cordiality

/ˌkɔːrdɪˈælɪti//ˌkɔːdɪˈælɪti/

معنی: خوش رویی، مهربانی، گرمی، خونگرمی، صمیمیت، مودت قلبی
معانی دیگر: همدلی، مودت، مهر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: cordialities
(1) تعریف: friendly or kindly feeling.

(2) تعریف: an expression of such a feeling.

جمله های نمونه

1. he received us with unexpected cordiality
با صمیمیت غیرمنتظره ای ما را پذیرفت.

2. I was greeted with a show of cordiality.
[ترجمه گوگل]با یک نمایش صمیمانه از من استقبال کردند
[ترجمه ترگمان]من با ابراز صمیمیت و صمیمیت از او استقبال کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With every evidence of cordiality and goodwill, she invited them both round for supper the following evening.
[ترجمه گوگل]با هر شواهدی از صمیمیت و حسن نیت، او هر دو را برای شام عصر روز بعد دعوت کرد
[ترجمه ترگمان]با وجود حسن نیت و حسن نیت، هر دو را برای شام دعوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. While assuming a pose of utmost civility and cordiality, Caroline is relentless in her campaign to undermine me.
[ترجمه گوگل]در حالی که کارولین نهایت متانت و صمیمیت را به خود می گیرد، در کمپین خود برای تضعیف من بی امان است
[ترجمه ترگمان]کارولین با کمال ادب و نزاکت تمام سعی کرد خودش را از این مبارزه منصرف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Without ability, intelligence or cordiality; they know nothing of generosity or manly feeling.
[ترجمه گوگل]بدون توانایی، هوش یا صمیمیت؛ آنها چیزی از سخاوت یا احساس مردانگی نمی دانند
[ترجمه ترگمان]بدون توانایی، هوش یا صمیمیت، هیچ چیز از جوانمردی یا احساسات مردانه نمی دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The week has been marked by increased cordiality in Brussels, Dublin and Moscow towards Mr Wilson.
[ترجمه گوگل]این هفته با افزایش صمیمیت در بروکسل، دوبلین و مسکو نسبت به آقای ویلسون مشخص شده است
[ترجمه ترگمان]این هفته با افزایش صمیمیت در بروکسل، دوبلن و مسکو نسبت به آقای ویلسون مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Chinese even amid the greatest cordiality kept their distance.
[ترجمه گوگل]چینی ها حتی در میان صمیمیت ترین صمیمیت فاصله خود را حفظ کردند
[ترجمه ترگمان]چینی ها حتی در میان کمال صمیمیت فاصله خود را حفظ کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And even today, their cordiality is often more out of necessity than conviction.
[ترجمه گوگل]و حتی امروز، صمیمیت آنها اغلب بیشتر از سر ضرورت است تا اعتقاد
[ترجمه ترگمان]و حتی امروز، صمیمیت آن ها بیشتر از این است که یقین داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They received her with every effort of cordiality.
[ترجمه گوگل]آنها او را با تمام تلاش صمیمانه پذیرفتند
[ترجمه ترگمان]با تمام قوا او را پذیرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He stared at her evenly, all cordiality gone.
[ترجمه گوگل]او به طور مساوی به او خیره شد، تمام صمیمیت از بین رفت
[ترجمه ترگمان]او به آرامی به او خیره شد و با تمام صمیمیت از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hostility could more readily be replaced by respect, cordiality, even friendship.
[ترجمه گوگل]خصومت را به راحتی می توان با احترام، صمیمیت و حتی دوستی جایگزین کرد
[ترجمه ترگمان]می توانست با احترام، صمیمیت، و حتی دوستی جایگزین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. McGinnity was put off balance by the cordiality.
[ترجمه گوگل]مک گینیتی با صمیمیت از تعادل خارج شد
[ترجمه ترگمان]McGinnity با نهایت صمیمیت تعادل خود را حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Indo -U. S. relations always swayed between cordiality and indifference during Cold War, which represented the state of non-alignment and non-enemy.
[ترجمه گوگل]هند -U روابط S همیشه بین صمیمیت و بی تفاوتی در طول جنگ سرد در نوسان بود که نشان دهنده وضعیت عدم تعهد و عدم دشمن بود
[ترجمه ترگمان]هندی - U اس روابط بین صمیمیت و بی تفاوتی در طول جنگ سرد نوسان داشت که نشان دهنده وضعیت عدم اتحاد و عدم دشمنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The desalination emotion, the far cordiality, the false code cannot block from the frail heart.
[ترجمه گوگل]عاطفه نمک زدایی، صمیمیت دور، رمز نادرست نمی توانند جلوی قلب ضعیف را بگیرند
[ترجمه ترگمان]احساس نمک زدایی، صمیمیت دور، این قانون کاذب نمی تواند از قلب شکننده مسدود شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوش رویی (اسم)
beauty, affability, amiability, geniality, neighborliness, cordiality, hospitality, attractiveness, handsomeness

مهربانی (اسم)
affection, affability, amiability, cordiality, kindness, tenderness, love, kindliness, benignity, loving kindness, tender-heartedness, warm-heartedness

گرمی (اسم)
cordiality, heat, stew, zeal, fervor, ardor, mettle, fervency, warmth, glow, zing, rut

خونگرمی (اسم)
temperament, geniality, cordiality, fervor, ardor, fervency, eagerness, fervidity, warm-heartedness

صمیمیت (اسم)
devotion, cordiality, confidence, sincerity, intimacy

مودت قلبی (اسم)
cordiality

انگلیسی به انگلیسی

• friendliness, geniality, affability, affection

پیشنهاد کاربران

خوش اخلاقی و صمیمیت
حسن نیت
صمیمیت
گرمی
مهربانی
مودت قلبی
خوش رویی

بپرس