curtain call

/ˈkɝːtənˈkɒl//ˈkɜːtənkɔːl/

(تئاتر و غیره)، کف زدن حضار (به این منظور که هنرپیشگان دگربار به صحنه بیایند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an invitation, communicated by an audience's appreciative applause, for performers to return to the stage after a performance has ended.

جمله های نمونه

1. Curtain call followed curtain call, to the surprise of some of the dancers.
[ترجمه گوگل]با تعجب برخی از رقصندگان، فراخوانی دنبال شد
[ترجمه ترگمان]پرده پرده از پشت پرده بیرون آمد و با شگفتی بعضی از رقاصان را دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We 1990 s Howard, curtain call, in the horizon.
[ترجمه گوگل]ما هاوارد دهه 1990، در افق هستیم
[ترجمه ترگمان]دهه ۱۹۹۰ هوا رد، پرده پرده، در افق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That night. I completed a curtain call.
[ترجمه گوگل]آن شب من یک تماس پرده را کامل کردم
[ترجمه ترگمان]اون شب من یه تماس پرده رو کامل کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We 1990 s Howard, curtain call, in the same horizon.
[ترجمه گوگل]ما هاوارد دهه 1990، در همان افق هستیم
[ترجمه ترگمان]ما دهه ۱۹۹۰ هوا رد، پرده را در یک افق دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Men, the climax, the curtain call on.
[ترجمه گوگل]مردان، اوج، فراخوان پرده
[ترجمه ترگمان]مردان در اوج خود پرده را می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Can not take a curtain call and end the suffering of my game.
[ترجمه گوگل]نمی‌توانم به رنج بازی‌ام پایان دهم
[ترجمه ترگمان]نمی تونم یه زنگ بزنم و عذاب بازی رو تموم کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cast stood in line for the curtain call.
[ترجمه گوگل]بازیگران در صف فراخوان ایستادند
[ترجمه ترگمان]گچ برای پرده، در صف ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In this way, this really is the final curtain call has been.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، این واقعاً آخرین فراخوان بوده است
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، این آخرین درخواست پرده آخر بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Even if you get no applause, you should accept a curtain call gracefully and appreciate your own efforts.
[ترجمه گوگل]حتی اگر مورد تشویق قرار نگیرید، باید با ظرافت یک صدا را بپذیرید و از تلاش های خود قدردانی کنید
[ترجمه ترگمان]حتی اگر کف زدن نداشته باشید، شما باید یک فراخوان پرده را با وقار قبول کنید و از تلاش های خود قدردانی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In fact fans rose to their feet for his curtain call.
[ترجمه گوگل]در واقع طرفداران برای فراخوان او به پا خاستند
[ترجمه ترگمان]در واقع طرفداران به خاطر پرده از جا برخاستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For the time being she was excused from her prop-room duties and she needn't wait for the curtain call.
[ترجمه گوگل]فعلاً او از وظایف اتاق خود معاف شده بود و نیازی به انتظار نداشت
[ترجمه ترگمان]برای زمانی که او از وظایفش معاف بود، نیازی نبود که منتظر تماس پرده بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That would seem to wrap it up, with nothing left but a final curtain call.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که آن را به پایان می رساند، بدون چیزی جز یک فراخوان نهایی
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که آن را با هیچ چیز غیر از یک پرده آخر روشن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Drove Barry young and old, town talk and unremitting applause for the curtain call, could fill volumes, just like in a grand celebration of Chinese culture. The U.
[ترجمه گوگل]بری را پیر و جوان راند، صحبت های شهری و تشویق های بی وقفه برای فراخوان، می تواند حجم زیادی را پر کند، درست مانند جشن بزرگ فرهنگ چینی U
[ترجمه ترگمان]بری بری جوان و قدیمی، سخنرانی و کف زدن بی وقفه برای فراخوان پرده، می تواند حجم آن را درست مانند جشن بزرگ فرهنگ چینی پر کند U
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• return of the performers to the stage after a performance to acknowledge the audience's applause
in a theatre, when actors take a curtain call, they come forward to the front of the stage after a performance in order to receive the applause of the audience.

پیشنهاد کاربران

حضور بازیگران بر روی صحنه جهت قدردانی از تماشاچیان یا تشویق آنان بعد از اتمام نمایش.
Example 1:👇
They were taking a curtain call together.
آنها در اتمام نمایش، همه با هم بر روی صحنه جهت تشویق حاضر شدند.
...
[مشاهده متن کامل]

Example 2: 👇
STEPHEN: Well, well, well—and how has my little spirit endured her prison? ( He speaks in the eloquent voice of an old - fashioned actor. )
LILY: Prison? Oh, I've been all right. … Pa, were good tonight? How many curtain calls were there?
STEPHEN: Alas, none. But I was magnificent.
* Hotel Universe - by Philip Barry
استفن: خوب، روح - کوچولویِ من چه جوری زندانش رو تحمل کرده؟ ( او با صدای شیوای یک بازیگر قدیمی صحبت می کند. )
لیلی: زندان؟ اوه، حالم خوب بود … پدر، امشب خوب بودی؟ چند بار برای تشویق حضار در پایان روی صحنه رفتی؟
استفن: متاسفانه هیچ بار. اما من باشکوه بودم.
* متن انتخابی: از نمایشنامه ی هتل یونورس، اثر فیلیپ بری

curtain call
پرده ی آخر تئاتر
پرده فراخوان

بپرس