cruciform

/ˈkruːsɪfɔːrm//ˈkruːsɪfɔːm/

معنی: چلیپایی، بشکل صلیب
معانی دیگر: صلیب شکل، خاج سان، ضربدری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: in the shape of a cross.
اسم ( noun )
• : تعریف: a cross or representation of a cross.

جمله های نمونه

1. cruciform leaves
برگ های چلیپا مانند

2. Cruciform plan with dome over the crossing and often over each arm also, e. g. S. Mark, Venice.
[ترجمه گوگل]پلان صلیبی با گنبد بر روی گذرگاه و اغلب بر روی هر بازو نیز، e g اس مارک، ونیز
[ترجمه ترگمان]cruciform با گنبد بالای سر عبور می کنند و اغلب بر روی هر بازو، یعنی e گرم اس مارک، ونیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is cruciform and aisleless, built of locally quarried ashlar stone.
[ترجمه گوگل]این صلیبی شکل و بدون راهرو است که از سنگ های خشخاش محلی ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]آن صلیبی و aisleless است که از سنگ ashlar ساخته شده به طور محلی ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It consisted of a cruciform church whose stone was hewn from hardened lava.
[ترجمه گوگل]این کلیسا شامل یک کلیسای صلیبی بود که سنگ آن از گدازه های سخت تراشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]این شامل یک کلیسای صلیبی بود که سنگ آن از سنگ های آهکی پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The cruciform pattern on Latin cross plan was retained, with much lower vaults than on the Continent.
[ترجمه گوگل]الگوی صلیبی شکل در پلان متقاطع لاتین با طاق های بسیار پایین تر از قاره حفظ شد
[ترجمه ترگمان]طرح صلیب لاتینی بر روی نقشه صلیبی لاتین، با طاق های بسیار کم تر از قاره اروپا حفظ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cruciform – A tree shape that requires its own material so that it can prioritize with the terrain and the surrounding objects.
[ترجمه گوگل]صلیبی - شکل درختی که به مواد خاص خود نیاز دارد تا بتواند با زمین و اشیاء اطراف اولویت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]cruciform - یک شکل درخت که به مواد خودش نیاز دارد تا بتواند با زمین و اشیا اطراف آن را اولویت بندی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cruciform biaxial tensile test is an effective and practical method to realize the process of complex strain paths.
[ترجمه گوگل]آزمایش کشش دو محوری صلیبی یک روش موثر و کاربردی برای تحقق فرآیند مسیرهای کرنش پیچیده است
[ترجمه ترگمان]تست کشش صلیبی cruciform یک روش موثر و عملی برای تحقق فرآیند مسیرهای کرنش پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The cruciform control rod controlling is the main method to control reactivity in the nuclear heating reactor (NHR).
[ترجمه گوگل]کنترل میله کنترل صلیبی روش اصلی برای کنترل واکنش پذیری در راکتور گرمایش هسته ای (NHR) است
[ترجمه ترگمان]کنترل میله کنترل صلیبی روش اصلی کنترل واکنش پذیری در رآکتور گرمایش هسته ای است (NHR)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On the basis of the test of full-scale cruciform specimens under low-reversed cyclic load, its load-bearing capacity under shear force was studied.
[ترجمه گوگل]بر اساس آزمایش نمونه های صلیبی در مقیاس کامل تحت بار چرخه ای معکوس پایین، ظرفیت باربری آن تحت نیروی برشی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]براساس تست نمونه های cruciform با مقیاس کامل تحت بار چرخشی معکوس شده، ظرفیت تحمل بار تحت نیروی برشی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The part of the chancel a cruciform church that is occupied by this company of singers.
[ترجمه گوگل]بخشی از کلیسای صلیبی شکل که توسط این گروه از خوانندگان اشغال شده است
[ترجمه ترگمان]بخشی از محراب کلیسا صلیبی بود که توسط این گروه از خوانندگان اشغال شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Aerospace Drivers, Ribbed, for Internal Offset Cruciform Ribbed or Unribbed Drives Metric Series-First Edition.
[ترجمه گوگل]درایورهای هوافضا، آجدار، برای درایوهای آجدار آجدار یا بدون آجدار داخلی درایوهای متریک سری - اول
[ترجمه ترگمان]Drivers Aerospace، ribbed، for cruciform Internal ribbed or Drives Unribbed سری اول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is often nicknamed the Northern Cross, and certainly it is much more cruciform than the Southern Cross.
[ترجمه گوگل]اغلب به آن صلیب شمالی لقب داده می شود و مطمئناً بسیار بیشتر از صلیب جنوبی است
[ترجمه ترگمان]اغلب به صلیب شمالی لقب داده می شود و مسلما بیشتر از صلیب جنوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Behind him, a winged, helmeted figure leans on a cruciform, phallic-looking sword.
[ترجمه گوگل]پشت سر او، چهره ای بالدار و کلاهخوددار به شمشیری چلیپایی شکل و فالیک تکیه داده است
[ترجمه ترگمان]در پشت سرش یک هیکل بالدار و helmeted به صورت صلیبی روی یک صلیبی خم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They were all made of large, irregularly cut stone blocks and of simple cruciform structure.
[ترجمه گوگل]همه آنها از بلوک های سنگی بزرگ و نامنظم و از ساختار صلیبی شکل ساده ساخته شده بودند
[ترجمه ترگمان]همه آن ها از بلوک های سنگی کوتاه و نامنظم تشکیل شده بودند و ساختار ساده cruciform را تشکیل می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چلیپایی (صفت)
cross, crossover, cruciform, cruciate, trigonous

بشکل صلیب (صفت)
cruciform

تخصصی

[برق و الکترونیک] صلیبی

انگلیسی به انگلیسی

• in the form of a cross

پیشنهاد کاربران

بپرس