convenience store

/kənˈviːnjənsˈstɔːr//kənˈviːnɪənsstɔː/

خواربار فروشی کوچک (که معمولا در جای سهل الوصول قرار دارد و اغلب اوقات باز است)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a store, often near a busy road or highway, that is open long hours and that sells a limited selection of grocery items, especially snacks and beverages, as well as certain pharmaceutical and automotive items.

- Luckily, a convenience store was open where we could buy some motor oil and get something to eat.
[ترجمه هلیا] خوشبختانه، سوپر مارکت باز بود و ما توانستیم از آنجا روغن موتور و چیزی برای خوردن بگیریم.
|
[ترجمه کریمی] خوشبختانه خواربار فروشی باز بود جایی که ما میتوانیستیم مقداری روغن موتور و چیزی برای خوردن بخریم
|
[ترجمه میسا] فروشگاه رفاه
|
[ترجمه سروش] خوشبختانه، یک سوپرمارکت باز بود که تونستیم از اونجا کمی روغن موتور و یچیزی واسه خوردن یگیریم
|
[ترجمه گوگل] خوشبختانه فروشگاهی باز بود که می توانستیم کمی روغن موتور بخریم و چیزی بخوریم
[ترجمه ترگمان] خوشبختانه، فروشگاه راحتی باز بود، جایی که می توانستیم کمی روغن اتومبیل بخریم و چیزی برای خوردن پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Price these items in two supermarkets and a convenience store.
[ترجمه farzam328] این اقلام رو از دو تا سوپرمارکت و یه فروشگاه کوچک ( بقالی ) قیمت کن.
|
[ترجمه گوگل]این اقلام را در دو سوپرمارکت و یک فروشگاه رفاه قیمت گذاری کنید
[ترجمه ترگمان]قیمت این اقلام در دو سوپر مارکت و یک فروشگاه راحتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If the relative robbed a convenience store, well, maybe no.
[ترجمه Sahel] شاید یه آشنا فروشگاه رو سرقت کرده باشه، خب، شایدم نه !
|
[ترجمه گوگل]اگر اقوام از یک فروشگاه رفاه سرقت کردند، خوب، شاید نه
[ترجمه ترگمان]اگه فامیل از یه مغازه راحتی دزدی کرده باشه، خب، شایدم نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Soon, the station will complete a new, larger convenience store.
[ترجمه گوگل]به زودی، ایستگاه یک فروشگاه رفاه جدید و بزرگتر را تکمیل خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]به زودی، این ایستگاه یک فروشگاه جدید و بزرگ تر را تکمیل خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At a convenience store / gas station in Manvel, several people seek refuge from the storms.
[ترجمه گوگل]در یک فروشگاه رفاه / پمپ بنزین در مانول، چند نفر از طوفان پناه می برند
[ترجمه ترگمان]در یک انبار یا ایستگاه گاز در Manvel، چند نفر به دنبال پناه گرفتن از طوفان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Today, the town has a service station, convenience store, barber shop and a few smaller service businesses.
[ترجمه گوگل]امروزه این شهر دارای یک ایستگاه خدمات، فروشگاه رفاه، آرایشگاه و چند شرکت خدماتی کوچکتر است
[ترجمه ترگمان]امروزه، این شهر دارای یک ایستگاه خدمات، فروشگاه راحتی، آرایشگاه و تعداد کمی کسب و کاره ای خدماتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Craig comes in from his job at a convenience store.
[ترجمه گوگل]کریگ از شغل خود در یک فروشگاه رفاه وارد می شود
[ترجمه ترگمان]کریگ در یک فروشگاه راحتی از کارش استعفا می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He sits in front of a convenience store and asks customers for quarters.
[ترجمه گوگل]او جلوی یک فروشگاه رفاهی می نشیند و از مشتریان ربع می خواهد
[ترجمه ترگمان]او جلوی فروشگاه راحتی می نشیند و از مشتری ها درخواست اجاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We pulled this from the convenience store security camera from across the street.
[ترجمه گوگل]ما این را از دوربین امنیتی فروشگاه رفاه از آن طرف خیابان بیرون کشیدیم
[ترجمه ترگمان]ما این را از راحتی و راحتی دوربین امنیتی از آن سوی خیابان بیرون کشیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I wonder if there is a convenience store nearby.
[ترجمه گوگل]من نمی دانم که آیا یک فروشگاه رفاه در نزدیکی وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]نمی دانم آیا در این نزدیکی ها انبار راحتی هست یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is weird how crowded convenience store is even after midnight.
[ترجمه Xr] ( اون ) عجیب است، سوپرمارکت حتی بعد از نیمه ها شب اینقدر شلوغ است. ( چگونه برخی مواقع جهت شگفت زده شدن درباره ی چیزی می آید )
|
[ترجمه گوگل]عجیب است که فروشگاه رفاه حتی بعد از نیمه شب چقدر شلوغ است
[ترجمه ترگمان]خیلی عجیبه که فروشگاه اونجا چقدر شلوغ میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thanks to its honest dealing, the convenience store has been enjoying a Booming Business since its soft operation.
[ترجمه گوگل]به لطف معامله صادقانه خود، فروشگاه رفاه از زمان فعالیت نرم خود از یک تجارت پررونق برخوردار بوده است
[ترجمه ترگمان]با توجه به معامله صادقانه آن، فروشگاه راحتی از زمان عملیات نرم خود از یک کسب وکار Booming لذت برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An old lady bought some stuff from a convenience store, and just at the moment when she was about to leave, the store keeper ran out to her because she had paid an extra two yuan.
[ترجمه گوگل]یک خانم مسن از یک فروشگاه رفاهی چیزهایی خرید و درست در لحظه ای که می خواست آنجا را ترک کند، مغازه دار به سراغ او دوید زیرا دو یوان اضافی پرداخت کرده بود
[ترجمه ترگمان]یک پیرزن از یک فروشگاه لوازم دست دوم خرید و درست در همان لحظه ای که می خواست از اینجا برود، نگهبان مغازه به طرف او دوید، زیرا پول دو نفر اضافی را پرداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The convenience store clerk was very helpful.
[ترجمه گوگل]کارمند فروشگاه رفاه بسیار مفید بود
[ترجمه ترگمان]فروشنده تسهیلات بسیار مفید واقع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The convenience store is usually packed with people at lunch time.
[ترجمه گوگل]فروشگاه رفاه معمولاً در زمان ناهار مملو از مردم است
[ترجمه ترگمان]فروشگاه راحتی معمولا در زمان ناهار پر از افراد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The global village of which we all speak carelessly is at most a global convenience store.
[ترجمه گوگل]دهکده جهانی که همه ما بی خیال از آن صحبت می کنیم، حداکثر یک فروشگاه رفاهی جهانی است
[ترجمه ترگمان]دهکده جهانی که همه ما با بی دقتی صحبت می کنیم در اغلب یک فروشگاه راحتی جهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• mini-market, small grocery store
a convenience store is a small shop which is open for long hours; used in american english.

پیشنهاد کاربران

خواروبار فروشی کوچک که شبانه روزی است و اغلب اوقات باز است
( خرده فروشی ) فروشگاه های راحتی ( خواربارفروشی کوچک ) که تنوع و دسته بندی محدود دارند و در حدود ۲ تا ۳ هزار قلم کالا دارند و در اندازه ی ۳۰۰ تا ۵۰۰ متر در نزدیکی محل زندگی مشتریان قراردارند و با انتخاب محدود و سهولت یافتن کالا و سرعت در صندوق راحتی را برای مشتریان خود مهیا می کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

معروفترین نمونه خارجی سون الون و نمونه ایرانی افق کوروش است.

noun - countable - mainly North American :
مغازه ای با ساعات کاری طولانی، که طیف محدودی از کالاهای خانگی و مواد غذایی را در اختیار دارد.
به عنوان مثال :
The jobs came online in the spring with the opening of a new convenience store at the supermarket's old base in the town center
منابع• https://www.lexico.com/definition/convenience_store
خواروبار فروشی
A convenience store, convenience shop, or corner store is a small retail business that stocks a range of everyday items such as coffee, groceries, snack foods, confectionery, soft drinks, tobacco products, over - the - counter drugs, toiletries, newspapers, and magazines
...
[مشاهده متن کامل]

فروشگاه شبانه روزی
Convenience یعنی رفاه
پس معنی خام Convenience store میشه فروشگاه رفاه
ولی در اصل منظورش فروشگاه های کوچکی که شبانه روزی هستن رو میگن

بقالی شبانه روزی
از این مغازه ها که کنار جاده یا در مسیر هستند وقتی مسافرت میری.
فروشگاه شبانه روزی و در دسترس
بقالی، خواربار فروشی
فروشگاه ( معمولا همه چیز در آن به فروش میرود و تا دیر وقت باز است
هایپر مارکت
فروشگاهی مثل هایپر استار که همه چی به فروش میرود.
فروشگاهی که همه چیز در آن به فروش میرود
مینی مارکت شبانه روزی
خواربار فروشی کوچک
فروشگاه شبانه روزی
از بقالی کوچکتر
فروشگاه کوچک

بقالی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس