cut rate

/ˈkətˈreɪt//kʌtreɪt/

تنزل قیمت، ارزان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: available at a reduced price; cheap.

(2) تعریف: offering cheap goods or services.

- a cut-rate store
[ترجمه گوگل] یک فروشگاه با نرخ پایین
[ترجمه ترگمان] یک فروشگاه نرخ برش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. cut-rate prices
قیمت های کاسته شده

2. The Fed also said it would cut rates again if that were necessary to ward off recession.
[ترجمه گوگل]فدرال رزرو همچنین اعلام کرد در صورت لزوم برای جلوگیری از رکود، دوباره نرخ بهره را کاهش خواهد داد
[ترجمه ترگمان]بانک مرکزی همچنین اعلام کرد در صورتی که برای جلوگیری از رکود اقتصادی لازم باشد قیمت ها را کاهش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He expects the Fed to cut rates a number of times in the coming months.
[ترجمه گوگل]او انتظار دارد که فدرال رزرو در ماه های آینده چندین بار نرخ بهره را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]او انتظار دارد که بانک مرکزی فدرال در ماه های آینده تعداد دفعات کاهش را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cutting rates will be necessary if the central bank is to prevent the krone from strengthening any more against the mark.
[ترجمه گوگل]اگر بانک مرکزی بخواهد از تقویت بیشتر کرون در برابر مارک جلوگیری کند، کاهش نرخ ها ضروری خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگر بانک مرکزی قرار است از تقویت و تقویت هر چیز دیگر در برابر این هدف جلوگیری کند، کاهش نرخ لازم خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Central bank officials said they agreed to cut rates after a better-than-expected fourth quarter inflation report.
[ترجمه گوگل]مقامات بانک مرکزی گفتند پس از گزارش تورم سه ماهه چهارم بهتر از حد انتظار، با کاهش نرخ ها موافقت کردند
[ترجمه ترگمان]مقامات بانک مرکزی گفتند که آن ها با کاهش نرخ بعد از گزارش تورم سه ماهه چهارم انتظار موافقت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Is cut rate the inspiration, the South Korean Stock market launches the bounce immediately. At present the South Korean Stock market expands the rise to 2%.
[ترجمه گوگل]اگر نرخ کاهش الهام بخش باشد، بازار سهام کره جنوبی بلافاصله جهش را آغاز می کند در حال حاضر بازار سهام کره جنوبی به 2 درصد افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]آیا این میزان اله ام بخش است؟ بازار سهام کره جنوبی بلافاصله جهش را آغاز می کند در حال حاضر بازار سهام کره جنوبی افزایش ۲ درصدی را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This was the first time the economy has cut rates before meeting since after the 911 terrorist attacks in 2001 and it may cut rate further when it meets next week.
[ترجمه گوگل]این اولین باری بود که اقتصاد پس از حملات تروریستی 911 در سال 2001، نرخ بهره را قبل از نشست کاهش داد و ممکن است در جلسه هفته آینده نرخ بهره را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]این اولین بار بود که اقتصاد از زمان بعد از حملات تروریستی ۹۱۱ در سال ۲۰۰۱ میزان کاهش را کاهش داد و ممکن است زمانی که هفته آینده ملاقات می کند، این نرخ را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With eroded rainfall energy increasing the cut rate of vegetation for erosion gradually weak.
[ترجمه گوگل]با افزایش انرژی بارندگی فرسایش یافته، سرعت کاهش پوشش گیاهی برای فرسایش به تدریج ضعیف می شود
[ترجمه ترگمان]با افزایش انرژی بارش، میزان برش پوشش گیاهی برای فرسایش به تدریج ضعیف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A report showing falling business confidence lifted hopes that slowing economic growth will prompt the Bundesbank to cut rates soon.
[ترجمه گوگل]گزارشی که کاهش اعتماد تجاری را نشان می‌دهد این امیدها را تقویت کرد که کند شدن رشد اقتصادی باعث می‌شود بوندس‌بانک به زودی نرخ‌ها را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]گزارشی حاکی از آن است که کاهش اعتماد به کسب و کارها باعث افزایش امیدها برای کاهش رشد اقتصادی خواهد شد و باعث خواهد شد که نرخ رشد اقتصادی به زودی کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As a result, to keep to their schedules, the television companies had to cut rates, resulting in falling revenues.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، شرکت‌های تلویزیونی برای حفظ برنامه‌های خود مجبور شدند نرخ‌ها را کاهش دهند و در نتیجه درآمدشان کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه برای نگاه داشتن به برنامه آن ها، شرکت های تلویزیونی مجبور به کاهش نرخ ها شدند و منجر به کاهش درآمدها شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Now more companies issue cards and many are willing to cut rates or waive annual fees to snare each others' customers.
[ترجمه گوگل]اکنون شرکت های بیشتری کارت صادر می کنند و بسیاری مایلند برای به دام انداختن مشتریان یکدیگر، نرخ ها را کاهش دهند یا از هزینه های سالانه چشم پوشی کنند
[ترجمه ترگمان]اکنون شرکت های بیشتری کارت صادر می کنند و بسیاری مایل به کاهش هزینه ها یا چشم پوشی از هزینه های سالانه برای به دام انداختن هر یک از مشتریان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Preoperative embolization is helpful to reduce intraoperative hemorrhage and increase cut rate and safe of operation and treatment effect of spinal giant cell tumor.
[ترجمه گوگل]آمبولیزاسیون قبل از عمل برای کاهش خونریزی حین عمل و افزایش سرعت برش و ایمن بودن عمل و اثر درمان تومور سلول غول پیکر نخاعی مفید است
[ترجمه ترگمان]preoperative embolization برای کاهش خونریزی intraoperative و افزایش نرخ کاهش و ایمن بودن عملیات و عملکرد درمان سرطان سلول بزرگ مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusion Preoperative targeted vessel embolization can decrease the danger of operation, increase cut rate and also reduce intraoperative hemorrhage.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری آمبولیزاسیون رگ هدفمند قبل از عمل می‌تواند خطر عمل را کاهش دهد، میزان برش را افزایش دهد و همچنین خونریزی حین عمل را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری هدایت کشتی هدفمند embolization می تواند خطر عملیات، افزایش نرخ کاهش و کاهش خونریزی intraoperative را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. "Make yourself available for a learning opportunity, at a cut rate to the employer, " says Lauren Milligan, founder of consulting firm ResuMAYDAY.
[ترجمه گوگل]لورن میلیگان، موسس شرکت مشاوره ResuMAYDAY، می‌گوید: «خود را برای یک فرصت یادگیری، با نرخ پایین در اختیار کارفرما قرار دهید»
[ترجمه ترگمان]لورن milligan، موسس شرکت مشاوره ResuMAYDAY می گوید: \" شما خودتان را برای یک فرصت یادگیری در یک میزان کاهش به کارفرما در دسترس قرار دهید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• inexpensive, cheap; reduced price, discount

پیشنهاد کاربران

1 - offering goods at reduced prices
ارزان سرا
"cut - price supermarkets"
2 - second - rate, cheap
دست دوم، ارزان
cut - rate merchandise
تخفیف خورده، ارزان، ارائه شده با قیمت پایین تر از قیمت اصلی
Rpeduced price، bargain - priced, inexpensive, cheap
Cut - rate clothing stores

بپرس