cycle

/ˈsaɪkl̩//ˈsaɪkl̩/

معنی: دوره، دور، چرخ، چرخه، سیکل، دوره گردش، یک سری داستان درباره یک موضوع، چرخه زدن، سوار دوچرخه شدن
معانی دیگر: گردش، حلقه، طوق، طوقه، دوران، گاه، زمان، زمانه، عصر، روزگار، دایره، پرهون، (ادبیات و اسطوره و غیره) کلیات، مجموعه، دوره ی کامل، دارای چرخه یا گردش بودن، چرخه دار بودن، چرخیدن، دوره دار بودن، دور کامل زدن، (دوچرخه یا سه چرخه یا موتورسیکلت) سوار شدن، سواری کردن، راندن، زنجیره (ی رویدادها یا پدیده ها)، سه چرخه، موتورسیکلت، (نجوم - قدیمی) مدار، (برق) سیکل، پریود، تناوب، گاهواری، vt :بصورت دورانی یامتناوب ظاهر شدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a circle of events that repeats in a regular pattern.
مشابه: circle

- The children made posters showing the cycle of the seasons in a year.
[ترجمه محسن جی] این کودکان پوسترهایی ساختند که چرخه فصول در سال را نشان میدهد
|
[ترجمه KOKO] بچه ها پوستر هایی را که چرخه فصول در یک سال نشان میدهد را درست کردند.
|
[ترجمه حسین کتابدار] این کودکان پوسترهایی درست کردند که گردش فصول در سال را نشان می دهد.
|
[ترجمه گوگل] بچه ها پوسترهایی درست کردند که چرخه فصل ها را در یک سال نشان می داد
[ترجمه ترگمان] این کودکان پوسترهایی از چرخه فصول را در سال نشان می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Evaporation and condensation are parts of the water cycle.
[ترجمه حسین کتابدار] تبخیر سطحی و میعان ( مایع شدن ) ، بخشی از فرایند پویای گردش آب هستند.
|
[ترجمه گوگل] تبخیر و میعان بخشی از چرخه آب هستند
[ترجمه ترگمان] چگالش و چگالش قسمت هایی از چرخه آب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Frequency of an electrical current is indicated in cycles per second.
[ترجمه گوگل] فرکانس جریان الکتریکی بر حسب سیکل در ثانیه نشان داده می شود
[ترجمه ترگمان] فرکانس جریان الکتریکی در چرخه های ثانیه مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the time interval required for such a sequence to occur; periodicity.
مشابه: period

- I looked at a magazine during the wash cycle.
[ترجمه گوگل] در طول چرخه شستشو به یک مجله نگاه کردم
[ترجمه ترگمان] من در طول چرخه شستشو به یک مجله نگاه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a long time; age; era.
مشابه: age

(4) تعریف: a bicycle, unicycle, motorcycle, or the like.
مشابه: bicycle

- We saw an exhibit of cycles from the 1920s in the science and industry museum.
[ترجمه گوگل] ما نمایشگاهی از چرخه های دهه 1920 را در موزه علم و صنعت دیدیم
[ترجمه ترگمان] ما شاهد برگزاری نمایشگاه از دهه ۱۹۲۰ در موزه علوم و صنعت بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: a series of literary or musical works on a central theme.

- a cycle of poems
[ترجمه گوگل] یک چرخه شعر
[ترجمه ترگمان] یک چرخه از اشعار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a song cycle
[ترجمه گوگل] یک چرخه آهنگ
[ترجمه ترگمان] یک چرخه آواز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: cycles, cycling, cycled
(1) تعریف: to move in or pass through cycles.
مشابه: alternate, rotate

- The man grew more lonely as the seasons cycled past.
[ترجمه گوگل] با گذشت فصول، مرد تنهاتر شد
[ترجمه ترگمان] به نظر می رسید که این مرد در خیابان cycled more
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to travel by means of a bicycle, motorcycle, or the like.
مشابه: bicycle, roll

- The clown cycled around the circus ring.
[ترجمه گوگل] دلقک دور حلقه سیرک چرخید
[ترجمه ترگمان] به دور زدن حلقه سیرک نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Let's cycle around the park.
[ترجمه گوگل] بیایید در پارک دوچرخه سواری کنیم
[ترجمه ترگمان] بیایید دور پارک چرخ بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. business cycle
دوران (یا چرخه ی) اقتصادی

2. duty cycle
چرخه ی کار،چرخه ی کارایی

3. life cycle
چرخه ی زندگی

4. menstrual cycle
دوره قاعدگی

5. the cycle of a year's seasons
گردش فصل های سال

6. the cycle that begins with birth and ends with death
چرخه ای که از تولد آغاز و به مرگ ختم می شود

7. memory cycle
(کامپیوتر) چرخه ی حافظه

8. a sonnet cycle
مجموعه ی غزلیات

9. the charlemagne cycle
چرخه ی افسانه های شارلمان

10. i decided to cycle into town
تصمیم گرفتم سواره (دوچرخه یا موتورسیکلت) به شهر بروم.

11. I never cycle up that hill it's too steep.
[ترجمه how ?] من هرگز از آن تپه بالا { با دوچرخه } نمی روم , خیلی شیب دارد.
|
[ترجمه گوگل]من هرگز از آن تپه ای که خیلی شیبدار است بالا نمی روم
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت این تپه را بزرگ نکرده ام، خیلی تند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her latest stunt is riding a motor cycle through a ring of flames.
[ترجمه گوگل]آخرین شیرین کاری او سوار شدن بر یک موتور سیکلت از میان حلقه ای از شعله های آتش است
[ترجمه ترگمان]آخرین شیرین کاری او در حال چرخش موتور در میان حلقه ای از شعله های آتش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My cycle is broken, so I shall have to walk.
[ترجمه رضوان اسدی] چرخه من خراب شده ، پس باید پیاده بروم
|
[ترجمه گوگل]چرخه من شکسته است، بنابراین باید راه بروم
[ترجمه ترگمان]چرخه من شکسته، بنابراین باید راه بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We're going for a cycle ride this afternoon.
[ترجمه گوگل]امروز بعدازظهر میریم دوچرخه سواری
[ترجمه ترگمان]امروز بعد از ظهر به گردش خواهیم رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We need to break the cycle of poverty and crime in the inner cities.
[ترجمه گوگل]ما باید چرخه فقر و جنایت را در داخل شهرها بشکنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید چرخه فقر و جنایت در درونشهرها را بشکنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The pedals of a cycle are attached to a crank.
[ترجمه گوگل]پدال های یک چرخه به یک میل لنگ متصل می شوند
[ترجمه ترگمان]پدال های یک چرخه به یک دسته متصل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Cycle across America? Sounds a bit dodgy to me.
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری در سراسر آمریکا؟ به نظر من کمی مبهم است
[ترجمه ترگمان]چرخه در آمریکا؟ به نظر من که یه ذره مشکوکه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. It's easier to cycle with the wind behind you.
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری با باد پشت سرتان راحت تر است
[ترجمه ترگمان]دور شدن با باد پشت سر شما آسان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The long cycle ride exhausted her.
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری طولانی او را خسته کرد
[ترجمه ترگمان]دوچرخه سواری طولانی او را خسته کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The business cycle is a series of peaks and troughs.
[ترجمه گوگل]چرخه تجاری مجموعه ای از قله ها و فرودها است
[ترجمه ترگمان]چرخه تجاری مجموعه ای از قله ها و troughs است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. There was a cycle path running along this side of the wall, right at its base.
[ترجمه گوگل]یک مسیر دوچرخه سواری در امتداد این طرف دیوار، درست در پایه آن وجود داشت
[ترجمه ترگمان]یک مسیر چرخه در امتداد این طرف دیوار وجود داشت که درست در پایه آن قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوره (اسم)
space, course, age, era, period, term, cycle, set, periodicity, periphery, stretch, spell, circuit, stadium, epoch, felly

دور (اسم)
cycle, circle, revolution, race, wheel, orbit, circuit, meander

چرخ (اسم)
loop, rhomb, cycle, turn, axle, wheel, cart, flywheel, wimple, gyrostabilizer, kestrel, trindle, strophe, truckle

چرخه (اسم)
cycle, axle

سیکل (اسم)
cycle, degree

دوره گردش (اسم)
cycle

یک سری داستان درباره یک موضوع (اسم)
cycle

چرخه زدن (فعل)
cycle

سوار دوچرخه شدن (فعل)
cycle

تخصصی

[شیمی] چرخه، سیکل
[عمران و معماری] دوره - سیکل - دور - چرخه
[کامپیوتر] چرخه، سیکل یک نوسان از ساعت پردازنده ی مرکزی کامپیوتر، کوتاهترین گامی که عملیات کامپیوتری می تواند در آن تقسیم شود . وقتی دو یا چندین برنامه به طور همزمان در حال اجرا باشند. گفته می شود که برای چرخه های ساعت رقابت می کنند . - حلقه ؛ دور ؛ چرخه
[برق و الکترونیک] چرخه، سیکل 1. توالی کاملی از مقادیری که هر کمیت متناوب به خود می گیرد و شامل رسیدن به اوج ردر یک جهت بازگشت به صفر، رفتن به اوج در جهت مخالف، و بازگشت به صفر است. تعداد چرخه ها در یک ثانیه بسامد نامیده می شود. 2. مجموعه ای از عملیات که متناوباً تکرار می شود. 3. اجرای ماشین در یک سیکل کاری . - دوره، چرخه
[مهندسی گاز] دور، دوره
[زمین شناسی] حلقه (دیرین شناسی): الف) حلقه ای از بخش ها در هسته و کولولیتها. ب) یک دسته از دیواره ها یا شاخکها با سن مشابه در یک مرجان.
[نساجی] سیکل - دوره - دور - چرخش - چرخه
[ریاضیات] دور
[خاک شناسی] چرخه
[آب و خاک] چرخه

انگلیسی به انگلیسی

• series (of poems, stories, etc.); recurring period of time; long period of time
ride a bicycle
if you cycle, you ride a bicycle.
a cycle is a bicycle or a motorcycle.
a cycle is also a series of events that is repeated again and again, always in the same order.
in an electrical, electronic, or mechanical process, a cycle is a single complete series of movements.
a cycle of songs or poems is a series of them, intended to be performed or read one after the other.

پیشنهاد کاربران

چرخه
مثال: The water cycle involves evaporation, condensation, and precipitation.
چرخه آب شامل تبخیر، تکثیر و باران است.
اجرا کردن - انجام دادن
Cycle =rideدوچرخه سواری
دوچرخه سواری. ride=cycle
a group of events which happen in a particular order
گروهی از رویدادها که به ترتیب خاصی اتفاق می افتند
چرخال = چَرخ ال.
مجموعه
رکعت مثلا نماز دو رکعتی � two_cycle prayer
حلقه/ چرخه/ دوره
مرحله
چرخه
فرآیند
سواری
دوچرخه سواری - سیکل - راندن
راندن دوچرخه. . . سوار دوچرخه شدن. . . riding. . . گردش. . . حلقه
دوچرخه سواری کردن
دوچرخه سواری
راندن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس