Zarathustra indignant at a convalescent who looketh tenderly on his delusions, and at midnight stealeth round the grave of his God; but sickness and a sick frame remain even in his tears.
[ترجمه گوگل]زرتشت نیز از نقاهتی که با مهربانی به هذیان های او می نگرد و نیمه شب به دور قبر خدایش دزدیده است خشمگین نیست اما بیماری و هیکل بیمار حتی در اشک های او باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از a که نسبت به delusions نسبت به delusions احساس همدردی می کند، و در نیمه نیمه شب دور قبر خداست، اما ناخوشی و حالت تهوع حتی در اشک های او باقی نخواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In a convalescent home in Chicago, a brain - dead Don Self stares out the window and drools.
[ترجمه گوگل]در یک نقاهتگاه در شیکاگو، یک مرده مغزی دان سلف از پنجره به بیرون خیره شده و آب دهانش را می‌ریزد
[ترجمه ترگمان]در یک خانه که در حال بهبودی در شیکاگو است، یک فرد مرده مغزی از پنجره به بیرون خیره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ginseng is the usual gift for a convalescent.
[ترجمه گوگل]جینسینگ هدیه معمولی برای دوره نقاهت است
[ترجمه ترگمان]این هدیه برای یک دوران نقاهت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بهگرا (صفت)
convalescent

انگلیسی به انگلیسی

• one who is recovering from an illness or injury, one who is recuperating
of convalescence; recuperating, getting well
convalescent means relating to regaining health.

پیشنهاد کاربران

Convalescent is a term used to describe a patient who is in the process of recovering from an illness, injury, or surgery. It refers to the period of time when the patient is no longer acutely ill but is still regaining their strength and overall health.
...
[مشاهده متن کامل]

نقاهت اصطلاحی است برای توصیف بیماری که در مرحله نقاهت از یک بیماری، جراحت یا جراحی است. این به دوره زمانی اطلاق می شود که بیمار دیگر به شدت بیمار نیست اما هنوز در حال بازیابی قدرت و سلامت کلی خود است.
For example, a doctor might say, “The patient is in the convalescent phase and should take it easy. ”
A nurse might discuss, “We’ll monitor the convalescent’s vital signs regularly. ”
A patient might express, “I’m feeling better every day as a convalescent. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-patient/
بهبود دهند، شفا دهنده
Improving
Ameliorating
بهبود دهنده

بپرس