conversational

/ˌkɑːnvərˈseɪʃənəl//ˌkɒnvəˈseɪʃnəl/

معنی: محاورهای، مکالمهای
معانی دیگر: گفت و شنودی، خوش حرف، خوش صحبت، صحبت دوست، حراف

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: conversationally (adv.)
(1) تعریف: of or characteristic of conversation.

(2) تعریف: having the ability to converse.

جمله های نمونه

1. conversational english
انگلیسی محاوره ای

2. The students paired off to practise their conversational skills.
[ترجمه گوگل]دانش‌آموزان برای تمرین مهارت‌های مکالمه‌ای خود با یکدیگر به رقابت پرداختند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان با هم جفت شدند تا مهارت های محاوره ای خود را تمرین کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her tone was mild, almost conversational.
[ترجمه amir.m] او با صدای ملایم درحال مکالمه کردن بود
|
[ترجمه amir.m] مکالمه های او تقریبا با صدای ملایم و آرام بود.
|
[ترجمه گوگل]لحنش ملایم و تقریباً محاوره ای بود
[ترجمه ترگمان]لحن صدایش ملایم و تقریبا مکالمه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His father wanted him to learn conversational German.
[ترجمه amir.m] پدرش از او خواست که مکالمه های آلمانی بیاموزد
|
[ترجمه گوگل]پدرش از او می خواست که زبان آلمانی مکالمه را یاد بگیرد
[ترجمه ترگمان]پدرش او را می خواست که از زبان آلمانی یاد بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I learnt conversational Spanish at evening classes.
[ترجمه گوگل]من مکالمه اسپانیایی را در کلاس های عصرانه یاد گرفتم
[ترجمه ترگمان]در کلاس های شبانه اسپانیایی یاد گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She values herself on her conversational powers.
[ترجمه گوگل]او برای خود به خاطر قدرت مکالمه اش ارزش قائل است
[ترجمه ترگمان]اون خودش رو روی قدرت گفتگوی اون اهمیت میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bernard made no response to Tom's conversational gambits.
[ترجمه گوگل]برنارد هیچ پاسخی به قمارهای مکالمه تام نداد
[ترجمه ترگمان]برنارد به برنارد جواب نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Men have a more direct conversational style.
[ترجمه گوگل]مردان سبک مکالمه مستقیم تری دارند
[ترجمه ترگمان]مردان سبک محاوره ای بیشتری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In conversational English " is not " often contracts to " isn't ".
[ترجمه amir.m] معمولا در مکالمه های انگلیسی ( ( خیر نیست ) ) مخفف میشود به ( ( نیست ) )
|
[ترجمه گوگل]در زبان انگلیسی محاوره ای "اغلب قرارداد به" نیست" نیست
[ترجمه ترگمان]در زبان محاوره ای \"اغلب قرارداد نیست که\" نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I know everyday conversational Japanese.
[ترجمه زهرا] من مکالمات روزمره ی زبان ژاپنی را بلدم.
|
[ترجمه amir.m] من مکالمه روزمره ی ژاپنی هارا می دانم
|
[ترجمه گوگل]من مکالمه روزمره ژاپنی را بلدم
[ترجمه ترگمان]من هر روز صحبت از زبان ژاپنی را می دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The article is written in a conversational style.
[ترجمه amir.m] مقاله در سبک محاوره ای نوشته شده است
|
[ترجمه گوگل]مقاله به سبک محاوره ای نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله به سبک مکالمه نوشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The article was written in straightforward, almost conversational language.
[ترجمه گوگل]مقاله به زبانی ساده و تقریباً محاوره ای نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله به زبان ساده و تقریبا محاوره ای نوشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He seems to lack basic conversational skills.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد او فاقد مهارت های اساسی مکالمه است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او فاقد مهارت های کلامی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She could do nothing but batten down the conversational hatches and wait until the storm blew itself out.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست کاری انجام دهد جز اینکه دریچه های مکالمه را پایین بکشد و منتظر بماند تا طوفان خودش را منفجر کند
[ترجمه ترگمان]او هیچ کاری نمی توانست بکند جز کندن دریچه مکالمه و صبر کردن تا زمانی که توفان شروع به وزیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Its tragic revelations are presented in a quiet, conversational style which hides deep emotions.
[ترجمه گوگل]افشاگری های غم انگیز آن به سبکی آرام و محاوره ای ارائه می شود که احساسات عمیق را پنهان می کند
[ترجمه ترگمان]این الهام غم انگیز آن به سبک محاوره ای و محاوره ای ارائه می شود که احساسات عمیق را پنهان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محاوره ای (صفت)
colloquial, conversational, dialogic

مکالمه ای (صفت)
conversational, dialogic

تخصصی

[کامپیوتر] محاوره ای
[برق و الکترونیک] محاوره ای

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to a conversation
conversational describes something that relates to conversation.

پیشنهاد کاربران

conversation: مکالمه
conversational: محاوره ای
converse: گفتگو کردن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : converse
✅️ اسم ( noun ) : conversation / conversationalist
✅️ صفت ( adjective ) : conversational
✅️ قید ( adverb ) : conversationally
گفتگو محور
محاوره ای
عامیانه
گفتگویی
گفت وگویی، گفتاری، محاوره ای

بپرس