creator

/kriˈeɪtər//kriːˈeɪtə/

معنی: سازنده، موجد، خالق، افریننده، موسس، زاینده، افریدگار
معانی دیگر: آفریدگر، ابداع کننده، (c بزرگ) خداوند، آفریدگار، هستی بخش، دادار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who creates.
مشابه: architect, author

(2) تعریف: (cap.) God (prec. by the).
مشابه: almighty, eternal, everlasting, lord

جمله های نمونه

1. jahangir is the creator of this new apparatus
جهانگیر ابداع کننده این دستگاه جدید است.

2. He's the creator of a successful cartoon series.
[ترجمه گوگل]او خالق یک سریال کارتونی موفق است
[ترجمه ترگمان]او خالق یک سریال کارتونی موفق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Who was the creator of the miniskirt?
[ترجمه گوگل]خالق دامن کوتاه چه کسی بود؟
[ترجمه ترگمان]خالق این دامن چه کسی بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Only Broadmeyer, as the creator of this mutation, knew the answer.
[ترجمه گوگل]تنها برودمایر به عنوان خالق این جهش پاسخ را می دانست
[ترجمه ترگمان]فقط Broadmeyer، به عنوان خالق این جهش، جواب را می دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You may know him as the talented creator of that incisive Tucson Weekly comic strip, Staggering Heights.
[ترجمه گوگل]ممکن است او را به‌عنوان خالق با استعداد کمیک استریپ هفتگی توسان، بلندی‌های سرسام‌آور، بشناسید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید او را به عنوان یک خالق با استعداد و با استعداد یک هفته نامه کمدی incisive یا Heights تلوتلوخوران، بشناسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And he was the creator of a new police jargon.
[ترجمه گوگل]و او خالق یک اصطلاح پلیسی جدید بود
[ترجمه ترگمان]و او خالق یک زبان جدید پلیس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As the creator of the software, it has a leg up in figuring out how to untangle it.
[ترجمه گوگل]به‌عنوان خالق نرم‌افزار، این نرم‌افزار می‌تواند در یافتن چگونگی گره‌گشایی آن تلاش کند
[ترجمه ترگمان]به عنوان سازنده نرم افزار، یک پایش در تعیین این که چگونه آن را رها کند، دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We are accountable to the Creator.
[ترجمه عباس] ما در برابر خداوند مسئول هستیم
|
[ترجمه پریسا] ما به خداوند جوابگو هستیم
|
[ترجمه الینا] ما در برابر خالق جوابگو هستیم
|
[ترجمه گوگل]ما در برابر خالق مسئولیم
[ترجمه ترگمان]ما مسئول خالق هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Water - the creator of climate and weather Water can contain vast amounts of heat energy.
[ترجمه گوگل]آب - خالق آب و هوا و آب و هوا آب می تواند حاوی مقادیر زیادی انرژی گرمایی باشد
[ترجمه ترگمان]آب - سازنده آب و هوا و آب و هوا می تواند شامل مقادیر عظیمی از انرژی گرمایی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His feelings fascinated him, and his creator, J. D. Salinger, thought readers should sympathize with them.
[ترجمه گوگل]احساسات او او را مجذوب خود کرد و خالقش، جی دی سالینجر، فکر کرد که خوانندگان باید با آنها همدردی کنند
[ترجمه ترگمان]احساساتش او را مجذوب می کرد، و creator، جی د خوانندگان فکر می کنند که خوانندگان باید با آن ها همدردی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Yet Zeus becomes creator as well as ruler.
[ترجمه گوگل]با این حال زئوس خالق و حاکم می شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، زئوس هم به عنوان خالق و هم حاکم تبدیل به خالق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. More conveniently for you as the creator of her adventure, your start could be her arrival.
[ترجمه گوگل]راحت‌تر برای شما به عنوان خالق ماجراجویی، شروع شما می‌تواند ورود او باشد
[ترجمه ترگمان]به راحتی برای تو، به عنوان خالق ماجرای او، شروع به آمدن او می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The creator of Yoknapatawpha County took shape on a bench, seated with his legs crossed, holding a pipe.
[ترجمه گوگل]خالق شهرستان یوکناپاتاوفا روی نیمکتی شکل گرفت، در حالی که پاهایش روی هم نشسته بود و لوله ای در دست داشت
[ترجمه ترگمان]خالق بخش Yoknapatawpha روی نیمکتی نشسته و پاهایش را روی هم گذاشته بود و یک چپق در دست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. None could be held up as creator, sustainer or judge of the world.
[ترجمه گوگل]هیچ کس را نمی توان به عنوان خالق، نگهدار یا قاضی جهان نگه داشت
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از آن ها نمی تواند به عنوان خالق، sustainer یا داور جهان تشکیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سازنده (اسم)
performer, author, composer, maker, manufacturer, creator, constructor, builder, producer, engineer, originator, procreator, instrumentalist

موجد (اسم)
creator, inventor, inventer

خالق (اسم)
maker, creator, demiurge

افریننده (اسم)
creator

موسس (اسم)
founder, creator, originator, establisher, organizer

زاینده (اسم)
creator, generator, generatrix, procreator

افریدگار (اسم)
creator

تخصصی

[کامپیوتر] سازنده

انگلیسی به انگلیسی

• person who creates, inventor, designer
the creator of something is the person who made it or invented it.
god is sometimes referred to as the creator.

پیشنهاد کاربران

آفرینگر
( Āfaringar )
منعقدکننده ( قرارداد )
creator: خالق
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : create
✅️ اسم ( noun ) : creation / creationism / creationist / creative / creator / creativity / creativeness
✅️ صفت ( adjective ) : creative / creationist
✅️ قید ( adverb ) : creatively
موسس
Creative : خلّاق یا خلاقانه ( صفته و اسم نیست ) - ساختگی ( من درآوردی )
Creator : خالق - آفریدگار - آفریننده ( اسمه و صفت نیست )
🌠 CREATOR 🌠
1 ) a person who makes something new
◀️ the creator of the popular television show
...
[مشاهده متن کامل]

2 ) God
🌠 CREATIVE 🌠
1 ) having or showing an ability to make new things or think of new ideas
2 ) always used before a noun : using the ability to make or think of new things : involving the process by which new ideas, stories, etc. , are created
3 ) always used before a noun usually disapproving : done in an unusual and often dishonest way

خَلقیدگار.
آفریدگار.
کردگار.
خالق، افریننده،
واژه ی کردگار از زبان فارسی وارد زبان انگیسی شده و به creator تبدیل شده. بنابراین واژه creator به معنی خالق و آفریننده همان واژه ی کردگار است البته با اندکی تفاوت در تلفظ.
خالق
پدیدآور
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس