decommission

/dikəˈmɪʃən//ˌdiːkəˈmɪʃən/

حق نمایندگی (کسی را) لغو کردن، از نمایندگی انداختن، از بهرهگیری انداختن

جمله های نمونه

1. The government has decided to decommission two battleships.
[ترجمه پوریا] دولت تصمیم گرفته است که دو کشتی جنگی را منهدم کند.
|
[ترجمه گوگل]دولت تصمیم گرفته است دو کشتی جنگی را از رده خارج کند
[ترجمه ترگمان]دولت تصمیم گرفته است دو کشتی جنگی را متوقف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. HMS Warspite was decommissioned as part of defence cuts.
[ترجمه گوگل]HMS Warspite به عنوان بخشی از کاهش دفاعی از رده خارج شد
[ترجمه ترگمان]HMS Warspite به عنوان بخشی از کاهش دفاعی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It would cost $300 million to decommission the nuclear installation.
[ترجمه گوگل]از بین بردن تاسیسات هسته ای 300 میلیون دلار هزینه دارد
[ترجمه ترگمان]۳۰۰ میلیون دلار برای متوقف کردن نصب هسته ای هزینه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Good Friday agreement was equivocal on decommissioning of paramilitary weapons.
[ترجمه گوگل]توافق جمعه خوب در مورد خلع سلاح های شبه نظامی مبهم بود
[ترجمه ترگمان]توافق روز جمعه به طور نامعلومی از سوی انهدام سلاح های شبه نظامیان صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We remain open to suggestions on decommissioning.
[ترجمه گوگل]ما همچنان آماده پیشنهادات در مورد از کار افتادن هستیم
[ترجمه ترگمان]ما پذیرای پیشنهادها در خصوص انهدام هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To push them on decommissioning would be to remove any chance of it happening in the foreseeable future.
[ترجمه گوگل]تحت فشار قرار دادن آنها برای از کار انداختن، از بین بردن احتمال وقوع آن در آینده قابل پیش بینی است
[ترجمه ترگمان]وادار کردن آن ها به لغو انهدام می تواند هر گونه شانسی برای رخ دادن آن در آینده نزدیک را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Before the decommissioning and construction of a maintenance facility can occur, however, the Navy must complete an environmental assessment report.
[ترجمه گوگل]با این حال، قبل از از کار انداختن و ساخت یک تأسیسات تعمیر و نگهداری، نیروی دریایی باید گزارش ارزیابی زیست محیطی را تکمیل کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، قبل از انهدام و ساخت وساز یک ساختمان نگهداری می تواند رخ دهد، با این حال، نیروی دریایی باید یک گزارش ارزیابی محیطی را تکمیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We will improve the Governments' decommissioning proposals and appraise, with the industry, effective technical conservation measures.
[ترجمه گوگل]ما پیشنهادات دولت ها را بهبود خواهیم داد و اقدامات حفاظت فنی موثر را با صنعت ارزیابی خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]ما پیشنهادها انحلال دولت و ارزیابی، با صنعت، اقدامات موثر حفاظت تکنیکی را بهبود خواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With a nuclear station decommissioning was a lengthy, expensive and potentially hazardous enterprise.
[ترجمه گوگل]با یک ایستگاه هسته‌ای، از کار انداختن یک کار طولانی، پرهزینه و بالقوه خطرناک بود
[ترجمه ترگمان]با یک کارخانه هسته ای انهدام یک شرکت طولانی، پرهزینه و بالقوه خطرناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In a world where guns are readily available, decommissioning is almost irrelevant, having only a symbolic meaning.
[ترجمه گوگل]در دنیایی که اسلحه به راحتی در دسترس است، از کار انداختن آن تقریباً بی ربط است و تنها معنایی نمادین دارد
[ترجمه ترگمان]در دنیایی که در آن تفنگ ها به راحتی در دسترس هستند، لغو کردن تقریبا بی ربط است و تنها یک معنی نمادین دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The decommissioning of the waste is expected to cost up to E35Om over a 20-year period.
[ترجمه گوگل]انتظار می‌رود که از رده خارج کردن زباله در یک دوره 20 ساله تا E35Om هزینه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود انهدام زباله برای E۳۵Om بیش از یک دوره ۲۰ ساله هزینه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. " and "Can I decommission this database?"
[ترجمه گوگل]و "آیا می توانم این پایگاه داده را از رده خارج کنم؟"
[ترجمه ترگمان]و \"آیا من می توانم این پایگاه اطلاعاتی را متوقف کنم؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But it could take decades to completely decommission the plant.
[ترجمه گوگل]اما ممکن است چند دهه طول بکشد تا این نیروگاه به طور کامل از رده خارج شود
[ترجمه ترگمان]اما این کار می تواند دهه ها طول بکشد تا این نیروگاه کاملا متوقف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Decommission the existing crematorium after the satisfactory commissioning of the new one.
[ترجمه گوگل]پس از راه‌اندازی رضایت‌بخش کوره جدید، کوره‌سوزی موجود را از رده خارج کنید
[ترجمه ترگمان]پس از راه اندازی رضایت بخش این محصول جدید، محل سوزاندن اجساد را از بین برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Permit Holder shall decommission the Designated Project in accordance with the project descriptions in Part B of this permit.
[ترجمه گوگل]دارنده مجوز باید پروژه تعیین شده را مطابق با توضیحات پروژه در قسمت B این مجوز از رده خارج کند
[ترجمه ترگمان](Holder)باید مطابق با توصیفات پروژه در بخش ب از این مجوز، پروژه تعیین شده را متوقف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• retire, remove from active service

پیشنهاد کاربران

برداشت ( بعضاً دلالت بر دانلود دارد )
برچیدن
انهدام. . انحلال
از رده خارج

بپرس