cupid

/ˈkjuːpəd//ˈkjuːpɪd/

معنی: کوپید
معانی دیگر: (اسطوره ی روم) کوپید (دارگونه ی عشق که پسر ونوس بود و به صورت پسربچه ی بالداری با تیر و پیکان تجسم می شود)، افسانه یونان کوپید، خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in Roman mythology, the god of love; Amor; Eros.

(2) تعریف: (l.c.) a representation of Cupid as a naked, winged boy with a bow and arrow.

جمله های نمونه

1. May this Valentine bless us with the cupid of love and warmth of romance. Happy Valentine's Day Honey!
[ترجمه علی اکبر منصوری] باشد که این ولنتاین با خدای عشق، کیوپید، و گرمای عاشقانه به ما برکت دهد. روز ولنتاین مبارک عسلم!
|
[ترجمه ح] کسیاست که بال دارد
|
[ترجمه گوگل]باشد که این ولنتاین ما را با کوپید عشق و گرمای عاشقانه برکت دهد روز ولنتاین مبارک عسل!
[ترجمه ترگمان]شاید این والانتین به عشق عشق و عشق باشد روز ولنتاین مبارک عزیزم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Cupid is usually depicted as a winged boy with a bow and arrow.
[ترجمه گوگل]کوپید معمولاً به صورت پسری بالدار با تیر و کمان به تصویر کشیده می شود
[ترجمه ترگمان]Cupid معمولا به عنوان یک پسر بالدار با کمان و کمان به تصویر کشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She vowed never to play cupid again.
[ترجمه گوگل]او عهد کرد که دیگر هرگز کوپید بازی نکند
[ترجمه ترگمان]سوگند خورد که دیگر به مجسمه نخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cupid had at last managed to lodge an arrow in his stony heart.
[ترجمه گوگل]کوپید بالاخره موفق شد تیری را در قلب سنگی خود فرو کند
[ترجمه ترگمان]کوپیدون بالاخره توانسته بود تیری در قلب سنگی خود فرو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sandy has played Cupid to dozens of couples since she set up a dating agency six years ago.
[ترجمه گوگل]سندی از شش سال پیش که آژانس دوستیابی راه اندازی کرد، برای ده ها زوج نقش کوپید را بازی کرده است
[ترجمه ترگمان]سندی از وقتی که ۶ سال پیش یه آژانس قرار ملاقات گذاشته بود \"کیوپید\" رو بازی کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One was young with a cupid face dotted with two splotches of rouge, and long brown hair.
[ترجمه گوگل]یکی جوان بود با صورت کوپید پر از دو لکه سرخ و موهای بلند قهوه ای
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها جوانی بود با صورتی کوچک و موهای خرمایی رنگ و موهای بلند قهوه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cupid had told him the whole Story and had begged for his help.
[ترجمه گوگل]کوپید تمام داستان را به او گفته بود و از او کمک خواست
[ترجمه ترگمان]کوپیدون همه داستان را به وی گفته بود و از او تقاضای کمک کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The famous story of Cupid and Psyche is told only by Apuleius, who writes very much like Ovid.
[ترجمه گوگل]داستان معروف کوپید و روان فقط توسط آپولیوس روایت می شود که بسیار شبیه اوید می نویسد
[ترجمه ترگمان]داستان مشهور of و Psyche فقط به وسیله آپولیوس به او گفته می شود که بسیار شبیه اشعار اووید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A lead Cupid aimed his arrow from the top of a marble pillar.
[ترجمه گوگل]یک کوپید سربی تیر خود را از بالای یک ستون مرمری نشانه گرفت
[ترجمه ترگمان]مجسمه رب النوع عشق به نشانه تیر از روی ستون مرمری بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is not Cupid that they need but the attentions of a sympathetic psychotherapist.
[ترجمه گوگل]این کوپید نیست که آنها به توجه یک روان درمانگر دلسوز نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]این رب النوع عشق نیست که آن ها به روان روان sympathetic نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cupid was healed of his wound by now and longing for Psyche.
[ترجمه گوگل]کوپید از زخمش التیام یافته بود و در حسرت روان بود
[ترجمه ترگمان]رب النوع عشق گاه به گاه از عشق خود شفا می یافت و دلش از دیر باز گشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cupid: is represented fashion concept, selection novel modelling unusual, informer one newly.
[ترجمه گوگل]کوپید: نشان داده شده است مفهوم مد، انتخاب رمان مدل سازی غیر معمول، یک خبرچین به تازگی
[ترجمه ترگمان]Cupid عبارت است از مفهوم مد، مدل سازی جدید، مدل سازی غیر عادی، خبرچین به تازگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cupid shot golden arrows into'the hearts of those his mother wanted to unite in marriage.
[ترجمه گوگل]کوپید تیرهای طلایی را به قلب کسانی پرتاب کرد که مادرش می خواست در ازدواج با هم متحد شوند
[ترجمه ترگمان]رب النوع عشق تیره ای زرین را به قلب کسانی که می خواست در ازدواج به هم پیوند دهد شلیک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cupid draws his arrow on both footman and pharaoh.
[ترجمه گوگل]کوپید تیر خود را هم روی پای پیاده و هم فرعون می کشد
[ترجمه ترگمان]رب النوع عشق به هر دو خدمتکار و فرعون تیر خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کوپید (اسم)
cupid

انگلیسی به انگلیسی

• god of love (roman mythology)
artistic representation of the roman mythological god of love (especially in the shape of a chubby, naked baby boy)
cupid is the roman god of love, the son of the goddess venus. he is usually drawn as a baby boy with wings and a bow and arrow.
a cupid is a picture or statue of a pretty little boy with wings, often holding a bow and arrow.

پیشنهاد کاربران

خدای عشق که بصورت پسربچه برهنه بالدار با تیر و کمان است
فرشته عشق

بپرس