coupled

جمله های نمونه

1. coupled equations
(ریاضی) معادلات همبسته

2. the dining-car was coupled to the locomotive
واگن غذاخوری به لوکوموتیو وصل بود.

3. their protest was coupled with threats
اعتراض آنان با تهدید همراه بود.

4. They coupled the carriages of the train together.
[ترجمه گوگل]واگن های قطار را با هم جفت کردند
[ترجمه ترگمان]از کالسکه ها با هم جفت می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Each element is mathematically coupled to its neighbours.
[ترجمه گوگل]هر عنصر از نظر ریاضی با همسایگان خود جفت می شود
[ترجمه ترگمان]هر آلمان از لحاظ ریاضی به همسایگانش پیوسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Gambling is always coupled with degradation.
[ترجمه گوگل]قمار همیشه با تنزل همراه است
[ترجمه ترگمان]قماربازی همواره با خفت توام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Overproduction, coupled with falling sales, has led to huge losses for the company.
[ترجمه گوگل]تولید بیش از حد، همراه با کاهش فروش، منجر به زیان هنگفتی برای شرکت شده است
[ترجمه ترگمان]Overproduction، همراه با کاهش فروش، منجر به خسارت های زیادی برای شرکت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The various systems are coupled together in complex arrays.
[ترجمه گوگل]سیستم های مختلف در آرایه های پیچیده با هم جفت می شوند
[ترجمه ترگمان]سیستم های مختلف در آرایه های پیچیده به هم متصل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The cars of the train are coupled together by shackles.
[ترجمه گوگل]واگن های قطار با غل و زنجیر به هم متصل شده اند
[ترجمه ترگمان]واگن های قطار با زنجیر به هم متصل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The sleeping car and restaurant car were coupled together.
[ترجمه گوگل]ماشین خواب و ماشین رستوران با هم جفت شده بودند
[ترجمه ترگمان]ماشین در حال خواب و ماشین با هم جفت شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The large number of new graduates, coupled with high unemployment, means that there is fierce competition for jobs.
[ترجمه گوگل]تعداد زیاد فارغ التحصیلان جدید، همراه با بیکاری بالا، به این معنی است که رقابت شدیدی برای مشاغل وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از فارغ التحصیلان جدید همراه با بیکاری بالا به این معناست که رقابت شدیدی برای مشاغل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Its engine is coupled to a semiautomatic gearbox.
[ترجمه گوگل]موتور آن به یک گیربکس نیمه اتوماتیک کوپل شده است
[ترجمه ترگمان]موتور آن به یک جعبه دنده semiautomatic متصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her skill at working with wood is coupled to a keen eye for design.
[ترجمه گوگل]مهارت او در کار با چوب با چشم تیزبین برای طراحی همراه است
[ترجمه ترگمان]مهارت او در کار با چوب، به چشم یک چشم مشتاق برای طراحی همراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lack of rain coupled with high temperatures caused the crops to fail.
[ترجمه گوگل]کمبود باران همراه با دمای بالا باعث از بین رفتن محصولات شد
[ترجمه ترگمان]عدم بارش همراه با درجه حرارت بالا باعث شکست محصولات شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] مزدوج
[برق و الکترونیک] تزویج شده
[ریاضیات] جفت شده، وصل کردن

انگلیسی به انگلیسی

• attached, joined, linked

پیشنهاد کاربران

وابسته
اجتماع
متصل
جفت شدن ( فیزیک )
درگیر
پیوند، زوج، جفت
همبستگی
همراه
بهم پیوسته

بپرس