crossword


معنی: جدول کلمات متقاطع، جدول معمایی
معانی دیگر: جدول معمائى، جدول لغز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a puzzle in which the player must guess words from numbered clues and enter them in the correspondingly numbered series of vertical or horizontal squares; crossword puzzle.

- Have you done the crossword today?
[ترجمه گوگل] جدول کلمات متقاطع را امروز انجام دادید؟
[ترجمه ترگمان] امروز جدول رو حل کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He sat frowning over a crossword puzzle.
[ترجمه گوگل]با اخم روی جدول کلمات متقاطع نشست
[ترجمه ترگمان]با اخم روی جدول حل جدول نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This crossword is full of anagrams.
[ترجمه گوگل]این جدول متقاطع پر از آناگرام است
[ترجمه ترگمان]این جدول پر از anagrams
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This crossword will really tax your brain.
[ترجمه گوگل]این جدول کلمات متقاطع واقعاً به مغز شما آسیب می رساند
[ترجمه ترگمان]این جدول واقعا باعث تقویت مغز شما خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He shows a great interest in crossword puzzles.
[ترجمه گوگل]او علاقه زیادی به جدول کلمات متقاطع نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]اون خیلی علاقه داره که جدول حل کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I finished the crossword by myself.
[ترجمه گوگل]جدول کلمات متقاطع را خودم تمام کردم
[ترجمه ترگمان]من جدول رو تنهایی تموم کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She's a genius at doing crossword puzzles.
[ترجمه گوگل]او در انجام جدول کلمات متقاطع نابغه است
[ترجمه ترگمان]اون یه نابغه است که جدول حل میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The crossword is on the back page.
[ترجمه گوگل]جدول کلمات متقاطع در صفحه پشتی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]جدول در صفحه پشتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Stanley is our resident crossword fanatic.
[ترجمه گوگل]استنلی متعصب مقیم جدول کلمات متقاطع ما است
[ترجمه ترگمان](استنلی)یکی از افراد متعصب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I usually do the crossword in my lunch hour.
[ترجمه گوگل]من معمولاً در ساعت ناهار جدول کلمات متقاطع را انجام می دهم
[ترجمه ترگمان]من معمولا جدول وقت ناهارم رو تمرین می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I've finished the crossword apart from 3 across and down.
[ترجمه گوگل]من جدول کلمات متقاطع را به غیر از 3 و پایین تمام کردم
[ترجمه ترگمان]من جدول را از ۳ تا پایین و پایین تمام کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I amused myself with crossword puzzles.
[ترجمه گوگل]خودم را با جدول کلمات متقاطع سرگرم کردم
[ترجمه ترگمان]من خودم رو با جدول حل کردن جدول سرگرم کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I like to sit down and do the crossword .
[ترجمه گوگل]دوست دارم بشینم جدول کلمات متقاطع رو انجام بدم
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم بشینم و جدول حل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I do the Times crossword every morning.
[ترجمه گوگل]من جدول کلمات متقاطع تایمز را هر روز صبح انجام می دهم
[ترجمه ترگمان]من هر روز صبح جدول تایمز رو حل می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Come on, it's only a crossword, it's not rocket science.
[ترجمه گوگل]بیا، این فقط یک جدول کلمات متقاطع است، این علم موشک نیست
[ترجمه ترگمان]بی خیال فقط یه جدول هست که یه علم موشکی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جدول کلمات متقاطع (اسم)
charade, crossword, word square

جدول معمایی (اسم)
crossword

انگلیسی به انگلیسی

• puzzle which gives clues and players must find the right word to fit in the blank area
a crossword or crossword puzzle is a word game in which you work out answers to clues, and write the answers in the white squares of a pattern of black and white squares.

پیشنهاد کاربران

جدول کلمات متقاطع. و از زبان پارسی دوستان : کراواژه
کَراواژه
( Karāvāzhe )
�کَرا� ( cross ) و �واژه� ( word )
کلمات متقاطع
Cross word:
to disagree or argue with someone about something
. E. g
My parents have never had a cross word all their married lives .
دقت بفرمایید بین دو کلمه فاصله هست و همین موضوع این عبارت را از عبارت دیگر به معنای جدول متمایز میکنه
...
[مشاهده متن کامل]

مثال عنوان میکنه والدینم هرگز در طول زندگی زناشویی مشاجره و اختلاف نداشتند

جدول کلمات
کلمات متقاطع

جدول
Ido crossword puzzles من معما روحل میکنم
جدول

بپرس