cultivable

/ˈkʌltɪvəbl̩//ˈkʌltɪvəbl̩/

معنی: قابل کشت
معانی دیگر: کشت پذیر، قابل کشت و زرع، پروردنی، برزش پذیر (cultivatable هم می گویند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: cultivatable (adj.), cultivability (n.)
• : تعریف: able to be cultivated.
متضاد: uncultivable
مشابه: arable

جمله های نمونه

1. Irrigation has increased the area of cultivable land.
[ترجمه گوگل]آبیاری سطح زمین قابل کشت را افزایش داده است
[ترجمه ترگمان]آبیاری زمین های قابل کشت را افزایش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Most of the world's cultivable areas are, by comparison, either hardly touched or not yet touched at all.
[ترجمه گوگل]در مقایسه، بیشتر مناطق قابل کشت جهان یا به سختی لمس شده اند یا اصلاً لمس نشده اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مناطق قابل کشت در دنیا، با مقایسه، یا به سختی لمس نمی شوند و یا اصلا مورد لمس قرار نمی گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. By 199 only 27 percent of the cultivable land was so controlled.
[ترجمه گوگل]تا سال 199 تنها 27 درصد از زمین های قابل کشت تحت کنترل بود
[ترجمه ترگمان]تنها ۲۷ درصد زمین قابل کشت تا این حد تحت کنترل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This has provided valuable data for extension of cultivable land.
[ترجمه گوگل]این داده های ارزشمندی را برای گسترش زمین های قابل کشت فراهم کرده است
[ترجمه ترگمان]این امر داده های ارزشمندی برای توسعه زمین های قابل کشت فراهم کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. While China has plenty of cultivable land, it does not have a lot of water.
[ترجمه گوگل]در حالی که چین زمین های قابل کشت فراوان دارد، اما آب زیادی ندارد
[ترجمه ترگمان]در حالی که چین زمین قابل کشت فراوان دارد اما آب زیادی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And China's arable cultivable acres make up only seven per cent of the world's total acreage.
[ترجمه گوگل]و هکتارهای قابل کشت چین تنها هفت درصد از کل سطح زیرکشت جهان را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]و زمین های قابل کشت زراعی چین تنها ۷ درصد از کل زمین های جهان را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What about water supply, the availability of cultivable land or jobs?
[ترجمه گوگل]در مورد تامین آب، در دسترس بودن زمین قابل کشت یا شغل چطور؟
[ترجمه ترگمان]در مورد تامین آب، در دسترس بودن زمین قابل کشت و یا شغل؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The cultivable area of the country no longer suffices to sustain the population.
[ترجمه گوگل]مساحت قابل کشت کشور دیگر برای حفظ جمعیت کافی نیست
[ترجمه ترگمان]منطقه قابل کشت این کشور دیگر برای حفظ جمعیت کافی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Because mathematical linguistics plays an important role in the cultivable aspects of mathematics communication ability, this thesis treats of it, and has given its experimental example.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که زبان شناسی ریاضی نقش مهمی در جنبه های قابل پرورش توانایی ارتباطی ریاضی دارد، این پایان نامه به آن پرداخته و مثال تجربی آن را آورده است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که زبان شناسی ریاضی نقش مهمی را در جنبه های قابل کشت قابلیت ارتباط ریاضی ایفا می کند، این پایان نامه با آن برخورد می کند و نمونه آزمایشی خود را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Take the analysis of the peasants " behavior in the cultivable land transfer process. "
[ترجمه گوگل]تحلیل رفتار دهقانان در فرآیند انتقال زمین قابل کشت را در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]تحلیل رفتار کشاورزان در فرآیند انتقال زمین قابل کشت را در نظر بگیرید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل کشت (صفت)
cultivable

انگلیسی به انگلیسی

• able to be prepared and planted (of land); able to be developed or improved

پیشنهاد کاربران

بپرس