correctional

/kəˈrekʃn̩əl//kəˈrekʃn̩əl/

تادیبی

جمله های نمونه

1. He is currently being held in a metropolitan correctional center.
[ترجمه گوگل]وی در حال حاضر در کانون اصلاح و تربیت کلانشهر نگهداری می شود
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر در مرکز بازپروری شهری نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Poshekhonov ladled out the lore of the Correctional Labour Colonies.
[ترجمه گوگل]پوشه‌خونف افسانه‌های مستعمره‌های کار اصلاحی را به نمایش گذاشت
[ترجمه ترگمان]Poshekhonov فرهنگ و Colonies اداره کار تادیبی را زیر و رو می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Clearly there are times when correctional staff and professionals come into conflict over their aims.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که مواقعی وجود دارد که کارکنان اصلاح و تربیت و متخصصان بر سر اهداف خود در تضاد قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]واضح است که زمانی وجود دارد که پرسنل زندان ها و افراد حرفه ای با اهداف خود درگیر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How to carry operation does correctional leg bend?
[ترجمه گوگل]نحوه انجام عملیات آیا پاهای اصلاحی خم می شوند؟
[ترجمه ترگمان]نحوه انجام عملیات اصلاح بخش اصلاح و اصلاح وضع خواهد شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Correctional tooth ( unplug tooth ) right is memory influential? Nantong area which hospital is better?
[ترجمه گوگل]دندان اصلاحی (کشیدن دندان) درست است حافظه تاثیرگذار است؟ منطقه نانتونگ کدام بیمارستان بهتر است؟
[ترجمه ترگمان]یکی از دندان های اصلاحی که از پریز برق جدا می شود، تاثیر گذار است؟ ناحیه Nantong که بیمارستان بهتر است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Is myopic and correctional operation good?
[ترجمه گوگل]آیا عمل نزدیک بینی و اصلاحی خوب است؟
[ترجمه ترگمان]عمل myopic و اصلاح correctional خوبه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To cope with the perennial overcrowding problem in correctional institutions, a former military camp was converted into Lo Wu Correctional Institution, a minimum security prison.
[ترجمه گوگل]برای مقابله با مشکل ازدحام بیش از حد دائمی در مؤسسات اصلاح و تربیت، یک اردوگاه نظامی سابق به مؤسسه اصلاحی لو وو، یک زندان حداقل امنیتی، تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]برای مقابله با مشکل ازدحام دائمی در موسسات تادیبی، یک اردوگاه نظامی سابق به موسسه تادیبی \"وو وو\" تبدیل شد که حداقل زندان امنیتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tam Gap Correctional Institution, which accommodates remand prisoners, training centre inmates and young prisoners.
[ترجمه گوگل]مؤسسه اصلاحی تام گپ که زندانیان بازداشتی، زندانیان مراکز آموزشی و زندانیان جوان را در خود جای می دهد
[ترجمه ترگمان]موسسه Correctional Gap، که زندانیان، زندانیان مرکز آموزش و زندانیان جوان را در خود جای داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The tooth is correctional how long be in good condition!
[ترجمه گوگل]دندان اصلاحی است تا چه مدت در شرایط خوبی باشد!
[ترجمه ترگمان]این دندان در حال اصلاح و اصلاح است که چه مدت در شرایط خوبی قرار دارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The students in work-study correctional schools had more aggression than those in regular schools.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان مدارس اصلاح و تربیت کار-مطالعه پرخاشگری بیشتری نسبت به مدارس عادی داشتند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان در مدارس آموزش کار بیشتر از مدارس معمولی دارای پرخاشگری بیشتری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Courses include interpersonal communication, victimology, correctional ethics, and various aspects of criminal justice.
[ترجمه گوگل]دروس شامل ارتباطات بین فردی، بزه دیده شناسی، اخلاق اصلاحی و جنبه های مختلف عدالت کیفری است
[ترجمه ترگمان]این دوره ها عبارتند از ارتباطات بین فردی، victimology، اخلاق تادیبی و جنبه های مختلف عدالت کیفری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Correctional matrix calculation is used for the spectrophotometric determination of Ca, Mg and Zn in hair in this paper.
[ترجمه گوگل]در این مقاله از محاسبه ماتریس اصلاحی برای تعیین اسپکتروفتومتری کلسیم، منیزیم و روی در مو استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]محاسبه ماتریس اصلاحی برای تعیین spectrophotometric کلسیم، منیزیم و Zn در مو در این مقاله مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Inside, a correctional officer barks out orders as new inmates walk through their welcoming process.
[ترجمه گوگل]در داخل، یک افسر اصلاح و تربیت دستورات را صادر می کند، زیرا زندانیان جدید مراحل استقبال خود را طی می کنند
[ترجمه ترگمان]در داخل، یک مامور تادیبی دستور داد زندانیان جدید از طریق روند خوشامد گویی خود عبور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Should correctional glasses compare amblyopia general myopia ( far - sighted ) does degree want low?
[ترجمه گوگل]آیا عینک اصلاحی باید آمبلیوپی را با نزدیک بینی عمومی (دور بینانه) مقایسه کند آیا درجه می خواهد پایین؟
[ترجمه ترگمان]آیا باید گیلاس ها را با myopia general (دور نزدیک بین)مقایسه کرد؟ آیا میزان low کم است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Were you employed at Fox River as a correctional officer, Mr. Geary?
[ترجمه گوگل]آقای گری، شما در فاکس ریور به عنوان افسر اصلاح و تربیت مشغول به کار بودید؟
[ترجمه ترگمان]تو توی \"فاکس\" به عنوان یه مامور اعدام استخدام شدی، آقای \"Geary\"؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• serving to fix or put right; serving to punish, disciplinary

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : correct
اسم ( noun ) : correction / corrective / correctness
صفت ( adjective ) : corrective / correct / correctional
قید ( adverb ) : correctly
بازپروری
تنبیه، جزا، کیفر، مجازات، اصلاح، تربیت، تربیت کردن، ادب کردن
اصلاح وتربیت
بازپروری
اصلاحی

بپرس