cortege

/kɔːrˈteʒ//kɔːˈteɪʒ/

معنی: جمعیت، ملتزمین
معانی دیگر: جمعیت مانند تشییع کنندگان جنازه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a funeral procession.

(2) تعریف: a group or procession of attendants; retinue.
مشابه: entourage, escort, retinue

جمله های نمونه

1. funeral cortege
مشایعت کنندگان جنازه،کاروان مشایعین جنازه

2. As the cortege reached George Square in the heart of Glasgow, the crowd watched silently until some one broke into applause.
[ترجمه گوگل]هنگامی که هیئت به میدان جورج در قلب گلاسکو رسیدند، جمعیت در سکوت تماشا می‌کردند تا زمانی که یک نفر با کف زدن شکست
[ترجمه ترگمان]هنگامی که هیات تشییع به میدان جورج در مرکز شهر گلاسکو رسید، جمعیت به آرامی تماشا کردند تا اینکه کسی دست به کف زدن داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The funeral cortege must have been ten blocks long, cruising across the city at a measured pace.
[ترجمه گوگل]هیئت تشییع جنازه باید ده بلوک طول داشته باشد و با سرعت معینی در سراسر شهر می چرخید
[ترجمه ترگمان]موکب تشییع با سرعت اندازه گیری شده، می بایست ۱۰ بلوک طول بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. On its way to the churchyard, the funeral cortege passed Gary Manning's favourite pub.
[ترجمه گوگل]در راه خود به حیاط کلیسا، هیئت تشییع جنازه از میخانه مورد علاقه گری منینگ گذشت
[ترجمه ترگمان]در ضمن راه رفتن به حیاط کلیسا، مراسم تشییع و تشییع و تشییع و تشییع در میخانه مورد علاقه اش به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He took off his cap as the cortege passed.
[ترجمه گوگل]با گذشتن هیئت، کلاهش را در آورد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ملتزمین رکاب عبور می کردند کلاهش را برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The procession serenely, like a cortege entering the cemetery gates.
[ترجمه گوگل]راهپیمایی بی‌آرام، مثل دسته‌ای که وارد دروازه‌های قبرستان می‌شود
[ترجمه ترگمان]موکب تشییع، مانند ملتزمین رکاب که به سوی گورستان می رفتند، به آرامی به راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The procession passes serenely, like a cortege entering the cemetery gates.
[ترجمه گوگل]راهپیمایی با آرامش می گذرد، مانند هیئتی که وارد دروازه های قبرستان می شود
[ترجمه ترگمان]دسته به آرامی حرکت می کنند، مثل ملتزمین رکاب که وارد قبرستان می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was honored with a huge funeral cortege, with all members present in full funeral regalia.
[ترجمه گوگل]او با هیئت بزرگ تشییع جنازه با حضور همه اعضا در مراسم تشییع جنازه تجلیل شد
[ترجمه ترگمان]او با یک مراسم تدفین بزرگ، با تمام اعضای حاضر در مراسم تدفین کامل، مورد احترام قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When the bald photographer and his cortege arrive at her courtyard it is locked, because her family isn't at home, so she can't receive male guests.
[ترجمه گوگل]وقتی عکاس کچل و هیئتش به حیاط او می‌رسند، قفل است، زیرا خانواده او در خانه نیستند، بنابراین او نمی‌تواند از مهمانان مرد پذیرایی کند
[ترجمه ترگمان]وقتی عکاس طاس و ملتزمین رکاب او به حیاط او رسیدند، در قفل است، چون خانواده اش در خانه نیستند، بنابراین نمی تواند مهمانان را بپذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A repatriation cortege carrying seven fallen British soldiers passes through the town of Wootton Bassett, England.
[ترجمه گوگل]یک گروه بازگشت به وطن حامل هفت سرباز انگلیسی کشته شده از شهر ووتن باست انگلستان می گذرد
[ترجمه ترگمان]یک هیات بازگشت به کشور که هفت سرباز کشته شده بریتانیایی را باخود حمل می کند از شهر of bassett در انگلستان عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mark Duggan's cortege left his parents' home and made its way through Tottenham's Broadwater Farm Estate to his private funeral.
[ترجمه گوگل]هیئت مارک دوگان خانه والدینش را ترک کرد و از طریق املاک مزرعه برودواتر تاتنهام به مراسم تشییع جنازه خصوصی او راه یافت
[ترجمه ترگمان]\"مارک دوگان\" والدین خود را به خانه ترک کرد و راه خود را از طریق املاک Broadwater s تاتنهام به مراسم تدفین خصوصی اش تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He returned in a few minutes with a very wet and chastened Liam and the cortege was complete.
[ترجمه گوگل]بعد از چند دقیقه با لیام خیلی خیس و تنبیه شده برگشت و هیئت کامل شد
[ترجمه ترگمان]پس از چند دقیقه برگشت و هوا را خیس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sportsmen, journalists, newspaper photographers and local political figures were among the many walking in the cortege.
[ترجمه گوگل]ورزشکاران، روزنامه نگاران، عکاسان روزنامه ها و شخصیت های سیاسی محلی از جمله افراد زیادی بودند که در سالن راه می رفتند
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران، روزنامه نگاران، عکاسان روزنامه و چهره های سیاسی محلی از جمله افرادی بودند که در این دسته راهپیمایی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What struck me was the music in the funeral parade, the cortege, the boots backward in the stirrups.
[ترجمه گوگل]چیزی که مرا تحت تأثیر قرار داد موسیقی در مراسم تشییع جنازه، هیئت، چکمه های عقب افتاده در رکاب بود
[ترجمه ترگمان]چیزی که به من خورد موسیقی در مراسم تدفین بود، ملتزمین رکاب و چکمه های عقب روی رکاب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جمعیت (اسم)
habitancy, party, heap, flock, society, bike, army, group, company, population, crowd, people, mob, gang, cortege, press, throng, herd, habitance, gaggle

ملتزمین (اسم)
escort, suite, attendance, retinue, henchmen, cortege, disciples, followers

انگلیسی به انگلیسی

• progression; retinue
a cortege is a procession of people who are walking or riding in cars to a funeral.

پیشنهاد کاربران

دسته عزاداران ( نفر و خودرو ) که به آرامی حرکت میکنند
تشییع جنازه

بپرس