declined

جمله های نمونه

1. he declined to answer
او از پاسخ دادن خودداری کرد.

2. i declined their invitation
من دعوت آنها را رد کردم.

3. the value of gold has declined considerably
ارزش طلا به طور قابل ملاحظه ای نزول کرده است.

تخصصی

[زمین شناسی] به لوزی های گراتیولیت به همراه نوارهایی گویند که در زیر sicula آویزان شده اند و زاویه ای کمتر از 180 درجه بین این اضلاع یا اطراف شکمی خودرا در بر می گیرند. مقایسه شود با : reflexed – reclined – deflex

پیشنهاد کاربران

نپذیرفتن، رد کردن، reject
عدم موجودی حساب
تقلیل یافته
decline: اگر اسم باش میشه کاهش decrease ) to decrease in quantity or importance ) و اگر فعل باشه میشه رد دادن یا نپذیرفتن دعوت to say no politely when someone invites you somewhere, offers you something,
نپذیرفتن، رد کردن
دندانهای جلو زده
یعنی دندانهایی که پوزیشن جلو زده دارند و یک اصطلاح دندان پزشکی است
متضاد آنRetroclined است
کاسته شده
لغو شد
کاهش یافته

بپرس