decreasing

/dɪˈkriːsɪŋ//dɪˈkriːsɪŋ/

معنی: کاهنده، کاهشی
معانی دیگر: کاهنده، کاهشی

جمله های نمونه

1. This species of bird is decreasing in numbers every year.
[ترجمه گوگل]تعداد این گونه پرنده هر ساله در حال کاهش است
[ترجمه ترگمان]این گونه از پرندگان در هر سال در حال کاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Average earnings for unskilled workers are decreasing now.
[ترجمه گوگل]میانگین درآمد کارگران غیر ماهر اکنون در حال کاهش است
[ترجمه ترگمان]متوسط درآمد کارگران غیر ماهر در حال حاضر کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Population growth is decreasing by 4% each year.
[ترجمه گوگل]رشد جمعیت هر سال 4 درصد کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]رشد جمعیت در هر سال ۴ درصد کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The total forest cover of the earth is decreasing.
[ترجمه گوگل]کل پوشش جنگلی زمین در حال کاهش است
[ترجمه ترگمان]کل پوشش جنگلی زمین در حال کاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The birthrate in the city has been decreasing.
[ترجمه گوگل]زاد و ولد در این شهر رو به کاهش بوده است
[ترجمه ترگمان]میزان زاد و ولد در شهر در حال کاهش بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We'vegot stable labor, decreasing interest rates, low oil prices.
[ترجمه گوگل]ما نیروی کار پایدار، کاهش نرخ بهره، قیمت پایین نفت داریم
[ترجمه ترگمان]ما از نیروی کار با ثبات، کاهش نرخ بهره، قیمت پایین نفت استفاده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Interest in the sport is decreasing.
[ترجمه گوگل]علاقه به این ورزش در حال کاهش است
[ترجمه ترگمان]علاقه به ورزش در حال کاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. SAT scores have been steadily decreasing.
[ترجمه گوگل]نمرات SAT به طور پیوسته در حال کاهش است
[ترجمه ترگمان]نمرات SAT به طور پیوسته در حال کاهش بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The examination of his motives for decreasing exports might stand between him and his promotion.
[ترجمه گوگل]بررسی انگیزه های او برای کاهش صادرات ممکن است بین او و ارتقاء او باشد
[ترجمه ترگمان]بررسی انگیزه های او برای کاهش صادرات ممکن است بین او و ترفیع او قرار بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And a continuing -- although decreasing -- number hunt the wild animals that remain plentiful.
[ترجمه گوگل]و تعداد حیوانات وحشی که به وفور باقی می‌مانند شکار می‌کنند - اگرچه رو به کاهش است
[ترجمه ترگمان]و ادامه - هر چند کاهش - تعداد حیوانات وحشی را شکار می کنند که فراوان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Blacks, in steadily decreasing numbers, continued to serve in the Legislature for the next 20 years.
[ترجمه گوگل]سیاه پوستان، به طور پیوسته در حال کاهش، به خدمت در مجلس قانونگذاری برای 20 سال آینده ادامه دادند
[ترجمه ترگمان]سیاهان به طور پیوسته در حال کاهش تعداد بودند و برای ۲۰ سال آینده در مجلس مقنن خدمت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With data filtering one pays the price of decreasing the effective library redundancy and increasing the number of hybridisations.
[ترجمه گوگل]با فیلتر کردن داده ها، فرد بهای کاهش افزونگی موثر کتابخانه و افزایش تعداد ترکیب بندی ها را می پردازد
[ترجمه ترگمان]با فیلتر داده ها، یکی هزینه کاهش افزونگی کتابخانه موثر را پرداخت کرده و تعداد of را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A decreasing number of self-corrections, showing that unconsciously made miscues are often semantically acceptable and do not need correction.
[ترجمه گوگل]تعداد رو به کاهشی از اصلاحات خود، نشان می دهد که اشتباهات ناخودآگاه ساخته شده اغلب از نظر معنایی قابل قبول هستند و نیازی به اصلاح ندارند
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از اصلاحات خود را کاهش داده و نشان می دهد که miscues ها اغلب به لحاظ معنایی قابل قبول هستند و نیازی به اصلاح ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Otherwise a decreasing fraction of the flow would be turbulent, and, for example, self-preservation could not occur.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، کسری کاهشی از جریان متلاطم خواهد بود، و به عنوان مثال، حفظ خود نمی تواند رخ دهد
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت کسری در حال کاهش جریان متلاطم خواهد بود و به عنوان مثال، نگهداری از خود نمی تواند رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The decreasing leverage of the state allowed capital greater influence over production, credit and ideology.
[ترجمه گوگل]کاهش اهرم دولت به سرمایه اجازه نفوذ بیشتری بر تولید، اعتبار و ایدئولوژی داد
[ترجمه ترگمان]قدرت نفوذ دولت تاثیر بیشتری بر تولید، اعتبار و ایدئولوژی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاهنده (صفت)
subtractive, ablative, decreasing, regressive, decrescent, depreciatory, flagging

کاهشی (صفت)
subtractive, decreasing

تخصصی

[ریاضیات] نزولی، کاهشی، کاهنده

انگلیسی به انگلیسی

• lessening; diminishing
something that is decreasing is growing less in quantity, size, or strength.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
اسم ( noun ) : decrease
فعل ( verb ) : decrease
صفت ( adjective ) : decreasing
قید ( adverb ) : decreasingly
نزولی
کاهش دهنده
کم شونده

بپرس