cooling

/ˈkuːlɪŋ//ˈkuːlɪŋ/

معنی: خنک سازی
معانی دیگر: خنک سازی

جمله های نمونه

1. to temper steel by heating and sudden cooling
سخت کردن پولاد با گرم کردن و ناگهان سرد نمودن

2. The heat had to be dissipated by elaborate cooling systems.
[ترجمه گوگل]گرما باید توسط سیستم های خنک کننده پیچیده دفع می شد
[ترجمه ترگمان]گرما باید با سیستم های خنک کننده دقیق پراکنده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Emergency cooling systems could fail and a reactor meltdown could occur.
[ترجمه گوگل]سیستم های خنک کننده اضطراری ممکن است از کار بیفتند و ممکن است ذوب راکتور رخ دهد
[ترجمه ترگمان]سیستم های خنک کننده اضطراری ممکن است شکست بخورند و ذوب شدن یک رآکتور رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Invert the cake onto a cooling rack.
[ترجمه گوگل]کیک را روی یک توری خنک کننده برگردانید
[ترجمه ترگمان]کیک را روی قفسه خنک سازی گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Large quantities of water are needed for cooling purpose.
[ترجمه اسکندر حسین زاده] جهت سر مایش مقادیر زیادی آب لازم است.
|
[ترجمه گوگل]مقادیر زیادی آب برای خنک سازی مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]مقادیر زیادی آب برای اهداف خنک سازی مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their interest in the project seems to be cooling.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که علاقه آنها به این پروژه در حال کاهش است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد علاقه آن ها به پروژه سرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At the end of a workout spend time cooling down with some slow stretches.
[ترجمه گوگل]در پایان تمرین، زمانی را به خنک شدن با حرکات آهسته اختصاص دهید
[ترجمه ترگمان]در پایان ورزش، ساعات فراغت خود را با کمی نرمش کاهش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The dog's tongue hangs out for cooling.
[ترجمه گوگل]زبان سگ برای خنک شدن آویزان است
[ترجمه ترگمان]زبان سگ برای سرد کردن آویزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fill the cooling system with antifreeze as a protection against frost.
[ترجمه گوگل]سیستم خنک کننده را با ضد یخ به عنوان محافظت در برابر یخ زدگی پر کنید
[ترجمه ترگمان]سیستم خنک کننده را با ضد یخ ها به عنوان یک محافظ در برابر یخ پر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The soothing, cooling effect is caused by the evaporation of the sweat on the skin.
[ترجمه گوگل]اثر تسکین دهنده و خنک کننده در اثر تبخیر عرق روی پوست ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]اثر خنک کنندگی و خنک کنندگی، ناشی از تبخیر عرق روی پوست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cooling the beaker helps precipitate the compound.
[ترجمه گوگل]خنک کردن لیوان به رسوب دادن ترکیب کمک می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم خنک کننده به سرعت به ترکیب این ترکیب کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The air conditioning doesn't seem to be cooling the room much.
[ترجمه گوگل]به نظر نمی رسد تهویه مطبوع اتاق را زیاد خنک کند
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد تهویه هوای اتاق را خنک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A cooling drink is welcome on a hot day.
[ترجمه گوگل]در روزهای گرم از نوشیدنی خنک کننده استقبال می شود
[ترجمه ترگمان]یک نوشیدنی خنک در یک روز داغ مورد استقبال قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cooling pumps were left off for more than an hour.
[ترجمه گوگل]پمپ های خنک کننده بیش از یک ساعت خاموش بودند
[ترجمه ترگمان]پمپ خنک کننده بیش از یک ساعت طول می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The cooling unit hasn 't come on yet.
[ترجمه گوگل]واحد خنک کننده هنوز روشن نشده است
[ترجمه ترگمان]دستگاه خنک کننده هنوز نیامده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خنک سازی (اسم)
cooling

تخصصی

[برق و الکترونیک] سرد کنندگی
[زمین شناسی] سردشدن کاهش فعالیت مواد رادیواکتیو به وسیله زوال هسته ای.
[نساجی] سرد کردن - خنک سازی
[ریاضیات] تبرید، سردشدن
[آب و خاک] سرمایش، خنک سازی

انگلیسی به انگلیسی

• chilling, refrigeration

پیشنهاد کاربران

خُنَکش
( Xonakesh )
برودتی
[اقتصاد] تعدیل
سردسازی
خنک کننده
سرمایش

بپرس