cooled

/ˈkuːl//kuːl/

خنک، خنک کردن چاییدن، سرد، خونسرد، ارام کردن

جمله های نمونه

1. old age has not cooled his ardor for politics
کهولت از اشتیاق او به سیاست نکاسته است.

انگلیسی به انگلیسی

• chilled; made or become cool

پیشنهاد کاربران

بپرس