courser

/ˈkɔːrsər//ˈkɔːsə/

معنی: اسب تند رو
معانی دیگر: (اسب) تندرو، تیز پای، بادپا، (جانورشناسی) تیزبال (انواع پرندگان کرانه زی افریقا و آسیای شرقی از تیره ی glareolidae)، سگ شکاری، سگ پیگرد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: someone who participates in the sport of chasing game with dogs.

(2) تعریف: a dog trained to chase game.
اسم ( noun )
• : تعریف: a fast, spirited horse.

جمله های نمونه

1. The little ugly duck murmured while walked, a courser scurried out.
[ترجمه گوگل]اردک زشت کوچولو در حالی که راه می رفت زمزمه می کرد، یک دوره گردان به سرعت بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]اردک زشت، در حالی که راه می رفت، زیر لب گفت: یک اسب تندرو بیرون دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A cream - coloured courser had used to visit this hill.
[ترجمه گوگل]یک کورس کرم رنگ برای بازدید از این تپه استفاده کرده بود
[ترجمه ترگمان]یک اسب تندرو از این تپه دیدن کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. African courser that feeds on insect parasites on crocodiles.
[ترجمه گوگل]کورس آفریقایی که از انگل های حشرات کروکودیل تغذیه می کند
[ترجمه ترگمان]courser آفریقایی که از انگل های حشرات در crocodiles تغذیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A clever courser is a hunter's good helper.
[ترجمه گوگل]یک مربی باهوش کمک کننده خوب یک شکارچی است
[ترجمه ترگمان]یک اسب تندرو کمک شکارچی خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The youth gets Sudan eventually allow, riding courser to gallop and go.
[ترجمه گوگل]جوانان در نهایت به سودان اجازه می‌دهند، سوار بر کورس می‌روند و می‌روند
[ترجمه ترگمان]در نهایت، جوانان سودان را وادار به تاخت و تاز می کنند و می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Once in a winter, a hunter went to hunt with his courser.
[ترجمه گوگل]یک بار در زمستان، یک شکارچی با کورس خود برای شکار می رفت
[ترجمه ترگمان]یک روز در زمستان شکارچی به شکار با اسب خود رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is a close relationship between the hero and the courser in the Mongolian - Turki epics.
[ترجمه گوگل]در حماسه های مغولی - ترکی رابطه نزدیکی بین قهرمان و درس آموز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]رابطه نزدیکی میان قهرمان و the در حماسه های ترکی - ترکی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Developing together with technique and sales, Chunlan Auto From " dark horse " to " courser "
[ترجمه گوگل]توسعه همراه با تکنیک و فروش، Chunlan Auto از "اسب تیره" تا "کورس"
[ترجمه ترگمان]توسعه با استفاده از تکنیک و فروش، Chunlan خودکار از \"اسب سیاه\" تا \"courser\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسب تندرو (اسم)
courser, ganger

انگلیسی به انگلیسی

• fast horse; person who hunts with hounds; hunting dog

پیشنهاد کاربران

بپرس