cookout

/ˈkʊˌkɑːwt//ˈkʊˌkɑːwt/

(امریکا) آشپزی در هوای باز (در پیک نیک و غیره)، پیک نیکی که در آن خوراک را در خارج می پزند، (پیک نیک و غیره) خوراک پخته شده در هوای باز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a social occasion at which a meal is cooked and eaten outdoors.

جمله های نمونه

1. We would have a big cookout.
[ترجمه گوگل]ما یک آشپزی بزرگ خواهیم داشت
[ترجمه ترگمان]یه پارتی بزرگ خواهیم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I've been invited to a cookout this weekend.
[ترجمه گوگل]من به یک آشپزی این آخر هفته دعوت شده ام
[ترجمه ترگمان]این آخر هفته به پارتی دعوت شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Were having a cookout over at Mark's place.
[ترجمه گوگل]داشتیم در محل مارک غذا می‌پزیم
[ترجمه ترگمان]یه پارتی تو خونه مارک داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Astrid had refused to come tonight, instead had gone to a cookout with her girlfriend.
[ترجمه گوگل]آسترید امشب از آمدن امتناع کرده بود، در عوض با دوست دخترش به آشپزی رفته بود
[ترجمه ترگمان]استرید از این که امشب بیاید، به جای آن که به پارتی با دوست دخترش برود، دعوت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And so every fall, he would have a party-a cookout on the beach with a big bonfire.
[ترجمه گوگل]و به این ترتیب هر پاییز، او یک مهمانی-یک آشپزی در ساحل با یک آتش بزرگ برگزار می‌کرد
[ترجمه ترگمان]و بنابراین هر پاییز اون یه پارتی با یه آتیش بازی بزرگ توی ساحل داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. People living within walking distance of the track decorate their houses for the family cookout with checkered flags and banners.
[ترجمه گوگل]افرادی که در فاصله کمی از مسیر زندگی می کنند، خانه های خود را برای آشپزی خانوادگی با پرچم ها و بنرهای شطرنجی تزئین می کنند
[ترجمه ترگمان]مردمی که در فاصله پیاده از ریل زندگی می کنند، خانه های خود را با پرچم های شطرنجی و پرچم ها تزئین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fruit sorbet would be a refreshing end to a cookout meal.
[ترجمه گوگل]سوربت میوه پایانی با طراوت برای یک غذای آشپزی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]میوه خوردن میوه به یک وعده غذایی برای یک غذای cookout تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If it rains we'll have to alter our plan for the cookout.
[ترجمه گوگل]اگر باران ببارد، باید برنامه خود را برای آشپزی تغییر دهیم
[ترجمه ترگمان]اگه بارون بیاد باید برنامه مون رو برای پارتی عوض کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That night we went to Gene Branstools farm near Utica, Ohio, for a cookout with a couple hundred farmers and their families, then stopped in a nearby field, where ten thousand people were waiting.
[ترجمه گوگل]آن شب ما به مزرعه Gene Branstools در نزدیکی Utica، اوهایو، برای غذا خوردن با چند صد کشاورز و خانواده‌هایشان رفتیم، سپس در یک مزرعه مجاور توقف کردیم، جایی که ده هزار نفر منتظر بودند
[ترجمه ترگمان]آن شب ما به مزرعه ژن Branstools در نزدیک اوت یکا، اوهایو، رفتیم تا با دویست کشاورز و خانواده هایشان در مزرعه ای در همان حوالی توقف کردیم که در آنجا ده هزار نفر منتظر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gimi: Sounds like a plan . [ to Holly ] Will I see you at the cookout?
[ترجمه گوگل]گیمی: به نظر یک طرح است [به هالی] آیا شما را در زمان آشپزی خواهم دید؟
[ترجمه ترگمان] به نظر نقشه میاد توی پارتی میبینمت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cab driver : For twenty dollars I'll take you to a Ku Klux Klan cookout!
[ترجمه گوگل]راننده تاکسی: با بیست دلار من تو را به آشپزی کوکلاکس کلان می برم!
[ترجمه ترگمان]راننده تاکسی: تو رو به کوک لوکس فروخت!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• barbecue, party where food is cooked and eaten outdoors

پیشنهاد کاربران

1 -
a party at which food is cooked outdoors
مهمانی که در آن غذا در فضای باز طبخ می شود
Later, the family attends a cookout and spends time with other family members.
2 -
a meal cooked and eaten outside, often with a group of people
...
[مشاهده متن کامل]

غذایی که در فضای باز اغلب با گروهی از مردم، پخته و خورده می شود
The park originally had picnic tables, a playground, and several grill stoves for cookouts.

cookout
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/cookout
a party or gathering where a meal is cooked and eaten outdoors
مهمانی در فضای آزاد، همراه با پخت غذا و صرف آن در همان محل
"a cookout for the entire town"
e. g:
The've already invited all their neigbors to a cook out next week.
شام در فضای آزاد

بپرس