dasher

/ˈdæʃər//ˈdæʃə/

معنی: ادم خودنما
معانی دیگر: کوبنده، خرد کننده (رجوع شود به: dash)، (پره ای که در ظرف بستنی سازی دور می گردد و شیر را می زند) بهمزن، همزن

جمله های نمونه

1. Now Dasher! now, Dancer! now, Prancer and Vixen!
[ترجمه گوگل]حالا داشر! حالا، رقصنده! حالا، پرنسر و ویکسن!
[ترجمه ترگمان]! حالا dasher حالا، رقاص! حالا، Prancer و Vixen
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The paper recommends the features of Laining Dasher and discusses some points to be noticed when dashers are used to rebuild equipments and gives a new way of material agitation in chemical industry.
[ترجمه گوگل]این مقاله ویژگی‌های Laining Dasher را توصیه می‌کند و نکاتی را مورد توجه قرار می‌دهد که هنگام استفاده از داش‌ها برای بازسازی تجهیزات مورد توجه قرار می‌گیرد و روش جدیدی برای هم زدن مواد در صنایع شیمیایی ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله ویژگی های of Dasher را توصیه کرده و برخی نکات را مورد بحث قرار می دهد تا زمانی که dashers برای بازسازی تجهیزات مورد استفاده قرار می گیرند، مورد توجه قرار گیرد و روش جدیدی از آشفتگی مادی در صنایع شیمیایی ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Eight. Their names are Dasher, Dancer, Prancer, Vixen, Comet, Cupid, Donner, and Blitzen. In some stories, there is a ninth, named Rudolph.
[ترجمه گوگل]هشت نام آنها داشر، رقصنده، پرانسر، ویکسن، ستاره دنباله دار، کوپید، دونر و بلیتزن است در برخی داستان ها نهمینی به نام رودلف وجود دارد
[ترجمه ترگمان]هشت تا نام آن ها Dasher، رقصنده، Prancer، Vixen، Comet، Cupid، Donner و Blitzen می باشد در برخی از داستان ها، یک نهم به نام رادولف (Rudolph)وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With a traditional 96" dasher board panel weighing between 150lbs (aluminum) and 300lbs (steel), any system you choose needs to support heavy weights. "
[ترجمه گوگل]با یک پانل تخته داشیر سنتی 96 اینچی که وزنی بین 150 پوند (آلومینیوم) و 300 پوند (فولاد) دارد، هر سیستمی که انتخاب می کنید باید وزنه های سنگین را پشتیبانی کند
[ترجمه ترگمان]با یک صفحه صفحه ۹۶ \" سنتی که بین ۱۵۰ پوند (آلومینیوم)و ۳۰۰ پوند (فولاد)وزن دارد، هر سیستمی که شما انتخاب کنید، برای حمایت از وزنه های سنگین لازم است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We can add churn- dasher for you according your requirement.
[ترجمه گوگل]ما می‌توانیم با توجه به نیاز شما، ماشین‌زن را برای شما اضافه کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم با توجه به نیاز خود، dasher را به شما اضافه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Any off-the-shelf camera capable of scanning eye movement can be used with Dasher, though the person must sit fairly still during the interaction.
[ترجمه گوگل]هر دوربین خارج از قفسه ای که قادر به اسکن حرکات چشم باشد را می توان با Dasher استفاده کرد، اگرچه فرد باید در طول تعامل تقریباً ثابت بنشیند
[ترجمه ترگمان]هر دوربین خارج از the که قادر به اسکن کردن حرکات چشم است می تواند با Dasher مورد استفاده قرار گیرد، هر چند که فرد باید نسبتا آرام در طی این تعامل بنشیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is highly appropriate for computer users who are unable to use a two -handed keyboard. One-handed users and users with no hands love Dasher.
[ترجمه گوگل]این برای کاربران کامپیوتری که قادر به استفاده از صفحه کلید دو دستی نیستند بسیار مناسب است کاربران یک دست و کاربران بدون دست عاشق Dasher هستند
[ترجمه ترگمان]این برای کاربرانی که قادر به استفاده از صفحه کلید دو دستی نیستند بسیار مناسب است کاربران و کاربران با دست بدون هیچ دستی Dasher را دوست ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Friendship is to our life what salt is to dasher .
[ترجمه گوگل]دوستی برای زندگی ما همان چیزی است که نمک برای هرز کردن
[ترجمه ترگمان]دوستی با زندگی ما است که نمک به dasher
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادم خودنما (اسم)
prig, dasher, popinjay, show-off

تخصصی

[نساجی] همزن

انگلیسی به انگلیسی

• tool with paddles at one end (for stirring ice cream, butter, etc.); someone or something that dashes

پیشنهاد کاربران

بپرس